هرکی به هرکی 159

هووووووفففففف ..وووووویییییییی عارف عارف پسرم . مادر فدای اون کیر آتیش زنه ات بره . چی کاشتی ;/; چی ریختی ;/; .. عارف  انگاری تخم کفتر خورده بود تازه داشت زبونش باز می شد . -مامان مامان هر چی کاشتم تو کاشتی . تو بودی که ردیفم کردی . -و حالا تو داری منو ردیفم می کنی . چنین است رسم سرای درشت .. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . خلاصه این مادر و پسر به راز و نیاز عاشقونه و مشاعره خودشون ادامه می دادند و من هم این وسط گیر کرده بودم و  از بس این کیر  اومده بود بیرون و دوباره او نو فرو کرده بودم توی کون خسته شده بودم . . ولی این بار آخری نمی دونم چی شد که عفت مثل آدمایی که توی کونشون فلفل ریخته باشن حرکتشو سریع کرد و گفت عارف عزیزم عزیزم .. مامانت داغ کرده .. تموم کردم .. تموم کردم .. تونستی ارضام کنی . حالا آب کیرت رو می خوام عارف . سرمو یه پهلو کردم تا چهره عارف رو پس از شنیدن این حرف مادرش ببینم . ببینم که تا چه حد تشویق شده و درش اثر داره . به من لذت می داد از این که یک پسر و مادر تا این حد صمیمی باشن و تفاهم داشته باشن . واقعا لذت بخش بود و امید وار کننده . . -مامان خوشحالم . خوشحالم . ازم راضی هستی .. -آفرین پسر با ایمان من تو که می دونی وقتی یه مادر از پسرش راضی باشه چقدر براش حسنه نوشته میشه .. -اوووووخخخخخ مامان . مامان کاش در بهشت هم می تونستیم با هم بخوابیم .. .. این عفت جنده مخ پسر کس خلشو به کار گرفته بود .. -ما در مادر مقدس من . حالا من چیکار کنم -هیچی کاری نداری بکنی جز این که توی کس من آب بریزی . ولی اگه بخوای این جوری خالی کنی این سر بالایی میره و وضعیت مناسب نمیشه . کس من اون داخل اون مغز کس آب می خواد . لابه لای کس و داخل گوشتش آب می خواد . باید آب در مانی شه . تشنه شه .. خیلی وقته که آب بهش نرسیده -مادر اشتباه سهوی نکن . خودت به من یاد دادی که یک مسلمون هر گر دروغ نمیگه . حالا گاهی واسه مصلحت نظام یک تقیه هایی زده میشه و پولهایی که بالا کشیده میشه صداشو در نمیارن ولی بیشتر وقتا باید حرف حقیقتو زد . -مادر فدای پسر با ایمانش بشه .. چی شده عزیزم -تو گفتی خیلی وقته که آب نخوردی ولی آقا آریا که بهت آب داده .. دیدم این عفت بد جوری افتاده تو ی هچل . رفتم کمکش -عارف جان برادر عارف داداش من .. هر آبی یک طعمی داره . عفت خانوم این بانوی پاکدامن بسیجی  که بدون سوال و جواب یک ضرب میره توی بهشت از بس ذوق زده بوده که با کیر تک پسر گلش ار گاسم شده نمی دونست چی داره میگه . اینو به حساب اشتباه سهوی ایشون بذارین . . حالا من و تو عفت جونو گاییدیم با هم کردیم توی کون و کسش . می دونی عارف جان این یعنی چی ;/; یعنی این که ما در همین جا پیمان برادری خودمونو امضا کردیم . ما دیگه باید با هم تفاهم داشته باشیم و من وظیفه خودم می دونم که از برادر دینی و رضاعی خودم همه جا دفاع کنم . خیلی کس شعرات با حالی بود . می دونستم که عارف باور نمی کنه ولی گفتم شاید ننه شو گاییده و مخش قاطی کرده باشه یه کمی از این چرندیات تحویلش بدیم بد نیست .. ادامه دادم عارف جان تو به احکام آشنایی بیشتری داری . وقتی تحت شرایطی یه مادر به یه بچه یا پسر غریبه شیر بده محرم اون پسر میشه و بچه هاش با اون پسر محرم میشن . در مواردی که چند نفر به یک مادر کیر بدن هم این حالت صدق می کنه .. عارف لباشو ور چید که مثلاهمچین چیزی نشنیده -باور کن عارف جان اینا رو اگه دقت کنیم میشه  از منابع استخراج کرد . اینا کار هر کسی نیست . حالا به خاطر مصلحت نظام و این که در عصر کنونی سوءاستفاده نشه و به جای دو نفر چند نفری سر یک مادر نیفتند تقیه می زنند و این احکام رو لو نمیدن .. پری جون رفته بودیه گوشه ای و می خندید و عفت هم گفت بابا کمرم درد گرفت کی می خواین توی سوراخام خالی کنین … -راستی اینو هم بگم تمومش کنم . پیوند برادری زمانی ابدی میشه که آب کیری این دو پسری که مادر رو گاییدن با هم تر کیب بشه . برای همین پیشنها د دادم که من دستامو دور شکم عفت طاقباز شده قلاب کنم طوری که برم زیر قرار بگیرم و کیرم توی کونش باقی بمونه و عارف هم از بالا و روبرو بکنه توی کس مامانش و دو تایی مون توی تنش خالی کنیم . آب کیر عارف تمام و کمال میره توی کس ننه اش ولی آب من سریع تر بر گشت می کنه حالا در بر گشت چند قطره ای از این دو تا آب با هم تر کیب شن که من و عارف بسیجی به درجه اخوت اسلامی نائل بشیم که فوق العاده عالی میشه . . همین کارو هم کردیم . کون عفت دیگه منو بی حالم کرده بود .  من و اون داداش  قلابی مادر جنده با هم  یک زمان آبمونو توی تن عفت خالی کردیم …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا