هرکی به هرکی 145

تو از کجا می دونی که من در مورد تو حساسیت دارم .-امروز که این طور نشون دادی . پری جون مگه من هواتوندارم مگه از من راضی نیستی . -چرا .خیلی هم ازت راضیم . شاید توقع من ازت خیلی زیاد باشه .. مادر بزرگ مثل دخترای چهارده ساله واسه ما ناز می کرد . واسه این که ساکتش کنم کمرشو گرفتم و اونو خوابوندمش و کیرمو به طرف دهنش نشونه رفتم . همون حرکت من باعث شد که از حال بره . کف دستمو که گذاشتم روی کسش فوری دهنش باز شد . و کیرم رفت توش .. مادر بزرگ تشنه کیر من تا می تونست واسه من ساک زد اونم چه ساکی .. آب کیرمو از پشت کمرم می کشید و اونو می آورد نزدیک تر . اگه یه چند دقیقه ای ادامه می داد می دونستم که بازم توی دهنش خالی میشه . می شد با ایجاد لذت زیاد میزان انزال رو زیاد کرد ولی در مجموع این نمی تونست به نفع سلامتی ام باشه و منو دچار ضعف بدنی می کرد . در هر  حال نذاشتم زیاد کیرمو ساک بزنه . این بار با فشار کیرمو از دهنش بیرون کشیده تا بیاد اعتراض کنه که هنوز از خوردن کیر سیر نشده همونو همچین فرو کردم توی کسش که صدای اعتراضشو خاموش کردم ولی صدای هوسش طوری بالا رفته بود و جیغ می کشید که بابا بزرگ آرمان سر و کله اش پیدا شد -چه خبرته زن داری شمشیر می خوری ;/; باز خوبه که کیر نوه اته .. -اوووووفففففف آرمان اگه بدونی این چیه اگه جای من بودی –خجالت بکش زن من یک مردم . کونی که نیستم -حالا چرا ناراحت میشی . گفتم مثلا اگه یه زن بودی و جای من بودی متوجه می شدی که این چه لذتی داره و من چقدر دارم با کیر نوه ام آریا جون حال می کنم . برای بار ها و بار ها بود که مادر بزرگو به این سبک می گاییدم . نمی دونستم که این می تونه چه لذتی براش داشته باشه . سوال بی خودی از خودم کرده بودم . چون من خودمم غرق در تکرار ها بودم . -نوه گلم خوب  به مادر بزرگت حال بده که دیگه امشب به جون من غر نزنه -پدر بزرگ این اصلا به شما می رسه ;/; اگه اذیتت می کنه به من بگو تنبیهش کنم -آریا از این حرفا پیش پدر بزرگت نزن که اون روش زیاد میشه ها .تو که خودت می دونی کس من حالا فقط به کیر تو عادت کرده .. .. کیرم داخل کس پری جونو شکافته و تا به آخر می رسید . چه دنیا و دریایی بود اون داخل . یه عالمه عشق و حال . احساس تازگی زیادی هم می کردم . یعنی حس می کردم که کیرم با یه کس تازه و جوندار و آبدار در تماسه .. پدر بزرگ هم شلوارشو کشیده بود پایین و داشت با  کیرش ور می رفت . انگاری داشت حال می کرد از این که می دید من آریا در حال گاییدن زنش هستم . چه لذتی هم می برد و چه جورم چشاشو بسته بود . -عزیزم آریا جونم بکن بکن پری رو بکن یه جوری بکنش که تا چند روز از درد نتونه تکون بخوره و دست از سر ما ورداره -مرد مگه من روز ا باهات چیکار دارم . نوه گلم حتما فکر می کنه با چه جلادی طرفه -پری جون حالتو بکن . هر کی تو رو نشناسه من که تو رو می شناسم می دونم چقدر خوب و مهربونی . به همون اندازه که خوشگلی داری با محبت هم هستی . گل از گل پری جون شکفته بود . اصلا نمی دونست  حرفش چی بود که ادامه بده . می دونست یه چیزی گفته و هر چی هم  به مغزش فشار آورد بازم چیزی به یادش نیومد . با توجه به این که سوزان پاک شیره منو کشیده بود مادر بزرگو خیلی راحت می گاییدم .. وقتی هم که ار گاسم شد بیشتر از یکی دو قطره آبم نیومد . ولی یه کاری کردم که اون فکر کنه که خیلی توی کسش آب ریختم . نمی دونم شایدم متوجه شده باشه جریان منی منو که این بار زیاد داغش نکرده . مثل آدمای عاشق بعد از ار گاسم دستاشو دور گردن من حلقه زد و با یه بوسه داغ و طولانی کارمونو تموم کردیم . یه دوش گرفتم تا سر حال بیام . وقتی که داشتم به خونه بر می گشتم تلو تلو می خوردم . تر جیح دادم برم پیش آنیتا .. ولی از اونجا رفتن هم می ترسیدم . خیلی خسته بودم نیاز به استراحت داشتم . . فکر آنی دمی راحتم نمی ذاشت . از این که دختری خواهرمو گرفته بودم /. راستی راستی زندگی و آینده اش چی میشه . چه کاری باید کرد . دلم براش می سوخت . خودمو در قبالش مسئول می دونستم . شاید اونم مثل هر دختر دیگه ای نفسا از این که با مردای زیادی رابطه داشته باشه و زیر کیر همه شون بخوابه راضی باشه .. اصلا شاید خصلت انسانی این طور باشه که هم مرد هم زن زیاده خواهه . و این که ما جامعه رو به دو دسته وفا دار و بی وفا تقسیم می کنیم علتش تابوهایی باشه که در این زمینه درست کردیم . شاید هم اگه این تابو ها درست نمی شد جامعه به سوی نوعی هرج و مرج پیش می رفت . . …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا