هر کی به هر کی 235

ببینم جا داری بیشتر بکنمش توی کونت ; ..راستش به سوراخ کونش نه می شد گفت . نه  گشاد  و نه تنگ . این سوراخ کونت هر قطری هم که داشته باشه بدون درد نمیشه . -دو برابر این کیرت رو هم دریافت می کنم . اشرف رو از کیر کلفت نترسون .. اینو که گفت دیگه حسابی شیر شدم و با خودم گفتم باشه خودت خواستی یه فشار دیگه همون ونعره اون همون .. چند نفر سراسیمه اومدن این طرف .. همه شونم زن بودن .. -خانوما این جا رو خلوت کنین .. زود باشین .. ولی عفتو گذاشتم بمونه تا با دوستش یه خوش و بشی بکنه . ظاهرا اونا یک ساعت پیش همدیگه رو دیده بودن .. اشرف دوست داشت سر زده وارد اتاق من شه .. -آریا سر کاراشرف خانوم رئیس کل زنان بسیجی ایرانه .. منم شاید بشم معاونش .. هواشو داشته باش . -عفت جان تو که خودت می دونی یک بسیجی با ایمان و از جان گذشته و عدالت پروره . از حق کشی هم بدش میاد .. پس عدالت منو تحت الشعاع قرار نده .. اشرف از درد به خود می پیچید رنگ و روش پریده بود ولی من همچنان کیرمو رو به جلو حرکت می دادم . انگاری دیگه جلو تر نمی رفت ولی من دست بر دار نبودم . خیلی حرص داشتم کون این بسیجی فاحشه رو جرش بدم تا دیگه هست ادای مذهبی ها رو در نیاره . پای کیر که در میون باشه پیش قراوله .. کیرمو از توی کونش کشیدم عقب تا رفت نفسی تازه کنه بازم یه حرکت رو به جلوی دیگه انجام داده و گفتم حالا که دوبرابر کیر منو تحمل می کنی بیا اینو داشته باش . دستشو گذاشت جلو دهنش.. دستشو با خشونت رد کردم این بار این خود من بودم که دستمو گذاشتم جلو دهنش .. یازم به کون گنده و خوشگل و تپلش فشار می آوردم . یه انگشتمو هم از بغل کیرم فرو کردم توی کونش . با کف دستم می زدم به کسش و اون قدر کسشو تپوندم تا این که ورم اونو حس کنم . یواش یواش هم دستم دیگه خیس شده بود و چه هوسی داشت این خانوم خوشگله .. دستامو که به سینه های سفتش رسوندم تپش قلبشو حس می کردم . می دونستم که کیر من داره فشار زیادی بهش میاره . این بسیجی داشت واسه ما کلاس میومد که رفته زیر  کیر پنجاه تا اسرائیلی . ولی هیشکدوم از اونا که کبر آریای ایرانی یاهمون ایرانی آریانی  رو که نداشتند . دو سه تا از انگشتامو هم وارد کس اشرف کردم تا یه مظنه ای دستم باشه و ببینم چه طور می تونم با این کس هم کنار بیام . ولی اندامش عالی بود و از این نظر می شد بهش نمره قبولی داد . -بدچیزی نیستی ها .. خوب موقعی اومدی اشرف جون .. وقتی که از خواب سیر میشم و شکمم هم سنگین نباشه خیلی راحت تر سکس می کنم . با کشاله های رونش بازی می کردم .. -خوب درد کونتو می خوری .. حال می کنی ;/; بگو الان چیکارت کنم .. -فکرشو نمی کردم این جوری باشی .. ول نکن منو -به نظرت من چه جوریم .. -تو از همه اونایی که تا حالا با من بودن سر تری . تو باید بهم نمره قبولی بدی .. این بار چهار تا انگشتمو کردم توی کسش و با هاش بازی می کردم . -ببینم تو هم با اونایی که با هاشون مصاحبه می کنی و ازشون امتحان استخدامی می گیری .. سخت رفتار می کنی ; -مگه تو الان داری سختگیری می کنی .. فقط نمی دونم حالا که فکرشو می کنم می بینم همچینا هم بدک نیستی . -ببینم تو داری ازم امتحان می گیری یا من باید قبولت کنه .. بگیر کیرمو جنده خانوم . .. دلم می خواست از هیکلش و از زیبایی و اون بدن نابش تعریف کنم ولی می ترسیدم که روش زیاد شه و دیگه نشه اونو جمعش کرد .. نصف کیر من توی کون اشرف بود و چهار تا انگشت منم داشت به کس اون حال می داد  . -ببینم  کیر عرب و کیر اسرائیلی ها و امریکایی هارو که نوش جون کردی  تا این اندازه کیف کردی و درد کشیدی ; -به کوری چشم دشمنان انقلاب و اسلام به روس ها و چینی ها م تا می تونستم کس و کون دادم . -واقعا که باید به تو لقب ملکه جنده ها رو داد . ای کاش  از این کشور ها نامه می آوردی تا یه ارفاقی بهت بکنم . .. ولی جدی نگیر .. تو اگه تحمل کیر منو نیاری من قبولت نمی کنم جنده بسیجی . یه فشار دیگه به کونش آوردم .. کیر بازم رفت جلو تر . -ظاهرا هرچی می کنمت جا داری . یه خورده دیگه فشار بیارم از روده ات هم رد میشه .. لباشو گاز می گرفت و از درد و خشم به خودش می پیچید . می دونستم اگه خون منو بخوره سیر نمیشه .. -عوضی آشغال همه شما جنده و پست فطرتین . ظلمو می بینین و سکوت می کنین . حیف که کیر مردان اسرائیلی حروم کس و کون شما زنای بسیجی بشه …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا