ورود خواهر زنم به حریم

من ارمان 31 ساله قد 180 وزن 75 داستان از این قراره که من و مینا زنم قد 175 وزن 63 بسیار زیبا وخوس اندام اهل اهواز 5ساله ازدواج کردیم وفعلا نمیخواهیم بچه دارشیم تا از دنیا وجوانیمان لذت ببریم باهم قرارشدکه اون شد 23 اون موقع حامله بشه ما انقدر باهم خوب بودیم که همه فامیل من واون حسرت مارو میخوردن تا اینکه داستان از اینجا کلید خورد بدر زنم فوت کردو ما رفتیم اهواز بعداز مراسمات با مینا صحبت کردم که مادرت تنهاست کسیو نداره بیاد با ما تهران مینا قبول کرد وبه مادرش گفت اما مادرش قبول نکرد گفت عمری اینجابودم سختمه بزور قبولوندیم بش اونم باشرایط خواص 1 اپارتمان جداگانه براش گرفتم که زیر منت داماد نباشه و ما هم راحت باشیم امدیم تهران ابارتمان دبدبم قولنامه کردیم با مینا رفتیم با اساسیش اماده شدیم بیایم تهران که خواهرزنم باشوهر امد که ما هم بیایم تهران کمکتون قبول کردیمو امدند و مادرزنم مستقرشد

شب همه رو دعوت کردمو دور هم بودیم که یکی از اتاقها فکر همه رو مشغول کرده هی از مینا میپرسیدن چرا درش قفله باز کن ابن اتاقم ببینیم مینا گفت این اتاق شخصی ارمان حتی من حق ورود ندارم کلیدشم دسته خودشه راز این اتاق در این بود که این اتاق اتاق سکس منو میناباشه هیچ کس نباید واردش بشه حرمت نگه داریم مینا قبول کردو حرمت نگه داشت داخل اتاق سکس ما رویایی بود نور پردازی عالی تخت دونفر نرم میز ارایش برای من و مینا کمد دیواری دو در یکیش برای من اون یکی برای مینا محتویات کمد من 2 رخت شام بود و 7 دست شورت بدون استین وتنگ وانواع کاندوم از ساده تاخیری چراغدار یا فسفری و ویبره دار وکاندوم زنانه کمد مینام 7دست شورت وسوتین سکسی در7رنگ و7مدل وسایل ارایش وطلا هاش هرشب که ماسکس داشتیم یجور میپوشید که تکراری نباشه ما هروقت سکس داشتیم شب قبلش هماهنگ میکردبم مینا غروب میرفت حموم اصلاح میکرد از پاها تا زیر بغل صبح قبل ازاینکه برم سرکار طبق معمول تیغ دستشه که پشمهای کونشو بزنم منم میزنم میرم اونم همه جارو صاف صوف میکنه تمیز منم شب که امدم حموم میرمو اصلاح میکنم مینام شورت وسوتین سکسی کرده تنشو ارایش کرده رو تخت اماده شده تعداد دفعات سکس بعهده مینا بود تاصبح چند بارامشب 3بار قرارشد باشه انجام دادیم

ورود خواهرزنم از اینجا شد که ماخواستیم اون شب سکس کنیم ظهرخواهر زنم امد چون باشوهرش دعواش شده بود مینا زنگ زدو گفت مهشید امده باشوهرش قهر کرده چکارکنم گفتم ممونه گفت نه میره خونه مامانم گفتم پس رفت اتاق اماده کن تمیز مهشید وقتی خوابید مینا شروع به تمیزکردن اروم که مهشید بیدارنشه واتاق ببینه اما مهشید زرنگ بود از اس ام اس های سکسی اتاق اینارو خونده بود بلند شد رفت داخل اتاق همه چیو دید مینا خشکش زده بود چکارکنه به مهشید گفت بروبیرون اتاق شخصی ارمان ناراحت میشه مهشید هم پرو گفت عجب اتاق شورت زنانه وکاندوم شیشه مشروب وای رفت سراغ میز ارایش اسپره برداشت بزنه که مینا گفت نزن چرا اسپری خوشبوکننده نیست باکلی سیم جین مینا ساده کارای اسپری گفت یکیش تاخیری یکیش حجم دهنده وبزرگ کننده مهشید مشکلشو به میناگفت درخواست اسپری کرد مینا رد مکرد با کلی گریه قرار شد فردا یواشکی بیاد بگیره زود بیارش مهشیدچون شوهرش شیشه میکشید توسکس کم میورد مهشید چون اتیشی بود ناراحت بود که کمکم کارشو داشت به طلاق میکشید مهشیدفردا اسپری برد بدون استفاده اورد مینا فکر کرد من نمیفهمم درصورتی که سعید شوهر مهشید جلومو گرفت شاکی ازاینکه چرا له زنش اسپری دادم تازه فهمیدم زنم اولین اشتباه کرده ناراحت شدم رفتم خونه داد زدم وبیرونش کردم رفت پیش مادرش ازخواهرش گلگی که شوهرت اینکاروکرده من بخاطر شما دروغ گفتمو اینا خواهرزنم هرچی زنگ زنم هدچی زنگ جواب نمیدادم تااینکه قرارشد خواهرزنم بیاد خوته ما حقیقتو بگه اولش اجازه ندادم اما دیدم اگرنیاد توهمسایه ها باخبر میشن تگارامدتو شروع کرد بگفتن من خواستم مانت نمیداد مشکل داشتم مهشید به بهانه گرما مانتوشو در اورد وای نگو من تاحالا مهشیدو اینقدر باز ندیده بودم سوتین ابی اسمانی باتاب شیشه ای داشت دیونم میکردهی گفت تااینکه صدام کرد میبخشیش گفتم چیو فهمید مهو سینه هاشم اخه سینه مینا کوچک بود امامهشید بزرگ وسیخ مهشیدنقشه شیطانیشو اجراکرد مهشید میگفت الا3 ماه سکس نداشتیم منم جونم درخواستی دارم سعید توان اجرا نداره میترسم که گفتم دیگه نگو من چکار برات کنم گفت دوستدارم مثل خواهرم لخت بالباس سکسی 10دقیقه کنارت بخوام اولش قبول نکرد اما مجبور شدم انجام بدم گفت بریم تواتاق سکس روی تخت چاره نداشتم من سینه های مهشید دیونم میکرد رفتیم اون ازلباس میناپوشید کنارم دراز کشید بغلم کرد چه تنه داغی داشتم میسوختم گفت خوب توهم بغلم کن کم اوردم سریع گرفتم بغلم لب پاینش تودهنم کردم که مهشید گفت مثل همیشه اول ازلب شروع میکنی خشکم زد گفت مینا همه رو گفته بود مهشیدگفت دوستدارم مثل مینا منوبکنی بالای 40دقیقه منم دیدم همه چیزوبادداده شروع کردن لباشو خوردن سینه هاشو10دقیقه میک زدن سفت شده بود خیلی نازبود منم حسرت چنین سینهای داشتم بعد کس نازشو باز کردم لیس میزدم اه ازدمارش درومد گفتم حالا کیرمو بخور شروع کرد خوردن چقدر با حرس میخورد امهشیدنخورده بورد گفتم برگرد ازپشت بکنم اول گفت فقط جلو تاحالاازبشت ندادم ازجلوهم تواین 1سال 10 15باربه سعید بیشتر ندادم چون نمیتونست کیرشم بلند نمیشد که بکنه راست میگفت تنگ بود بعدوقتی گفتم میخوام مثل مینا بکنمت اون اول ازکون میداد قبول کرد ژل لوبریکنت زدم سوراخ کنش صدای ظبط زیاد کردم صداش بیرون نره اروم کیدمو گذاشتم سوراخ کونش با1فشار سریع کیر22 سانتی فروکردم که جیغش کل اتاق گرفت وقتی اروم شد شروع کردم تلمبه زدن چه کونی بزرگ باهرتکونی مثل ژله تکون میخورد کمی که کذشت اروم شد میگفت بیچاری مینا چه میکشه اما همیشه ازلذت میگفت گفتم خواهرتم مثل توبود عادت کرده کمی کشاد 10دقیقه کونش کذاشتم برشگردوندم پاشوبازکردم فرستادم توکسش تنگ داغ 30دقیقه کردم ابم امد گفت بر توش امپول ضدبارداری زدم ریختم داخلش بلند شد رفتیمیم بعدها فهمیدم بچه که اورده مال منه .

نوشته:‌ آرمان

دکمه بازگشت به بالا