پانک
با فریبرز و ممد سمنونی(سمنانی) از بچگی با هم بزرگ شدیم . فریبرز یهودی بود و چون بیبی فیس بود baby face بهش میگفتیم بچه جوهود .سه تایی درحین شروشوری درسخونم بودیم و مدرسه جاویدان میرفتیم که زمان شاه تیزهوشان حساب میشد . 57 انقلاب شد و 58 ما سه تا دیپلم گرفتیم و تا قبل انقلاب گریزی دیسکو میسکو میرفتیم و دختربازیم که رابراه . تیپ سوسولی و دخترپسند و مد روز میزدیم .
بعد انقلاب همه چی کیری شد و مملکت یه فاز دیگه ای ورداشت و یه عده کیری و عقده ای و کس مذهب و چندش که رفتن دنبال بسیج و سپاه و ازین کس کلک بازیا . کم کم توهم و اخرشم باورشون شد که روحانی و عرفانی و از این کس وشعرا شدن که همه میدونین باقیشو . یه میلیون دفعه تو فیلمای کس دروغ رژیم دیدین دیگه .
بقیه هم که مثل ما دنبال زندگی و عشق و حال و اینده بودن و زندگی رو در زندگی کردن و سالم و شاد زیستن میدیدن و دید عشق و صفا به دور و ورشون داشتن و دنبال جنگ و شهادت و عبادت افراطی نبودن بناچار زدن از ایران بیرون . مخصوصا دانشگاه هارو که بستن هرکی عقل به کلش بود زد بیرون . ما سه تا هم با سودای امریکا رفتن و درس خوندن خودمونو رسوندیم اروپا . ممد سمنونی که شاگرد ممتاز کل دبیرستان جاویدان بود و ترجمه مدارکشو ارایه داد به سفارت امریکا ویزای دانشجویی گرفت . فریبرزم چون جهود بود و اغلیت بهش ویزا دادن . موندم من . تو اروپا با تلاش فریبرز و کس و کارش اونور اب پرونده سازی کردیم که من هم دو ساله جهود شدم مثلأ . و منم ویزای امریکارو گرفتم و سه تایی به امید اینکه هواپیمامون بشینه رو شونه ی دخترای خوش کوس امریکایی رفتیم یو اس ا .
هر سه اسممونو کالج نوشتیم و شبهاهم چون روز محصل بودیم میرفتیم کار . کارهای شب هم خلاصه میشد به گارسونی و پارکبانی (پارکمن) . خلاصه سه تایی پیش یه ایرانیه که سرویس پارکمنی یه دیسکوی بزرگ شهر رو داشت پارکمن شدیم . اولش تا وارد بشیم مارو گذاشت در ماشین شاگرد یا زنها رو باز کنیم تا یاد بگیریم و بعدها ماشینارو پارک کنیم . انقدر شلوغ میشد که همیشه صف ماشین بود که میومد تو پارکینگ این دیسکو که اسمش FIZZ بود یعنی گاز نوشابه . اقا ما شروع کردیم در طرف خانمارو باز کردن و خوش امد گفتن good evening. همینطور حوری و پری بود میومد با چشمای ابی و پوست سفید و هیکلای سکسی و بیست و لباسای کوتاه و چاکدار و فوق سکی . موقع پیاده شدن خیلیاشون واسه کلاس گذاشتن دستشونو میدادن کمک کنیم بلند شه از رو صندلی ماشین . ماهم درو که وامیکردیم چشمامون زوم بود لای پای دختره که موقع پیاده شدن لاکوسو تماشاکنیم . اونام نامردی نمیکردن و حسابی وازش میکردن .خوب که دقت کردیم دیدیم بابا اینا نصفیاشون اصلا شورت پاشون نیست و کون لخت هستند . به کله رفسنجانی یا عمر قسم اگه دروغ بگم . تازه اگه متوجه میشدن که ما تو کف کوس و کونشونیم بعد Hi گفتن بغلمونم میکردن . یکشنبه ها تعطیل بودیم و لحظه شماری میکردیم یک شنبه بشه بیایم بریم تو دیسکو . پولم که هرشب نقد میگرفتیم . اون زمان مد روز pank بود و موهاشونو رنگ میکردن رنگای جیغ قرمز ابی سبز بنفش و… پسرا وسط کله شونو مثل جارو دسته دار بلند میزاشتن از پیشونی تا پشت سر به عرض 10 سانت و بقیه سر رو تاس میکردن و این وسطیو ژل میزدن و سیخ سیخ و رنگ و وارنگ. مثل جارو دسته بلند .لباسم یا کت کوتاه پانکی چرمی با سگک و میخ و تزیین . یا شلوار دمپا تنگ روشن و کت کوتاه روشن و یه شنل بلند مثل چادر استین کوتاه تنشون البته رنگ روشن و میشدن پانک . ما سه تاهم یه ماه نشده شدیم پانک البته از نوع جانک junk یعنی از نوع اوراغیش . اخه ما زیاد پول نداشتیم مارکدار بخریم . اما بعد ساعت 12 شب تو دیسکو همه مست و نعشه بودن و فرق جاگوار رو با پیکانو نمیدونستند .
اوایل که زبانمون خوب نبود میرقصیدیم و اخر شب دنبال بیهوش میهوش میگشتیم و کوس مست و پاتیل میبردیم خونه میکردیم . حالا چه سه تا گیرمون میومد چه یکی , شریکی میکردیم . چون انگلیسیمون خوب نبود قروقاطی میزدیم . یه شب سیاه یه شب مکزیکی یه شب بادوم ( زردپوست) یه شب سفید . خلاصه شانسی بود نه انتخابی . خیلیم خوب میدادن و نه و نو تو کارشون نبود . تا صبح از کوس از کون یا دهنی هرچی میخواسی حال میدادن و چون مست بودن بدنشون داغ بود و بیشتر میچسبید . بعدها که زبانمون بهتر شد فقط سفید و بلوند میزدیم . حوری و پری . یه سرو گردنم از ما بلندتر .
دیگه وارد شدیم و راننده لیموزین شدیم و سه برابر پول درمیووردیم و فقط جمعه و شنبه و یکشنبه کار میکردیم و بقیه روزای هفته روزا دانشگاه و درس , شبا دیسکو و کوس بازی . تا داشت انرژیمون تحلیر میرفت و فهمیدیم باید تغذیمونو مثل امریکاییها تغییر بدیم و کنارش بدنسازیم بریم . گذشت و تا مدرکمونو گرفتیم و شروع به کار کردیم تو شرکتهای مختلف و بعد دوسال با شراکت یه پسر پاکستانی به اسم کوپال شرکت زدیم . کوپال ارسن لوپنی بود واسه خودش . پیشنهاد داد کلوپ لختی یا تاپ لس بزنیم . (top less) که هم پر سوده وهم تمام بیست سی تا دختری که میان برامون کار کنند هرشب یکیشو مجانی میبریم خونه میکنیم . گفتیم باز کردن کلوپ پول زیادی میخواد . گفت راه داره . بهتون یاد میدم . اول که باید یه وام بیزینسی رو شرکتمون بگیریم و یه وام کمک به بیزینس نوپا هم دولت بهمون میده . شروع میکنیم . دخترارم یادشون میدیم موقع پرداخت صورتحساب میز مشتریای مست , تو بغل مشتری بشینند و کردیت کارتی از جیب مشتری بزنند و بدن به ما . نترسین من از همین راه کلی پول به جیب زدم و تو پاکستان انبوه سازی دارم . قبول کردیم و دست دادیم و سه ماه بعد اولین کلوپمونو به اسم 4FF زدیم که ظاهرأ میگفتیم یعنی four fine friends چهار دوست خوب . ولی در اصل بود چهارتا خارجی کوسکش
Four fucking foreigners
طبقه بالای کلوپو کرده بودیم قسمت اداری با یه لابی شیک و چهارتا دفتر کار بزرگ و شیک دورتادور واسه چهارتاییمون که وارد هر دفتر که میشدی ته هر دفتر یه در بود که باز میشد به یه اطاق خواب فول سرویس با تخت دونفره .
کارمون حسابی گرفت و خوشکلترین دخترای سفید و بورو انتخاب میکردیم و اول کار هر دختری که میخواست کار کنه هرساعتی که میخواست میتونست بیاد سر کار و هر ساعتی هم که میخواست میتونست بره که همین باعث شد خوش کوسترین دخترا حتی از کلوپای دیگه هم بیان پیش ما . فقط شرایطمون این بود که اولا هرگهی میخواد بخوره شب قبلش بخوره و اگه میخواد مست کنه , یا نعشه شب قبل و موقعی که میاد کلوپ کار باید سرحال باشه . تمیز و دوش گرفته و شیو کرده و خوشبو و باید مست نشه و اگر مست شد یا با تاکسی برگرده خونه چون نباید مست رانندگی کنه ویا بره بالا تو اطاق خواب دفتر بخوابه . موقع ورود 100 دلار به صندوق ورودی میده . درامد خودشم انعامیه که مشتری بهش میده و با هر اهنگی هم که بنا به درخواست مشتری سر میز مشتری یا روزانوهای مشتری بشینه و برقصه ما مشتری رو 30 دلار شارژ میکنیم و 20 دلارشو اخرشب به دختره میدیم . مشروبم اگر مشتری رو تشویق به خرید مشروب برای خودش یا یارو بکنه و صورت حساب یارو بزنه بالای 100 دلار 5 درصشو به دختره میدیم . شاید به نظرتون بیاد بیشتر پول نصیب کلوپ یا ما میشه . ولی با همه این اوصاف دخترا هر شیفت بین 300 تا 1000 دلار میساختن . از مشتری هم نفری 10 دلار وردودی میگرفتیم و از ساعت 4 تا 6 غذا بوفه مجانی میدادیم که اکثرأ از سر کار میومدند به هوای غذای مجانی ولی باید باهاش یه مشروب میخریدند که به بارتندرها (مسئول بار) سپرده بودیم مشروب اولو پرملات بریزن که یارو کله ش گرم بشه و شروع کنه مشروب خریدن . به دختراهم سپردیم تو این دوساعت که غذا مجانی بود که بهش میگن happy hour مشتری رو با عشوه مجبور کنند واسشون مشروب بخره که مشروب دخترارو تو happy hour دوبرابر حساب میکردیم و به اشپزاهم گفته بودیم غذاهارو نا محسوس شور کنند تا مشتری تشنه ش بشه و مشروب بخره . خلاصه ترکوندیم و پولی در میاوردیم . که همه اینا طراحی ما ایرانیا بود و کوپال اقرار کرد که با همه خارکوسگیش باید پیش ما ایرانیا لنگ بندازه و از شراکت با ما حسابی راضی بود و برعکس اون که هرشب کوسارو میبرد خونه ما همون بالا رابراه که حشر میزد بالا تو دفترمون دخترارو میبردیم میکردیم و شبها سه تایی جلسه میکردیم که چجوری بیشتر از این امریکاییهای خارکوسه که با طراحی و راه انداختن انقلاب قلابی خار مملکتمونو صاف کردن پول بکنیم و طراحی جدید میکردیم . مثلا به راننده تاکسیها نصف ورودی که از مشتری که برامون بیارن میگرفتیم میدادیم بهشون . بعضی وقتا با مینی بوس مشتری میاوردن .
یواش یواش کلوپ بعدی و بعدی و یهو صاحاب 7 تا تاپلس تو شهر شدیم که همشونم به علت مدیریت صحیح ما چارتا شرقی خارکوسه با دل پر از امریکاییها و حسرت آزادی تو مملکت خودمون با شدیدترین عقده ها اداره میشد و به خدا وقتی میدیدم که چطور این خارکوسه ها با سیاست کثیفشون و با سوء استفاده از جهل اقلیت کس مذهب و جبر و زور خار مملکتای مارو گاییدن که اینجوری هرزگی و خوشگذرونی کنند , دلم میخواست تاقرون اخرشونو از جیبشون درارم و دونه بدونه دختراشونو جربدم .
کم کم بنا به تقاضا , دخترای مکزیکی و سیاه موند بالا استخدام کردیم و اونارو از کون میکردیم . مخصوصا سیاه ها خوراکشون کون دادن بود و کون دختر سیاه کردن داشت و خودشم از کون دادن خیلی لذت میبرد . طبیعتشون اینجوریه . این کس و شعرا که باید کونو باهاش بازی کرد تا جا باز کنه و یواش یواش بکنی که تو داستانها میخونم همش چرته . هرکاری بکنی کون کمی درد داره و یه ضرب که فشار میدی براش راحت تره و بیشتر حال میکنه . لا اقل دختر امریکاییها که اینجورین . خودم دختر امریکایی اومد 16 سالش بود هولو . گفتم زیر 18 سال نمیتونم راه بدم قانونی نیست . فقط به خواسته خودش بردمش بالا و تا بحال هم کون نداده بود . با بیرحمی و حشر بالا از کون کردمش که جیغاش اطاقو ورداشته بود . سه ماه هرشب میومد خونم که از کون بکنمش و دیوونه کون دادن شده بود . خلاصه
تا یه روز دوتا ایرانی به نامهای jef و david (جف و دیوید) که همون جعفر و داوود بود اومدن سراغمون و پیشنهاد مشارکت دادن . هردو با کت شلوار فاستونی چروک و پیرهن یقه اخوندی بدون کراوات درست مثل وزرای مفتخور دولت اخوندا . ادعا کردند که تو لاس وگاس و یک شهر دیگه چندتا تاپ لس دارن و خیلی هم موفقند . گفتیم باید تحقیق کنیم تا بتونیم تصمیم بگیریم و یک هفته رفتیم لاس وگاس و اون شهر و ته و توی قضیه رو در اوردیم و معلوم شد اینا دمشون به رژیم وصله و حتی ننه شونم امریکاست و با چادر و یک چشمی بیرون میره و تو هر شهری که تاپ لس یا کلوپ دارند یک هتل خصوصی هم بیرون شهر زدن و مشتریهای پولدار رو با دختر و راننده میفرستن هتلشون و بهش اطاق میدن و عملا کوسکشی هم میکنند .جالب اینکه نمازشون هم ترک نمیشه و برای ایران و اماکن مذهبی از این پول نجس سهمی هم در نظر گرفتند هرساله . قمی بودند . ببین چه خارکوسه های کرمی زیر پوسته این مذهب شیطانی میلولند . به خدا عین حقیقته !
دفعه بعد که برای گرفتن جواب اومدند گفتم شغل کسکشی برازنده خودشون و ارباباشون تو ایرانه و اگه میخواستیم کسکشی کنیم همون ایران میموندیم و پاچه خوار میشدیم . توهم برگرد ایران برو دور همی تماشا کن و تبلت بگیر و با مدیری ملتو تو خلسه بی خبری و بی تفاوتی ببرتا ثواب بیشتری ببری ! بیرونشون کردیم .
واما سکس . ما انواع سکس رو تجربه کردیم . فهمیدیم دخترهاهم دقیقا مثل ما مردا سریع حشری میشن و هر حالتی لذت و معنیش متفاوته . مثلا درحالت عادی سنسورها و یا حساسگرای مغزیشون فعالتره و رمانتیکترند و با احساس کوس میدن ولی زود ارضا میشن . در حالت مستی داغترند و به احساسهای معنوی کمتر اهمیت میدن و فکرکردن بهش غمگینشون میکنه و ترجیح میدن بیشتر بدند تا بهش فکر بکنند و سنسورهای تماسیشون فعالتره . درحالت نعشه گی یا مصرف مواد مخدر سنسورهای معنویشون در ضعیفترین حالت خودشه و برعکس حساسگرای بدنی و فیزیکیشون در بالاترین حالت فعاله و فقط میخوان جرشون بدیا . یعنی فقط به کیر فکر میکنند . بارها شده بود که دخترها دور از چشم ما و یواشکی تو کار نعشه کرده بودن و مانع کار کردنشون میشدم و به امید اینکه با استراحت بهتر بشن میرفتند بالا تو اطاق دفترم و میرفتم یک ساعت میکردمش جوابگو نبود و بازم کیر میخواست و همونو شبش میبردم خونه یه بار که میداد خوابش میبرد . دخترای سفید زیباییشون بیشتر باعث میشد ابمون بیاد . دخترای سیاه با تمام وجود برده ی کیر بودن و میدادنا ! دختر مکزیکیا هم اخ و اوخ و ناله و جیغ و دادشون معرکه هست . زرد پوستها از همه کیری ترند و همش بو سیر میدن و چند بار تجربه شون کردیم اما جواب نداد و کلاس کلوپو میاورد پایین و به درد کلوپ شاشوها و دست پایین میخوردن . من همیشه متعجب بودم چرا جوونا تو ایران همش از تایلند و کوس تایلندی میگن ؟ اینا که از همه کیری ترند .
الان کلوپهای ورزشی تنیس , گلف , شنا , و بدنسازی باز کردیم و همه پرسنلش هم از دخترای تاپلس هامون که به سن 35 میرسند تامین کردیم که هم اونها بیکار نباشن و بقولی ثوابی برده باشیم و هم اینکه خوشکلترین و سکسی ترین پرسونلو داریم . البته به شرطی که معتاد نشده باشند . خیلی از مشتریهای پولدار تاپلس ها این قضیه رو میدونند وعضو سالانه کلوپ های ورزشی مون هم شدند . یه سری از دخترها رو هم میفرستیم دوره ماساژ میبینند و ماساژ روم و ماساژ سونای خشک و تر هم داریم .
بلا استثنا دونه به دونه دختهارو تو خونه , دفتر , سونا , ماساژ روم , ماشین , حتی تو اسانسور کردیم . چرا که نه .
ما به زندگی کردن و زنده بودن باورداریم .
به امید روزی که هر جوون ایرانی یه روز پاش به کلوپهای ما برسه و حال کنه .
پایان
نوشته: الف . ع