هرکی به هرکی 128

آریا آریا خسته نشدی از آتیش زدن خواهرت . -خب میگی من چیکار کنم .. -هیچی خودتم آتیش بگیر تا من فکر نکنم که خود خواهی –خب چه جوری باید آتیش بگیرم -هیچی من باید آتیشت بزنم . هر چند دارم کیف می کنم . حال می کنم . دوست دارم بسوزم . حال بدی بهم . نمی خوام پاشم یه جوری خودتو بهم برسون و بچسبون که منم بتونم کیرتو داشته باشم . بتونم لمسش کنم . باهاش حال کنم . اونو بسوزونم . وقتی هم که سوزوندمش آبشو بریزم رو سرش و خنکش کنم . -آنی من می خوام آبمو بریزمش توی کونت .. -اووووووه داداشی .. کسم آب می خواد . آب می خواد . وقتی که پرده مو پاره کنی و من خیالم نباشه بقیه شم بی خیالیه . می دونم حالا بار دار نمیشم .. -آنی چی داری میگی بذار اول برادری رو ثابت کنیم بعد از زیر یه سقف زندگی کردن بگو .. -ببینم قسمت دوم این مثالو خودت الان در آوردیش ;/; قول و قرار ما چی بود . نامرد به همین زودی زدی زیرش ;/; مگه قرار نبود که دختری منو بگیری و منم دیگه چیزی نخوام .. بازم فکرم رفت به این که در این صورت بازنده حقیقی منم . چون برام از آفتاب هم روشن تر بود که پای آنی به محفل سکس خانوادگی باز میشه و کاریش هم نمیشه کرد . -آنی یه جورایی ارضات می کنم . از کون تو رو می کنم . تو دوست دخترم باش . باور کنم من خودم برای گاییدن یه کس تنگ و ناب و آبدار هیجانم خیلی زیاده و تو اولین موردی هستی که من می خوام دختریشو بگیرم .. بازم جای شکرش باقی بود که نمی دونست که من دختری آهو رو گرفتم و تجربه گاییدن کس تنگو دارم . -آریا ضد حال نزن که اون وقت دیگه داداش صدات نمی زنم .. دیدم که سنبه پر زوره و حریف آنی نمی تونم بشم . زبون این زنا رو شیطون هم نمی فهمه . باید تسلیم شی . اگه یه چیزی بخوان جون به لبت می کنن  . نفستو می گیرن . ولی خب اگه مردا هم دوستشون نداشته باشن و خواسته های زن براشون اهمیت نداشته باشه می تونن بهش بی توجه باشن . منم خواهرمو دوست داشتم و اون از این حربه به نفع خودش استفاده کرد .-خیلی کلکی آنی -خوشحالم می دونم که چقدر دوستم داری . می دونم که کسمو هم دوست داری . -آنی من وجود تو رو از همه چی بیشتر دوست دارم . روح تو رو بیشتر از جسمت دوست دارم . تو رو فقط واسه سکس نمی خوام . هنوزم حاضرم این کارو نکنم . -می دونم داداش اینو به خوبی نشون دادی . واسه همین کاراته که لحظه به لحظه عشق وهوسم نسبت به تو زیاد تر میشه و دلم می خواد با تمام حس و هوست همراه با عشق منو بکنی . حالا یه کاری بکن که منم به یه نوایی برسم . کیر داداشی رو نباید ببینم ;/; کیر داداش رفته اندرونی ;/; -حتما دوست داره چادر توسط خواهرش پایین کشیده شه و پرده حجاب توسط تو بره کنار . صد و هشتاد درجه تغییر جهت دادم . سرمو در جهت مخالف روی کون آنی قرار داده و شورت و لاپامو نزدیک دهن خواهرم رسوندم . من حالا در جهت عکس با کسش ور می رفتم و اون به طور مستقیم می تونست با کیرم بازی کنه . دستشو گذاشت لای شورت من و یه آه بلندی کشید . از پشت شورتمو کمی پایین کشیدم تا این که قسمتی از کیرم زد بیرون .. -اووووووهههههه داداش داداش .. بی خود نیست که خانوما همه کشته مرده شن . تا حالا که خیلی حسودیم می شد حالا که دیدمش چه جوری می تونم اونو توی کس بقیه حسش کنم . کاش فقط مال من بود . -هنوزم که نشده . می تونی از خیر اینم بگذری .. -دیگه حنات رنگی نداره آریا . این که از  کس من هوسی تره . کف دست و انگشتامو روی کسش با یه حالت قلقلکی می غلتوندم . دهنشو باز کرد و با یه مکش قوی سر کیر منو فرو برد تو دهنش .. -آنی آنی مثل این که خیلی جدی گرفتی . ولی اون فقط داشت با چشاش می خندید . سرش کاملا بالا نبود و نمی تونست بیشتر از نصف کیرمو بذاره توی دهنش . منم با دو تا دستام کون و شکاف کسشو لمس می کردم . حالا دیگه استرس نداشتم از این که اگه انگشتم سر بخوره بره توی کسش چی می شه . هر چند جر خوردن پرده هم به این سادگیها نیست که از بیرون با کس ور بری و یهو دست بره توی کس . دیگه ظاهرا باید تر تیب آنی جونمو هم می دادم . آرمیلا خیلی آهو رو اذیتش کرده بود ولی آنی و آهو کاری به کار هم نداشتند . بازم خوبی کار من و آهو در این بود که می دونستیم نباید  این موضوع که من دختری اونو گرفته بودم به جایی درز کنه وگرنه اگه آنی می فهمید که من قبلا یکی رو ردیفش کردم اونم دختر عموشو از حسادت می ترکید . چون همش به این می بالید که داره زنم میشه و قبل از این که من عروسی کنم می تونه صحنه شب زفاف رو پیش روم نمایش بده . اینم از احساسات خواهری که دیوونه وار  برادرشو دوست داره و با تمام وجود می خواد خودشو در اختیارش بذاره . هرچند که  انگیزه این کار ها به خاطر هوس خودش هم هست . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا