هوس اینترنتی 43
–
انگشتای کیوان پوستمو آتیش می داد و همین طور کل سیستم بدنی منو تحت تاثیر قرار داده بود . بازم غرورم بهم اجازه نمی داد که به این آسونی خودمو تسلیم اون نشون بدم . برای همین بهش گفتم معلوم هست داری چیکار می کنی ;/; -طناز تو نمی خواد برام از خود نگه داری زنا بگی . زنا بد تر از مردان . حالا ابراز نمی کنن یا گاهی وقتا غرورشون اجازه نمیده اونو دیگه خودشون می دونن . من که خودم از چشات و از حرکاتت از اون گرمای تنت می فهمم که تو الان آرزوته که دریه جای خلوت کاملا لخت باشی توی بغلم . اون وقت ازم می خوای و بهم میگی که من هر کاری که دلم بخواد می تونم باهات انجام بدم . .. منم با کمال میل این کارو انجام میدم . چون خودمم تشنه عشقبازی با زنای متاهل هستم . دلم می خواد اونا کیر منم بخورند و میل کنن و باهاش حال کنن اون وقت مقایسه کنن با سکس با من که ببینن من بیشتر بهشون حال دادم یا شوهر خسته و خمارشون باکه دوست داره بازم باهام باشه . زیادی زبونش دراز شده بود– من با هر کی که بودم فرداش باهام تماس گرفته و گفته دوست داره بازم باهام باشه ولی من به این سادگیها به کسی وقت نمیدم.. مثل این که باید یه گوش مالی حسابی به این پسره می دادم -اوهوی مرد حسابی معلوم هست چی داری میگی ;/; پیاده شو با هم بریم ..-حرف حق رو می زنم دیگه . شما زنا همه تون مثل جنده ها کار می کنین . حالا ما مردا کارمون مشخصه رسوا میشیم شما مثل کبک سرتونو زیر برف می کنین . هرچند اون کمی مست بود و از رو نفهمی داشت این چیزا رو می گفت ولی در هر صورت این عقیده ای بود که اون داشت و من از طرز فکر اون خوشم نمیومد . خودشو بهم چسبوند . لباشو گذاشت رولب من بوی الکل خفه ام کرده بود . بدنم داغ کرده بود . منم تا حدودی لذت می بردم .. ولی حس می کردم من و جامعه زنانو تحقیر کرده . اون نمی بایستی در مورد من همچین فکری می کرد که خیلی راحت به اون باج میدم و باهاش کنار میام . دستشو ار درز و شکافهای پشت پیرهنم رسوند به سینه ام . طوری منو پرس کرده بود که نمی تونستم دستمو بالا بیارم و بذارم زیر گوشش ولی در عوض دستمو به یه حالت مشت روی صورت و فکش فرود آورده و خودمو خلاص کردم . بعد با یه سیلی فکر کنم تا حدودی مستی رو از سرش پرونده باشم . آشغال عوضی فکر کرد می تونه هر کاری بکنه و کسی صداش در نیاد . کور خونده من از اون زناش نیستم .. نزدیک بود گریه ام بگیره . من مثل فتا نه نیستم به این سادگیها باج بدم و از میدون به در برم . من اگه لب باز کنم صد تا مرد می ریزن دور و برم . فکر نکن به این راحتی ها می تونی منو به دست بیاری . با همین فکرا بود که به سرعت خودمو رسوندم به فضای پذیرایی . قبلش اول رفتم جلوی آینه و خودمو مرتب کردم . .. فتانه تا منو دید اومد جلو .-چی شده عزیزم . اذیتت کرده -مادر زاده نشده که بخواد طناز رو اذیت کنه . من همه روبه زانو در میارم و اذیتشون می کنم . فتانه لبشو گذاشت رو لبام . -واسه همینه که عاشق توام . دوستت دارم . بیا با هم بریم . همه سرشون گرمه . بریم با هم حال کنیم . می دونم خیلی خسته ای و حالت گرفته ولی تو خودت می دونی که این کار چقدر حال آدمو جا میاره . آدمو آروم می کنه . حالا دست دسته دیگه . به جای دست یک مرد دست زنی که عاشق و فدایی توست سر حالت می کنه فدای تو فتانه . فدای مرامت و اون اخلاقت اگه تو رو نداشتم چیکار می کردم . رفتیم به یکی از این اتاقها .. در آغوشم کشید و زیر پیر هن منو زد بالا تا دستشو راحت بذاره روی شورت و کسم . -دختر ببینم چقدر تو هوس داری . اینا همه مال اینه که منتظر دستای من بودی یا اون کیوان عوضی این جوریت کرده .. راستش این خیسی کس و لغزندگی اون فقط نمی تونست کار فکر اونم در عرض دو سه دقیقه باشه . اینا همه در اثر تماس انگشتای اون نامرد با پوست کمرم بود . -آهههههههه فتانه عزیزم من می خوام . می خوام یه جایی لخت شم . لخت شم و تو خودتو بندازی توی بغلم . بهم بگی دوستم داری . بازم منو می خوای . بازم دوست داری از تنم لذت ببری و بهم لذت ببری .. -دیدی بهت گفتم دیدی گفتم که این مردا به درد آدم نمی خورن و ما زنا باید هوای همدیگه رو داشته باشیم . پیر هنمو دادم بالا . فتانه هم شورتمو تا زانو کشید پایین . لباشو گذاشت روی کسم . چقدر زبونش آتیشم می داد . ولی نمی دونم چرا توی ذهنم همش تصور کیر رو داشتم . کیر مهرداد کیر فرزاد حتی فانتزی کیر کیوانو که رفته توی کسم وکیوان داره ناله می کنه و ازم می خواد که بیشتر بهش زمان بدم تا منو بکنه . اون بهم میگه هوس انگیزترین و هیجان بخش ترین زن دنیا . ….. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی