هلیا زن شوهردار

سلام و درود خدمت دوستان انجمن کیر تو کس
محمد هستم ۳۱ ساله ساکن یکی از شهر های گیلان
خاطره ای که میخوام برای دست به کیرهای حاضر در صحنه بگم واسه یازده ساله پیشه یعنی سال ۹۰ هستش اول از خودم بگم سبزه هستم قدم ۱۸۰ و لاغر اندام هستم و بگی نگی عضله ایم چون کشتی کار میکنم بدنم خداروشکر خوبه . کیرم هم سایز ۱۷ و صاف قلمی هستش از سایزش هم راضیم مثل بزرگوارای انجمن کیر تو کس ۲۰ یا ۳۰ سانت ندارم ( اسمش هم سیاوش گذاشتم چون هم سیاه هم وحشی 😂 )
خب خاطره من از اونجایی شروع میشه که تازه خدمت سربازیم تموم شده بود و بابام برام یه پیکان خرید و با آشنایی که توی یه شرکت کارتن سازی داشتم اونجا استخدام شدم و شروع به کار کردم توی یک هفته کاری که اونجا کار میکردیم باید یک شبش رو نگهبانی وایمستادیم چون رییس شرکتش از بس ادم گدایی بود نگهبان نمیگرفت خلاصه یه شب که نگهبان بودم دوستم بهم زنگ زدن گفت با خانومم بیرون بودیم نزدیک شهرک صنعتی هستیم داریم میایم پیشت ادرس بهش دادم ساعت ۱۱ شب بود که اومدن در باز کردم اومدن پیشم توی اتاق نگهبانی یه نیم ساعت نشستن خانومش گفت داداش بیتالک داری گفتم نه چیه ؟
گفت یه برنامه توی گوشی هستش که میتونی توش با دوستات چت کنی گفتم چه جالب برام میفرستی گوشیم رو گرفت نصبش کرد و بهم یاد داد چطوری کار میکنه یه چایی با دوستم و خانومش خوردیم و رفتن خونشون بعد چند روز یکی از دوستام رو دیدم توی ایستگاه اتوبوس نشسته سرش پایینه با گوشی ور میره باهاش سلام و احوالپرسی کردم دیدم توی بیتالکه داره توی گروه چت میکنه گفتم چطوری گروه درست کردی چطوری اینارو اوردی توی گروه بهم یاد داد و منم گروه زدم و رادار رو روشن میکردم هر دختری که میدیدم درخواست میدادم بیاد گروهم توی همین درخواست ها یه زنی به اسم هلیا اوردم توی گروه و داشتم با چند نفر صحبت میکردیم که هلیا پی وی بهم پیام داد و صحبتمون شروع شد هلیا ۳۴ سالش بود و یه خانوم چاق ولی گوشتی نه از این چاق ها که شکمشون سر کوسشونه با سینه های سایز ۸۰ و یه کوس کون خوشگل و خوردنی با پوستی سبزه و قد ۱۷۰ کلا خوش لباس و شیک بود اون روز انقدر باهاش چت کردم که هم شمارش رو گرفتم هم باهاش قرار سکس گذاشتم تا اون موقع هم اصلا کوس نکرده بودم خیلی هم دوست داشتم یکی فقط بکنم پسر زیاد کردم ولی جنس مخالق نه . به یکی از دوستام که میدونستم کوس زیاد میکنه گفتم من تا حالا کوس نکردم حالا یکی رو پیدا کردم که میخواد بهم بده ولی میترسم ابم زود بیاد ابروم بره چیکار کنم که گفت چاره کارت پیش خودمه از جیبش شیره اورد بیرون و اندازه یه نخود بهم داد گفت یه خورده تلخه اینو بخور یه چایی لیوانی هم بخور و چندتا سیگار پشتش بکش تا بگیره منم این کارو کردم از قبل یه ویلا هم نزدیک ساحل اجاره کردمو ماشین رو برداشتم رفتم دنبال هلیا که یه نیم ساعت از من دور بود رسیدم سوارش کردم اول خجالت میکشیدم توی صورتش نگاه کنم چون بار اولم بود با جنس مخالف بیرون میرفتم خلاصه توی راه که برسیم به ویلا باهم حرف زدیم و یخمون باز شد حالا این شیره لامصب منو گرفته صدام دو رگه شده احساس میکردم انگار کول هام بزرگ شده و نمیتونم سرم رو اینور اونور کنم حسش خیلی باحال بود یه فاز مهربونی باحالی داشتم رسیدیم ویلا نشستیم روی مبل دستم انداختم دور گردنش و بغلش کردم یه خورده حرف های عاشقانه بهم زدیم بعد شروع کردیم به لب گرفتن لباش خیلی خوشمزه بود بعد چند دقیقه بهش گفتم برم قلیون اماده کنم با هم بکشیم قلیون که اماده شد اوردم یه ۲۰ دقیقه باهم کشیدیم که بهش گفتم بریم توی اتاق خواب که گفت اره بریم من قلبم خیلی تند میزد بار اولم بود نمیدونستم چیکار کنم از کجا شروع کنم توی فیلم سوپر دیده بودم اول از لب و گردن شروع میکنن تا به کوس لیسی بعدش هم با کردن تموم میشه منم همین کارو کردم روی لبه تخت نشستم لبام گذاشتم رو لباش رو اروم خوابیدیم روی تخت و منم مثل ندید بدیدا جوری لباش رو میخوردم که گفت یواش دردم گفت چقدر محکم مک میزنی خخخخخخ لباسامون رو در اوردیم دوباره خوابیدیم روی تخت و منم رفتم روش شروع کردم به خوردن لباش و لاله گوشش و گردنش توی همین حال هم با دستام ممه هاش رو میمالیدم کیرم داشت از جاش کنده میدش دوست داشتم سریع بکنم توی کوسش ولی خودم رو نگه داشتم گفتم شاید بدش بیاد زود توش کردم یواش یواش اومدم پایین رسیدم به کوس خوشگل و نازش یه کوس کلوچه ای توپول با دستام دو طرفش رو از هم باز کردم یه خورده نگاه کردم ببینم چطوریه تا حالا از نزدیک ندیده بودم خب خخخخخ شروع کردم به خوردنش زبونم رو توش میکردم میاوردم بیرون و با نوک زبونم از پایین تا چوچولش رو لیس میزدم و به چوچولش که میرسیدم محکم میک میزدم ساده اه و نالش در اومده بود از زور شهوت پاهاش رو دور سرم حلقه میکرد چند دقیقه که براش خوردم گفت بکن توش دیگه مردم . منم یه تف با سر کیرم زدم با یه فشار همشو گذاشتم داخل کوسش که یه لحظه اخی گفت و نفسش رو حبس کرد گفت اروم دردم گرفت گفتم چشم عشقم اروم میکنم شروع کردم اروم تلمبه زدن سرم اوردم پایین یی از ممه هاش رو دهنم کردم و شروع کردم به خوردن حدود ۷ یا ۸ دقیقه که داشتم میکردم احساس کردم ابم داره میاد بهش گفتم گفت بریز روی شکمم ابم که اومد کنارش دراز کشیدم شروع کردم لباش رو خوردن اون روز ۶ بار کردمش یادمه دفعه ۶ بود که برام ساک زد کیرم بلند شد تا برگشت من بکنمش کیرم خوابید گفت چی شد گفتم دیگه جون نداره ولی دست بردار نبود دوباره خوردش بلند شد به هر زور و زحمتی بود کردمش خیلی شهوتی بود تا صبح هم میکردیش اخ نمیگفت از بس کیر دوست داشت لعنتی من که شیره خورده بودم از بس اب ازم رفته بود زیر چشام سیاه شده بود نزدیک یک سال باهم بودیم دوران خیلی خوبی بود ممنون که داستان منو خوندین ببخشید اگه بد بود تا حالا داستان ننوشتم این داستان واقعی بود هرکی هم فوق داد کوس خواهرش

نوشته: Mamali4857

دکمه بازگشت به بالا