هرکی به هر کی 154

کف دو تا دستامو انداختم رو دو تا قاچای عفت بسیجی و کیرمو از همون طرف کردم توی کونش .  اولش تیرم یا همون کیرمو که یه ضرب خواستم بکنم توی کونش به هدف نخورد یه جیغی کشید که متوجه شدم عارف  و پری هم صدا مونو شنیدند چون مادر بزرگ فریاد کشید آریا جون مشکلی که پیش نیومده عفت جون حالش خوبه ;/; منم با صدای بلند فریاد کشیدم خوبه . فعلا همه چی امن و امانه و این فریاد ها هم نمک عملیات و امتحانه جای نگرانی نیست .. عارف چطوره .. -بیست بیست .. . آرد اومده زیر دستم و خمیر داره بر می گرده .. -مادر بزرگ یادت باشه که باید بیاریش این طرف تا خوب بپزیمش .. گلوم گرفته بود از بس فریاد کشیده بودم . -پس پسرم خیلی پیشرفت کرده -آره به مامانش رفته -تو چرا نمیگی به باباش . باباش هم از اون از همه فن حریف ها بود . -ببینم از کار های تو هم با خبر بود .. -مگه میشه یک مرد ندونه که زنش داره چیکار می کنه . ولی خب یک همزیستی مسالمت آمیز داشتیم . شبایی که کس دیگه ای رو گیر نمی آوردیم توی بغل هم آروم می گرفتیم و وظایف زن و شوهری رو به جا می آوردیم . هر کدوم از ما که یکی دیگه رو گیر می آورد بهونه گشت و ماموریت و رسالت مذهبی خودشو می کرد و می رفت دنبال تفریح و عشق و حال . اصلا نفهمیدم زندگی زناشویی من چه جوری گذشت . واسه همینه که زندگی فعلی من تقریبا شبیه همون زندگی دوران متاهلی منه -با این تفاوت که میری به یک مجلسی که حداقل پنجاه تا کیر منتظرتن . این عفت عجب کون قشنگ و سفیدی داشت .. -من تعجب می کنم با این همه فعالیت چه جوری هنوز یکی از خوش کون ترین زنای روی زمینی -آهای شیطون معلومه خیلی کون شناسی و تجربه ات زیاده -اگه این طور نبود که مسئول دایره امتحانات نمی شدم .. -پس دایره منو خوب آزمایش کن. هم دایره بزرگه هم سوراخ کوچولوشو -یادت نرفته که باید چه جوری رفتار کنی . آخ نباید بگی . این بار پی در پی کیرمو می دادم عقب و با یه حرکت رو به جلو توی سوراخ کون عفت بسیجی رو آتیش می کردم . زن دیگه از این رو به اون رو شده بود و نمی دونست باید چه عکس العملی نشون بده . واقعا این جور کون کردن چه حالی می داد . کون طرفو بکنی انگاری که کیرت رو فرو کردی توی کوس . عفت چند بار رفته بود جیغ بکشه ولی به زور جلوی فریاد زدنشو گرفت انگار باورش شده بود که بهش گفته بودم اگه جیغ بکشی از امتیازت کم می کنم . آخه ما مردای ایرانی بیشترمون نمی تونیم یه کون درست و حسابی بکنیم . شایدم از اونجایی که فعالیت زنان ما در این زمینه ها کم بوده واسه همین عضلات مقعدی اونا سفته و اون نرمی و خاصیت ارتجاعی رو که باید داشته باشه نداره . اصلا دلم نمیومد از این کون دل بکنم ولی عفت زرنگ و کار کشته کونشو از پشت به بدنم می زد تا بهم حال بیشتری بده و زود تر آبمو بیاره . وقتی کونش به زیر شکمم چسبید تازه فهمیدم که اون یک آدم استثناییه که  از نظر طولی خیلی جا داره و از نظر عرضی هم کونش کمی گشاد شده ولی با این نوع کیر من حسابی هماهنگی داره . -عفت کیرو توی کونت پیچوندی .. چرخش کونشو مرتب از این جهت به اون جهت تغییر می داد . -جاااااان جاااااان جااااااااااان فدای تو عفت .. فدای تو و کون تو .. -اوووووففففففف این حرفو نزن تو اگه فدای کون من شی چه جوری حال کنم .. -نههههههه نههههههه داره می ریزه .. -حالا بگو بگو .. بگو آریا جونم نمره من چنده . دیدی آخ نگفتم .. -عفت تو بیست بیستی . هر پنج واحد اینجا رو گرفتی . از سینه هات ردیف ردیفی از تن و بدنت همه جات بیسته . یه خورده شکمت گوشت گرفته و باید ورزش کنی تا هیکل مانکنی پیدا کنی -ببینم اونجا که جزو امتیاز نبود -نهههههه نهههههه جزو امتیاز نبود .. ولی اگه ردیفش کنی که معرکه میشی -اون وقت تو حداقل هفته یک بار رومیای منزلمون به من سر می زنی آریا ;/; -عارف رو چیکارش کنیم عفت جون -اون با من . هیچ غلطی نمی تونه بکنه . تازه مگه قرار نیست جلوی چشای اون به بقیه کس بدم ;/; اون پسر خوبیه . خیلی منطقیه . آخه برادران مومن و خواهران مومن بسیجی و جان بر کف آدمایی منطقی هستند . همین جور در حال فشردن کیرم بود . هم آبش کرد و هم آبشو آورد . ناقلا وقتی فهمید آب کیرم در حال ریزشه حرکات چرخشی و پیچشی رو زیاد کرد .. آب از کیرم می ریخت توی سوراخ کونش و بازم پشت بندش یه جهش دیگه ای با لذت ازم خارج می شد . . با کف دستم اون قدر به کون و کپل و پشت پاهای عفت زدم که پوست سفیدش سرخ سرخ شد .. -چقدر کیف می کنم که تو با دستای هوس انگیزت کبودم می کنی ;/; …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا