هرکی به هرکی 72

حس می کردم که صبح وقتی از خواب پا میشیم باید کلی کوفته و خسته و درب و داغون باشیم ولی زنا که معلوم بود سر حال و هیجان زده اند و تومردا من که سر حال بودم یعنی بقیه هم باید سر حال می بودند ;/;  چون در واقع این من بودم که خیلی تلاش می کردم . معلوم نبود این خانوما کی خوابیدند و کی از خواب پاشدن که آینه از دستشون کلافه شد . همش از آقایون می پرسیدند که حالتشون چطوره و آیا به حد و اندازه ای رسیده ان که دل مردا رو ببرن یا نه . پریسا : چه مزه ای میده سی و شش ساعت زیر کیر های مختلف بودن . آرمیلا : ببینم دختر تو انگار خورد و خوراک و خواب نداری . -من غذامو می گیرم و زیر کیر بقیه می خورم که وقت تلف نشه . یهو آرمیلا یه چیزی یادش اومد و خودشو به من نزدیک کرد و گفت داداش قسمت هرچی باشه همون میشه . من که نذر کردم اگه به تور هم بخوریم یه گوسفند قربونی کنم . دوست دارم بترکونیم . دوست دارم ارزشهای واقعی یک خواهر و برادر رو نشون بدیم و اون صفا و صمیمیتی رو که بین ما وجود داره . می خوام اون عذابی رو که اون دفعه بهت دادم جبران کنم . اگرم نشد که با هم باشیم می تونیم از اون وقت استراحت آزاد استفاده کنیم -اگه مامان بزرگ گیر نده -چه گیری داره بده . ما در خودمون می بینیم و توانشو داریم و می تونیم با هم حال کنیم . وگرنه  چرا اسم این فرصتو میذاشتن وقت آزاد ;/; همه شون زیر مانتو به بهترین وجهی خودشونو ردیف کرده بودند . دلم می خواست چهره های جدیدی رو بکنم . یعنی کوس و کونهایی رو که دفعه قبل توفیق حال کردن با اونا رو نداشتم . چون هرچی باشه تنوع به آدم روحیه میده و من می خواستم این روحیه و نشاط رو در خودم بیشتر به وجود بیارم . ولی باید فکر سلامتی خودمون هم می بودیم . زنای فامیل ما تصمیم گرفتن از یک فرم یکسان در قسمت شورت و سوتین استفاده کنن . شورتی پاشون کردن که قسمت کوسش شکاف داشت . ولی من بهشون یاد آوری کردم که این کاری که کردن از نظر تبلیغاتی و خودی نشون دادم تاثیری نداره . چون مردا باید خودشونو در رختکن قرمز به جامه داری بابابزرگ و زنا هم در رختکن آبی به مدیریت مادر بزرگ لخت کنند و یکدست و کاملا برهنه برن میون جمعیت . قربون مادر بزرگ فهمیده ام برم . که اخلاق و فرهنگ بزرگ خاندان ما رو از همون اول نشون داد به این صورت که خواست بگه که  ظاهر و لباس انسانها اهمیتی نداره . اون چه که مهمه حرکات سکسی و قدرت سکس اوناست و اخلاق و رفتارشون . دیگه کسی نمی تونه به کس دیگه ای فخر بفروشه . البته استفاده از جواهراتی که در سکس باعث زخمی شدن نشه آزاده وگرنه هرکی که اعتراض می کرد طرف مجبور بود اون زینت آلاتشو بسپره به صندوق امانات . که این بیشتر شامل النگوها و دستبند زنان می شد . یه ساعت قبل از این که بریم این زنا ول کنم نبودند . منو خوابوندند و لختم کردند که یه خورده شیوه های تازه ای از ساک زدن را رو من پیاده کنند -خانوما کیر خوردن که دیگه تکنیک جدیدی نداره . شما مگه تازه کارین که الان به یادتون افتاده که باید تمرین کنین ;/; ناسلامتی هر کدومتونو تا حالا پنجاه تا مرد گاییده .مامان الیا : حالا آریا جون این قدر ناز نکن . قوی ترین ورزشکارا هم هر وقت می خوان برن میدون مسابقه بازم استرس دارن که چی میشه و چی نمیشه . مجبور به اطاعت شدم . مامان و خواهر و زن داداش نوبتی کیرمو میذاشتن تو دهنشون و ازم می پرسیدن که در کدوم حالت بیشتر تحریک میشم . -خانوما همه حالتا خوبه . فقط سعی کنین هنگام لیس زدن حجم بیشتری از زبون رو کیر قرار بگیره . بعضی جا ها رو با نوک زبون لیس بزنی مثل زیر کله کیر یه هیجان و لذت شدیدی داره . لباتونم می تونین گرد کنین و از ته آلت تا سرشو بغلتونین و اگه خواستین میک هم بزنین . شما چرا این قدر دستپاچه شدین . کنکور سراسری که نمی خواین شرکت کنین که پرسیدن از بغلدستی جرم باشه .  از خود همون طرفی که داره باهاتون حال می کنه می تونین بپرسین که از کدوم حالت بیشتر خوشش میاد . تازه حرکات ونگاه و عکس العمل طرف رو هم می تونین بسنجین . اسم مسابقه و ورزشکارا اومده بود من دوباره به یاد این مسئله افتادم که این بار نوبت زناست که ما مردا را برای سکس اول   انتخاب کنند البته به صورت تصادفی نه اختیاری . اون دفعه زن عمو ثریا رو بار اول شکارش کرده بودم . شبیه مسابقات کشتی شده که یه چیز مسخره ای رو به عنوان کلینچ کشی انجام میدن . .درهر حال وارد سر سرای خونه مادر بزرگ شدیم . همه چیز برای برگزاری یک مراسم پرشکوه به مدت دو روز و یک شب آماده شده بود . نمی دونم چرا ولی دوست داشتم که بار اول یا آهو به تورم بخوره یا آرمیلا . ولی از قرار معلوم آهو رو دقیقا نمی دونستم ولی می دونستم که آرمیلا طاقت دیدن اینو نداره که ببینه کیر من توکوس و کون دختر عمو آهو مانور میده . وای چه جمعیتی . فقط آهو و شوهرش زیاد شده بودند ولی انگار دوبرابر اون دفعه به نظر می رسید . شاید به این دلیل که بیشترا با هم رسیده بودیم . تعارفات الکی و احوالپرسی ها انجام شد و صحنه لخت شدن دسته جمعی خیلی جالب و خنده داربود . چینگ چانگ چونگ همون چینی دیوث شوهر آهو طوری به جمعیت لبخند می زد که انگاری کره مریخ رو فتح کرده باشه . چهار تا کلمه فارسی بلد بود و همش می گفت سلام .. شما خوبید من خوبم . تمام حواسم به تن و بدن آهو بود که کی لخت میشه و بتونم اون تن بلورینو ببینم و واسش نقشه بکشم . دیدم یکی با آرنج می زنه به پهلوم -داداش حالا که شوهر کرده رفته بازم دلت پیش اونه ;/; -آرمیلا تو که خودت می دونی من یه تار موی خواهرمو به صد تا مث آهو نمی دم ولی غلط نکنم تو هم شوهر کردی ها … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا