هرکی به هرکی 61
–
حالا آریا پری جونتو فراموش کردی ;/; دیگه سراغ ما رو نمی گیری . این آرمان جون چقدر خبر تو رو می گیره . میگه هیشکی مثل نوه گلم آریا نمی تونه شطرنج بازی کنه . بهش حال میدی . منم بهش میگم هیشکی مثل آریا نمی تونه از اون کارا بکنه -پری جون . چرا ناراحتش می کنی ;/; -نه اتفاقا خوشحال هم میشه . آریا از وجود خودشه . از رگ و ریشه خودشه . واسه چی ناراحت شه . عشق می کنه . حال می کنه . همونجوری که من از بودن با تو حال می کنم . می دونی که چقدر دوستت دارم . بیا باهات حرف دارم با هم مشورت کنیم . تو گل سر سبد این مجلسی . وکیل پدر بزرگتی . همه کاره منی . پری به قربونت . چند روز دیگه مجلس ساعته داریم . باید هم فکری کنیم چیکار کنیم . ساعت اولشو که هر کی اومد خب باید بمونه ولی اون ساعت بعدیش .. -پری جون خانوما که همه شون می مونن . چون دیگه اونا اکثرا زیر کار قرار دارن و وقتی هم که آبشون نخواد بیاد دیگه نمیاد . ولی مردا رو بگو که اگه تند تند خالی کنن بازم دو سه قطره ای هست که بریزن و اون وقت سردرد و سرگیجه و .. -واسه همینه که باید یه خورده همه هوای همو داشته باشن یه خورده از این مجلسو اختصاص بدن به این که با هم حرف بزنن . درددل کنن . معاشقه کنند و بعدش سکس . این جوری بیشتر با احساسات هم آشنا میشن -مگه می خوان ازدواج کنن ;/; -خب هول هولکی به آدم اون جوری که باید مزه نمیده و یه سری هم می بینی نمی رسن که از سر و کول هم بالا برن . در هر حال یه عده ای هم نمی تونن یه توجیهی واسه بچه هاشون داشته باشن و به نظرمن بعد از نصف روز نصفشون میرن .. حالا که پشت تلفن نمیشه این قدر حرف زد . پاشدم رفتم خونه پری جون . طبق معمول وقتی که منو می دید خودشو خیلی خوشگل کرده بود . زیباتر از اونی که تصورشو می کردم . هر بار با یه چهره جدیدی میومد . واقعا جوونی بهش میومد و میومد که جوون شده باشه . کیر نوه اش حسابی سر حالش کرده بود . باهم رفتیم رختخواب واونم درجا کونشو گذاشت رو کیرم و این بار سوراخ کونشو هدف کیرم قرار داد .. -پری جون اشتباهی نرفت ;/; -نه عشق من عزیز دلم حالتو بکن .. کوس من چند روز واست چشم انتظاری کشیده این چند ساعت هم روش .. به نظرم میومد کون پری تنگ تر شده . شاید از بس خوشگل تر به نظر می رسید من این طور تصور می کردم . اون قشنگ ترین و هوس انگیز ترین مامان بزرگ دنیا بود . البته به تصور من که داشتم صورت خوشگلشو می دیدم و اونو می گاییدم . دیگه از این که آرمان جون سر برسه و کیر منو داخل سوراخ زنش یعنی مامان بزرگم ببینه هراسی نداشتم و خجالت نمی کشیدم . وقتی کیرم تمام فضای اون سوراخ پری جونو طی می کرد وبه عقب بر می گشت و دوباره می رفت تا نزدیکای ته کونش دلم می خواست فریاد بکشم و بگم که آریا انگاری داره یه کون بیست ساله رو میگاد . .. نتونستم دیگه صبر کنم که به کوسش برسم همونجا تو کونش خالی کردم و اونم در جا خودشو پایین تر کشید و کوسشو رو سر کیرم قرار داد -پری جون باورم نمیشه این کوسته ;/; واقعا کوس خودته ;/; پس چرا این قدر تنگ نشون میده .. ظاهرا باید یه چیزی خورده باشه .. یه دارویی یا یه مالیدنی .. -راستشو بگو پری خوشگله ;/; -یعنی من این قدر گشاد بودم ;/; -نه ولی یه خورده تعجب می کنم . تو فشارت بالاست و.. -غصه نخور اون چیزی که منو زود می کشه نگاییده شدنه . -خودم می گامت . .کمرشو داشتم و خودمو از پایین می زدم به کوس پری خوشگله ام . اون قدر گاییدم و گاییدمش تا از حال رفت و منم تو کوسش خالی کردم .. دو روز مونده بود به مجلس سکس خانوادگی .. داشتم از خیابون رد می شدم که دیدم یه مزدا سواری جلو پام تر مز زد . وای این دیگه کیه حتما یکی از اون زنایی که میخواد اونو بگام عجب گیری افتادم .. نه این راننده اش مرد بود . اتفاقا اینم یه عینک دودی داشت و شیک و پیک کرده .. -بیا بالا سوار شو . بهت میگم بیا بالا .. -من شما رو نمی شناسم .. عینکشو برداشت و گفت حق داری که نشناسی من صفر پسردایی باباتم دیگه .. شناختمش خیلی جوون تر از بابا بود ولی اون دفعه که تو محفل لخت دیدمش انگار پیر تر نشون می داد .. -دستم به دامنت آریا جون . من و دوستام قراره هفته دیگه بریم اروپا رو بگردیم -خب از دست من چه کاری بر میاد قرار نیست که من باشما بگردم -نه ولی فروغ اجازه نمیده .. -خانوم شما ;/;-آره خودش از اون بد جنساست . میگه شما مردا برین کیف و حالتونو بکنین ما زنا هیچ .. میگم آخه بقیه هیشکدوم که خانوماشونو نمی برن که من ببرم گوشش به این حرفا بدهکار نیست . آبروم رفته .. -من چه کاری از دستم بر میاد .-خلاصه کنم اون میگه اگه آریا رو برام جور کنی که باهام حال کنه من رضایت میدم . -نمی دونم چی بگم . این دفعه اول جلسه ما مردا باید نقاب بذاریم زنا ما رو پیدا کنند . یعنی انتخاب کنند . ولی اگه روز دوم اونجا بمونه شاید بشه یه کاریش کرد .. صفر فقط گریه نکرده بود که اشکشم داشت در میومد . -اون میگه من میخوام بدون استرس و با تمرکز و تمام حس و وجود برم زیر کیر آریا .. سرشو انداخت پایین و گفت بیا و این برادری رو در حق من بکن و الان بریم خونه مون و یه حالی به این فروغ من بده و .. -این بر خلاف مقررات و قوانینه . اگه کسی گزارش بده و شکایت کنه ;/; -کی میخواد شکایت کنه شاکی خود من باید باشم که دارم تو رو تشویق می کنم .. -مطمئن باشم که این یک پاپوش نیست ;/; از جیبش یه مشت تراول در آورد و گفت این پونصد تومنه گذاشت تو جیبم .. سکوت کردم و پونصد هزار تومن دیگه هم داد .یه خورده با خودم فکر کردم و گفتم خب اصلا چه لزومی داره بر علیه من پاپوش درست کنن . سر و صورتمو ماچ کرد و منم دیگه چی می گفتم فامیل بود و دلم سوخت و باهم رفتیم طرف منزلش .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی …..آره داداش عزیز و دوست داشتنی ! داستان خانم مهندس که انتشارش در سایت انجمن سکسی کیر تو کس را شروع کرده ای تا قسمت سیزدهم آن را نویسنده اش من نمی باشم و بنده به خواهش دوستان این افتخار را داشته ام که از قسمت چهاردهم به بعد آن را به نویسندگی خود ادامه داده و این تنها داستانی می باشد که به خاطر تقاضای مکرر دوستان این جسارت را نموده که نوشته استاد محترم وعزیزوخوش قلمی که نامش را نمی دانم و شناختی هم از او ندارم ادامه دهم . هرچند بعد ها متوجه شدم که قسمت و آن هم وجود داشته . بااین حساب اشاره به نام من از قسمت چهاردهم به بعد صحیح می باشد . درنهایت از زحمات شما ومسئولین محترم سایت انجمن سکسی کیر تو کس وامیر عزیز وبالاخره خوانندگان صبور و دوست داشتنی وفهیم سایت امیرسکسی وانجمن سکسی کیر تو کس که وقت گرانبهایشان را به مطالعه آثار بنده اختصاص می دهند بی نهایت سپاسگزارم . پاینده ,پایدار وپیروز باشید …ایرانی