هر کی به هرکی32
–
من وآهو روی تخت قرار قرار داشتیم . دختر عمویی که آرزو داشتم زنم شه . آرزو داشتم این من باشم که دختریشو می گیرم و بکارتشو پاره می کنم . هنوزم دوستش داشتم و دارم . به دیدنش بدنم به لرزه در اومده بود . حس کردم خیلی بهش احتیاج دارم . نیازی که نمی دونم اسمشو چی بذارم . شاید حاضر بودم که اون مال من باشه ولی تا آخر عمر بهش دست نزنم . ولی با این حال از این که دارم زن اون چینی نامرد رو میگام کیف می کردم . هرچند با مجوزی که باید برای آهو صادر می کردم اون در جلسه خانوادگی به خیلی ها کوس می داد ولی این من بودم که در خارج از این جلسه داشتم اونو سیر سیر می کردم . آهوی نازم سرشو بالا گرفت . اومد طرف شورتم تا اونو پایین بکشه و کیرمو ساک بزنه -خیلی عجله داری . همین جوری که واسه فرار کردن از من و از دست من عجله داشتی . چی بود نمی تونستم خوشبختت کنم ;/; نمی تونستی ببینی که من پسرعموت آدمی که دیوونه وار عاشقته مرد زندگیت باشه ;/;حالا کارت گیره اومدی طرف من ;/; شورتمو پایین کشیدم . چشاش داشت از حدقه در میومد وقتی کیر کلفت منو دید . خواست بپره روش و اونو بذاره تو دهنش ولی بهش گفتم آهو مجبور نیستی کاری رو که دوست نداری انجام بدی . تو چی کم داشتی . سرمایه و پول و شخصیت که داشتی . این چینی های کثیف آدمن که تو رفتی زن یکی از اونا شدی ;/; اونایی که دشمن ملت مان . آدم قحطی بود ;/; سوتینشو در آوردم .. مثل مجسمه ها رو تخت دراز کشید و پاهاشو به دو طرف باز کرد . چی می شد هرروز و هر شب من این کوسو می گاییدم . یه تیکه از شورتش که به رنگ سبز بود مثل برگ درخت روی کوسشو گرفته بود . من بینی امو گذاشتم رو همون نقطه اوخ چه بوی خوشی داشت . خیسی کوسش از دو طرف زده بود بیرون و من با دندون و دهنم شورتشو تا زانو از پاش در آوردم و و بعدشم با دستام از پاش کشیدم بیرون و دوباره دهنمو انداختم روکوسش -آریاااااا اووووووفففففف تازه دارم می فهمم سکس چیه حال کردن چیه .. طولش بده . بخور عزیزم بخور کوسسسسسمو بخورررر . آهو خانوم من کوسی داشت مث کوس یه بچه آهو . چقدر کوچولو بود . ناز تر از کوس زینا . کوچیک تر از اون .. سینه هاش هنوز دخترونه بود . وقتی کوسشو یه لقمه کردم و تو دهنم جاش دادم یه قسمتی از دو طرف پاش هم تو دهنم جا شد . -عزیزم منو ببخش کاش این کیربه عقد کوسم در میومد کاش این کیر واسه همیشه مال من بود . منم طوری کوس آهورو میک می زدم که انگار دارم لذیذ ترین غذای دنیا رو می خورم -وااااااییییی آریا .. ناخنای بلندشو تو پس گردنم فرو کرده بود از هوس زیاد جیغ می کشید با این که تنم می سوخت و دردم می گرفت از این حرکات آهو خانوم خوشم میومد . لذت می بردم از این که دخترعموی فراری از دستمو که ازدواج با اون بزرگترین آرزوی زندگیم بود تونستم تا این حد حشریش کنم . و اون نیاز مند منه .. خودشو بالا کشید این بار وقتی به طرف کیرم اومد خودمو کنار نکشیدم . گذاشتم هر جوری دوست داره باهاش حال کنه … -آریا این دومین کیریه که دارم لمسش می کنم یک کیر ناب و اصیل -ولی از این به بعد کیر های زیادی می بینی -خب اون محفل خانوادگی بر نامه اش چیز دیگه ایه . اون روز همه آزادن و تمام عقد و ازدواج ها و پیوند ها و روابط فامیلی در جلو گیری از سکس مفهوم خودشو از دست میده . می خواستم بهش بگم درسته عزیزم اون وقت میشی یه جنده شرعی که از بیان این حرفم پشیمون شدم . کیرم داغ داغ شده بود . آهو هر کاری کرد بیشتر از نصف کیرو ببلعه نتونست .. دهنشو بیشتر باز کرد یه خورده چونه شو آورد پایین تر تا نوک کیر به سر حلقش برسه و یهو دیدم سرفه اش گرفت و نفسش نمیومد . کیرمو از دهنش کشیدم بیرون کمی که آروم شد این بار سعی کرد خیلی طبیعی اونو بخوره . زبونشو رو تمام قسمتهای اون می کشید . -آههههههه آههههههههووووووو اوووووووووففففف .. زبونت لبت جادو می کنه .. شیرینی این لحظه ها رو نمی تونم هر گز فراموش کنم . همون جوری که هیچوقت نمی تونم تو رو از یاد ببرم . دوستت دارم . دوستت دارم آهو . بااین که دوست نداشتم دهن آهورو از آب خودم پر کنم ولی جلو ریزش آب کیرمو نگرفتم . آبم ریخته می شد تو دهن آهو و اون می دونست کیرمو چطور میک بزنه و بلیسه که این لذت تا نهایت و تا اونجایی که جا داره ادامه داشته باشه -چقدر خوشمزه هس آب کیر تو .. اون کلفتی کیرتو که می بینم حس می کنم خیلی تشنه آبشم .. چی میشه وقتی بره توکوسم . حالا یواش یواش لحظه موعود فرا می رسید . داشتیم به اصل مطلب می رسیدیم .دیگه وقتش بود که کوسشو می گاییدم . کوس نازشو که گاییدنش آرزوم بود و حالا اون اسیر من بود . بالاخره من آهوی خودمو شکارش کرده بودم .. رو آهوی خوشگلم سوار شده و به چشای نازش نگاه کردم . انگار با نگاش میخواست یه چیزی بهم بگه و نمی تونست . چند بار سعی کرد با لباش بگه .. نوک کیرم به نوک کوس خیسش چسبیده بود . قصد داشتم با یه فشار دیگه اونو بفرستم تو کوسش که دیدم چشاش پر اشک شد و گفت بهتره یه حقیقتو همین الان بهت بگم جنگ اول به از صلح آخر . من هنوز دخترم می دونم شما فقط به زنا مجوز میدین . کیر شوهرم در حد و قواره ای نبوده که بتونه دختریمو بگیره .. کیرش شله به شش هفت سانت هم نمی رسه .پرده منم انگار اون دم دما نیست . می دونم خلاف کردم . می دونم بهم مجوز رو نمیدی . آریا بهت التماس می کنم کمکم کن . نذار ناامید برگردم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی