همسایه جندمون

توجه : داستان واقعی و طولانی میباشد اگر از داستان طولانی خوشت نمیاد نخون تابستون بود و خیلی وقت میشد که خونه پایینی مون خالی بود و هیچ مستاجری توش نیومده بود(خونه خودمون نبود)، داشتم رو پشت بوم سیگار میکشیدم و کوچه رو نگاه میکردم که یکدفعه یه کامیون پیچید تو کوچه فهمیدم که احتمالا باید واسمون همسایه جدید اومده باشه ، بعد از اینکه سیگارم دود کردم رفتم پایین تا ببینم چه خبره ، دیدم یه خانوم خوش هیکل با ساپورت مشکی و مانتو نسبتا باز وایساده بود دم در و در حال زنگ زدن بود ، بی معطلی گوشی رو قطع کرد و با هیجان و اومد سمت من و گفت
+سلام اتفاقا داشتم به صاحب خونمون زنگ میزدم که شمارتون ازش بگیرم
-شما؟
+من همسایه جدیدتون لیلا هستم قراره چند ماهی مزاحمتون باشم
-خوشبختم منم آرین هستم.
+میخوام اثاث مون رو خالی کنم اگه میشه بی‌زحمت در رو تا ته باز میکنید؟

(بوی عطرش و هیکل تراشیده اش داشت دیوونم میکرد)

-حتما
+کمکی از دستم بر میاد ؟
-ممنون اگه کاری داشتم بهتون اطلاع میدم
یک ساعت گذشت و اثاثشون رو کارگرا تخلیه کردن
یه دفعه زنگ خونمون به صدا در اومد و من سریع پریدم ور داشتم ، همسایمون بود!
+اقا ارین یه لحظه تشریف میارید پایین؟
(کتابی صحبت کردنش داشت اذیتم میکرد)
رفتم تو راه پله با شلوارک و زیر پیراهن چون حال عوض کردنش نداشتم اونم با یه تاپ بود و اصلا دیگه محجبه نبود و واسم عجیب بود سلام علیک کردیمو گفت ماهوارمون قطع شده اگه میشه یه نگاه بهش بنداز رفتم تو با اینکه معذب بودم ،
+چایی ، یا شربت میخوری؟
-ممنون مزاحم نمیشم
+هر طور راحتی
دیگه کتابی صحبت نمی کرد
خم شد از تو کشو میز تلویزیون کنترل رو برداره که یدفه کون قلمبه و سکسی خانوم از پشت ساپورت داشت ساپورتو جر میداد .منم همینجوری مات بهش نگاه میکردم ، به خودم اومدم و دیدم کیرم شق شده ، چون چهار زانو نشسته بودم و ماهواره رو نگاه میکردم کیرم مشخص نبود ولی به هر حال باید پا میشدم و میرفتم ، تو همین حال متوجه شدم که کابل ماهواره خرابه ،
گفتم : +لیلا خانوم کابل ماهواره قطع شده
( در ضمن ازم خیلی بزرگتر بود از لحاظ سنی من ۱۶ سالم بود و اون فکر کنم ۳۰ سالش میشد)
-آرین راحت باش لازم نیست معذب باشی راحت باش
+باشه
-آرین اگه زحمتت نمیشه کارت منو بگیر و برو این کابلیو که میگی بخر
+باشه لیلا خانوم ، خودم میگیرم لازم نیست کارتتون رو بدید
-ای بابا مگه نگفتم راحت باش!
+باشه لیلا!
خیلی معذب بودم از اینکه باهاش اینطوری صحبت کردم
با اجبارش رفتم کابلو با کارت خودش خریدم و اومدم
در خونشون زدم لیلا با یه تیشرت سبز خیلی تنگ جدید که فوق سکسی بود این سری رو برو من بود و ممه های فک کنم سایز ۸۰ اش داشتن تیشترو جر میدادن، داشتم چاک سینه شو که سفید بود مثل برف برانداز میکردم که با صدای :
-آرین؟ آرین؟ آرین!
+بله؟
-کجایی خاله
+یه لحظه تو فکر رفتم ببخشید
-خریدی؟
+اره
-پس بیا ببند
رفتم تو در حال لحیم کردن بودم که ازش پرسیدم خب ، چیشد که اینجا اومدی؟
-من شمال بودم ولی چون ارایشگاه ام اینجا بود مجبور شدم بیام اینجا خونه اجاره کنم
+اهان
کارم که تموم شد خداحافظی کردم و بعد کلی تشکر اومدم خونه با خیالش جق زدم اخ که چه زن سکسی بود درسته که ازم بزرگتر بود ولی بدنش مثل دخترای ۱۹ ساله بود. همونقدر سفید و روفرم با موهای لخت و بلند و صورتی تقریبا استخوانی .
ساعت ۷ شب شده بود.
یذره با گوشیم ور رفتم ساعت ۱ شب شد
دیدم صدای عجیبی از راه پله میاد رفتم ببینم چی شده دیدم لیلا داره با در خونش کلنجار میره سلام دادم گفتم چی شده؟ گفت فکر کنم کلیدمو اشتباه برداشتم ، گفتم باز نمیشه ؟
-نه
+بزار ببینم …
+نه وا نمیشه خب الان میخوای چیکار کنی؟
-هیچی میرم کلید ساز بیارم
+کلید ساز؟! ساعت ۱ شب؟
-راست میگی کلید سازی باز نیست این ساعت ، میرم هتل یا مسافرخانه
+مسافر خونه چرا تشریف بیار خونه ما اتفاقا خانوادم هم مسافرتن( از قصد گفتم )
-مزاحم نیستم؟
+نه بابا بیا بالا
اومد تو و گفت من که خیلی خوابم میاد
+اتفاقا منم خیلی خوابم میاد میخواستم بخوابم ولی لباس خواب نداری که ؟
-عیب نداره با همینا میخوابم
ساعت نزدیکای ۲ بود واسش بالش و تشک اوردم پذیرایی خوابیدیم ولی من از فکرش نمیتونستم در بیام من تو اتاقم بودم و اون تو پذیرایی
با خودم کلنجار میرفتم که دلو زدم به دریا و رفتم پذیرایی
کتش در آورده بود و با یه ساپورت مشکی خوابیده بود
کیرم داشت منفجر میشد باورم نمیشد که میخوام بکنمش
با دست چند بار به قمبلش اروم زدم که مطمئن شم خوابه و بعدش کیرمو در اوردم ، رفتم سراغ پاهاش بوی عجیب و خوبی میداد! شروع کردم مالوندن کیرم به پاهاش اخ که چقد داغ بود!
یه تکون ریز خورد ترسیدم خودمو کشیدم عقب دوباره شروع کردم مالوندن لای پاش که یه دفعه بلند شد
-عه وا آرین چیکار میکنی؟
+هیچی بخدا
-پس این کیر چیه تو دستت؟؟؟
+ساکت بودم که یه دفعه گفت
-کارو نا تموم نذار بمونه و ساپورتش کشید پایین و اون تیشرتش کند
یه ست شورت و سوتین مشکی ، چقدر سکسی بود!!
خیلی بوی خوبی میداد ،
کیرم گرفت دستش شروع کرد ساک زدن ، چقدر حرفه ای بود انگار بار اولش نبود حتی یکبار هم دندون نزد
داشت تن و بدنم از حشر میلرزید که گفتم بسه الان آبم میادا؟
-خیل خب
شورتش در اوردم ، یه کص صورتی تمیز و تپل! باور نکردنی بود!
-منتظر چی هستی بخورش دیگه
+باشه
اوممم چه کصی بود با تمام توان میلیسیدم و انگشتم تا تهش فرو میکردم فقط صدای اه و ناله اش بود که خونه رو برداشته بود طاقت نیاوردم لباسمو کامل در اوردم و یه لب مشتی ازش گرفتم
کردم توش یه جیغ بنفش زد منم پشمام ریخت
-اییییییی چقد بزرگه جوون
+واسه تو آماده کرده بودم لیلا جون
-تا ته بکن توش اومم اره همینجوری
+چه ممه هایی هم داره جنده خانوم
-دوست داری؟
+اره چرا که ن
در حال تلمبه زدن بودم که که گفتم داره ابم میادد
سریع کشیدم بیرون و هرچی آب داشتم رو شکمش و سر و صورتش پاشیدم
باورم نمیشد !
همسایه مونو کردم و الان آبمو پاشیدم رو صورتش و الان روبرومه
خیلی بهش حال داده بود و گفت
-جوووون تا حالا اینطوری ارضا نشده بودم
+اره دیگه این یکی از قابلیت های منه !
-دیگه دیر شده بریم بخوابیم که دیره صبح باید کلید ساز بیاریم ، دستمال اوردم آب کیرو از همه جاش پاک کردم و خوابیدیم …
هنوزم به یادش جق میزنم
این داستان واقعی بود و اسماش تغییر کرده
لایک کنید اگر دوست داشتید بازم بنویسم کامنت بزارید
دمتونم گرم تا داستان بعد خدافظ

نوشته: Bigwennie

دکمه بازگشت به بالا