هر کی به هر کی 34
–
آهو ! این حرفی رو که تو الان بهم زدی نمی دونی چقدر به دلم نشست . بی نهایت خوشحالم کرد و از یه نظر هم حسرت زده شدم که چرا تو مال من نشدی . -پسرعمو مهم اینه که روحمون متعلق به هم باشه و از وجود هم لذت ببریم . تا اونجایی که بتونم این اجحافی رو که در حق تو شده جبران می کنم . نمیذارم عذاب بکشی . نمیذارم منو ببوس کیرتو بیشتر بفرست تو کوسم نترس من حالم بد نمیشه . زیر کیر تو و در آغوش تو احساس امنیت می کنم دوستت دارم آریا .. کیرم لحظه به لحظه بیشتر توی کوس آهو جا می گرفت و من غلظت خونو بیشتر احساسش می کردم -دوستت دارم آهو -منم دوستت دارم آریا -می تونم یه چیزی ازت بپرسم -بپرس -واسه این مهربون شدی که فکر می کنی کارت گیره ;/; -چرا از این حرفا می زنی . چرا می خوای دلمو بشکنی -نمی دونم چرا آهو . شاید واسه اینه که اون وقتی که باید ازم دفاع می کردی دفاع نکردی . اون وقتی که باید می گفتی دوستم داری نگفتی .-عزیزم حالا که زیر کیر توام و تو بغل همیم چرا از سکس با هم لذت نبریم . اصلا تو چینگ چانگ چونگ رو داخل آدم نیار . مگه غیر اینه که وقتی میرم تو محفل سکس خانوادگی تو دهها نفرو می گایی و منم توسط دهها نفر دیگه گاییده می شم . ;/; این شوهر بی خایه چینی منو هم یکی از اونا حساب کن . باور کن بعضی وقتا که حال و حوصله شو ندارم که راستشو بگم هیچوقت حوصله شو ندارم کیرشو می گیرم تو دستم و واسش جلق می زنم . همین که آبش خالی میشه وا میره و دیگه میفته می خوابه . این همون چیزیه که من می خوام و می خوام همیشه از شرش خلاص باشم . بازم خدا پدر این پدر بزرگ و مادر بزرگو بیامرزه که با این گرد همایی خیلی از مشکلات ما رو حل کردند و در خیلی از موارد جلو طلاق و اختلافات زنا شویی رو گرفتند . خیلی ثواب می کنن .. مثل تو که حالا داری ثواب می کنی و بهم حال میدی .. چند بار کیرمو به صورت رفت و بر گشتی فرو کردم تو کوس آهو . گوشه کنار و رو کاشی و سرامیک هر چی اثری از خون بود پاک کردیم و کیرمو مث یه مکش فرو می کردم تو کوس دختر عمو تا هر چی خون اون داخل مونده بکشمش بیرون .-می دونم یه خورده می سوزه -پس بیا با کونم حال کن تا زمان بگذره و بعدم از کوسم بهم حال بده . یه موقع پری جون نگه چقدر لفتش میدیم . -نه آهو جون نگران نباش اون کاری به اینکارا نداره . تازه ما نوه هاشیم صرف نظر از امتحان و این جور مسائل من و تو جیگرگوشه هاشیم . بچه های پسرشیم . خونه غریبه که نیستیم . اون می دونه که من چقدر دوستت داشتم و دارم و حتی حالاشم دارم ازت لذت می برم -و بعدا هم خواهی برد . هر وقت که اراده کنی .تو چشای آهو نگاه کرده و گفتم عزیزم اینو جدی میگی ;/;-آره جدی جدی . با تمام وجودم میگم -آهو .. چشات مث یه آهوی بیگناه انگاری که داره حقیقتو بهم میگه -مگه تو هنوزم بهم شک داشتی ;/; -اگه بدونی چقدر از دست دادن تو دیوونه ام کرده . سرمو گذاشتم رو کونش و رو کونش یه کف صابون غلیظ درست کرده و اونو دور سوراخ کونش می گردوندم و سعی می کردم اون ناحیه رو نرمش کنم .-آریا این قدر به خودت سخت نگیر . کیرتو زود تر فرو کن تو کونم . حالتو بکن که تا اون موقع کوسمم حالش بهتر میشه و می خواد معنای سکس و حال کردنو بفهمه . هرچند چند دقیقه پیش تا حدودی متوجه شدم . وقتی که داغ داغم کردی . -آهو دوست ندارم دردت بیارم . درد بکشی . -هرچی درد بکشم به اندازه اون درد دلت نمیشه . این حرف اون نزدیک بود اشکو از چشام جاری کنه و از گاییدن کونش پشیمون شم ولی یه نهیبی به خودم زده گفتم پسر این قدر کوس خل نباش درسته که بهت اظهار عشق و علاقه می کنه ولی اینو هم در نظر بگیر که ازت مجوز می خواد . کون آهورو از وسط بازش کرده و رفتم فقط تو حس کون . قالبشو می دیدم کیرمو چسبوندم به سوراخش . دهن آهورو محکم نگه داشتم .-منو ببخش دختر عمو جون می ترسم جیغ بکشی پری جون یه وقتی بیاد این طرفا یه سر و گوشی آب بده و اگه یه قطره خون از دستمون در رفته باشه و اگه بخواد یه بررسی بکنه و متوجه شه …. دیدم سرشو تکون میده و کارمو تایید می کنه . هرچی به این سوراخ کون فشار می آوردم کیرم می پرید گرفتار شده بودم . دست کم آورده بودم . مجبور شدم دست راستمو از رو کونش و قاچای اون ور دارم و دور کیرم حلقه کنم و به طور حدسی فشارش بدم به سوراخ کون آهو . واییییییی چه دردی می کشید . ناله های تو دهنی اون و فشاری که به من و خودش می آورد همه حاکی از درد شدیدش بود ولی من تا نمی گاییدمش ول کنش نبودم . بالاخره کیرمو کردم تو کونش . از بس اون یه خورده ورودی رو عقب جلوش کردم تا نصف کیر رفت تو کونش . بیشتر از این نمی کشید و منم دل نداشتم درد بکشه . وقتی حس کردم آروم تر شده دستمو از رو دهنش ورداشتم و اونونوازشش کردم و یه خورده رو کوسش دست کشیدم تا این جوری آروم تر شه و با هوسی زیاد تر درد کونشو تحمل کنه . نگاهمو از اون سوراخ تنگش بر نمی گرفتم . چقدر مزه می داد وقتی کیرم می رفت تو کونش و اون سوراخ تنگشو مثل یه حلقه دایره ای گشاد می کرد و واسه خودش جا باز می کرد ویه جایی اون داخل واسه خودش دست و پا می کرد . هنوز باورم نمی شد که یکی از رویاهای زندگی من به واقعیت تبدیل شده باشه . -آریا حال می کنی -آره عزیزم . تو درد کوست چطوره . -حس می کنم سوزش زیادی ندارم هرچی باشه از درد کون بهتره . تصمیم گرفتم زود تر تو کون دختر عمو جون خالی کنم تا به کوسش برسم . به سوراخ کونش و کلفتی کیرمو و اون حلقه دور سوراخ توجه داشته ودر یه عالم خلسه و لذت حس می کردم که آب کیرم در حال سرازیر شدن به طرف سوراخ کون عشق زندگیمه …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی