پرستار جنده و دكتر حشری

امیر تو بیمارستان رئیس بخشمون بود.حس میكردم از وقتی شنیده با نصف كارمندا سكس دارم برام نقشه كشیده كه مرتب پیام میده. روز تولدم به بهونه ی دعوت به رستوران برام مرخصی رد كرد و سوارم كرد.وسط راه گفت میشه سرراه از خونم یه چیزی بردارم.گفتم مشكلی نیست.تعارفم كرد برم بالا.تنم میخارید واز خدا خواسته قبول كردم.آقای دكتر خونه لوكس و خیره كننده ای داشت.واسه یه پسر مجرد زیادی زیبا بود.با شنیدن صداش نگاهمو از تابلو فرش گرفتم:
_سپیده من می رم یه دوش بگیرم.
باشه ای گفتم و رفتم روی مبل منتظرش بشینم که صداشو از تو اتاق شنیدم که گفت :
_یه لحظه میای
پوف کشیدم به محض باز کردن در اتاق و دیدن امیر اب دهنمو قورت دادم
لخت بود و فقط یه حوله کوتاه به کمرش بسته بود
عین مردای هیز همه جاشو رصد کردم‌… عجب هیکلی داشت بی شرف!
پشت به من رفت تویه اتاق دیگه که حدس زدم حموم می تونه باشه.
در حمومو باز گذاشت.
رفتم جلو…
تو خونه یه مرد غریبه بودم دوتایی تنها حالا اون تو حموم بود همین کافی بود تا شهوت بهم غلبه کنه
رفتم جلو در حموم
با دیدن كیر بزرگ و خوش فرمش که اب ازش می چکید کل وجودم پراز حس لمسش شد
راست کرده بود
فهمیدم همه اینا یه نقشه واسه تشنه کرده منه
دست برد و كیرشو تو دستش گرفت و عقب و جلو کرد
تموم لباسامو در اوردم و لخت رفتم تو… انگار خودم نبودم شده بودم یکی که فقط تشنه‌ سكس!
با دیدن من جووون کش دار گفت
و با شدت بیشتری شروع کرد به ماساژ كیرش
رفتم جلو زیر دوش…
رو زانوم نشستم و دستش از دور كیرش برداشتمو دست خودمو جاش گذاشتم.
نگاهم دادم به سرکلاهک كیرش که جلو‌صورتم بود.
با کنجکاو زبونش زدم‌و تو دهنم کردمش و مثل یه آبنبات لیسیدمش…
قبل اینکه ابش بیاد از دهنم بیرونش کشیدو گفت: بسته نمیخام تا وقتی که نکردمت آبم بیاد
تکیه‌م داد به دیوار سرد حموم، لبام بین لباش گرفت و بوسیدم
همزمان دستشم بین پام بود و كسمو میمالید و انگشت فاكش واردم می‌کرد
کمی تو واژنم احساس سوزش داشتم با هربار وارد شدن انگشتش ولی لذتش چند برابر بود
كیرش تو دستش گرفت وبین چاک كسم کشیدو سمت سوراخم برد
یه پام بالا گرفت و كیرش بافشار واردم کرد که همزمان با وارد شدنش آهی کشیدمو به سرشونه‌ش چنگ زدم
_پاهات بزار دور کمرم…
کاری که گفت کردم‌‌
دستام دور گردنش انداختمو پاهام دور کمرش قفل کردم
دستاش دو طرف پهلوم گذاشت‌…
چسبوندم به دیوار و كیرش داخلم تند تند عقب و جلو کرد
صدای نفس نفس زدنمون و شر شر آب تنها صدایی بود که شنیده میشد
لباش بوسیدمو گفتم: آه آه جرم بده… همه كسم برای تو
بعد چند دقیقه بدنم که لرزید فهمید میخام ارضا بشم سرعتش کم کرد ارضا که شدم كیرشو بیرون کشید…
پاهام از دور کمرش باز کردم و پایین اوردم…
كیرشو چند بار تو دستش عقب و جلو کرد تا ارضا شد
سینه‌م تو دهنش کرد ومک زد که جیغی از سر شهوت کشیدم
خیلی خوب بلد بود که چطور حشریم کنه‌
كیرش حس می کردم که رو شکممه و تخماش رو كسم
چند باری كیرشو برد پایین به كسم می‌مالید دلم میخواست بکنه توم.
از روم بلند شد بین پام نشست كیرش تو دستش گرفت و بین چاک كسم مالید انگار که چیزی یادش اومده باشه بلند شد گفت: قمبل کن…
منظورش گرفتم ولی یکم میترسیدم.
وقتی ترس تو نگاه‌م دید گفت: نترس درد نداره…
رفت یه قوطی برداشت از رو عسلی نگاه کردم دیدم روغن بدن اواکادو …
چند قطرش به سوراخ پشتم زد و گفت: اگه میخوای بدی الان راحت میره تو اما اگه‌امادگی نداری که هیچی
انگشتمو گذاشتم رو لباش و گفتم: فقط خفه‌شو لذت ببر
خوابوندمش رو تخت و رفتم بین پاشو آروم آروم كیرشو کردم تو کونم…
چشمام از درد گردتر از این نمی‌شد.
سرزانوهام به لرزه شدید افتادن… محکم گرفتشون… كیرش کامل تو کونم بود.
نمیشد یه سانتم تکون بخورم!
لرزش زانوهام کم کم بند اومد… سینه‌هام مالید و دستشو برد بین پام…
حس خوبی بهم دست داده بود و درد وحشتناکش با لذت همراه شده بود.
آروم رو كیرش بالا پایین شدم.
با هر سیلی که به باسنم می‌زد كیرشو با سرعت بیشتری عقب و جلو می‌کرد.
کم کم برام عادی شد و با سرعت رو كیرش خودمو بالا پایین می‌کردم.
دستام رو سینه‌ش گذاشتم.
خمار تو چشماش زل زده بودم و آه و ناله می‌کردم.
دستام جون نداشت روسینه‌ش خم باشم، کم کم سست شد و افتادم رو سینه‌ش…
تو همون حالت تا آخرش و ازم لب میگرفت و منم با لذت همراهیش می کردم
لباشو جدا کرد…
همونطور که روش بودم از رو تخت بلندم کرد و چندتا تلمبه خشن و محکم ایستاده تو کونم زد که جیغم خونه رو پر کرد.
تو همون حالت چون چوچولم به شکش مالیده میشد ارضا شدم.
نشوندم پایین رو زانوهام و كیرش تمییز کرد تا براش ساک بزنم.
چند دقیقه ای براش ساک‌زدم تا درش اورد منو کشید سمت کاناپه حالت داگی نشوندم لبه کاناپه و كیرشو کرد توم…
نفسم بند اومد و چندتا جیغ زدم و گفتم: وای جر خوردم لعنتی…
شونه‌م رو مالید و دستامو از کتف گرفت و گذاشت لبه‌ی تاج مبل و آروم تو کونم تلمبه زد.
سینه‌هام مالید. این کارش بیشتر حشریم می‌کرد و تحملم نسبت به دردی که تو از تلمبه زدنش حس می‌کردم بیشتر می‌کرد.
دستش برد بین پام و با چوچولم ور رفت اونقدر ور رفت که تو كسم احساس سوزش می کردم و میخواستم که ازم بیرون بکشه ولی انگار دست بردار نبود…
چشمام داشت سیاهی میرفت که بلاخره ازم بیرون کشیدو ارضا شد بردم رو تخت مثل قحطی زده ها حمله کرد بین پام اونقدر خورد که از شدت شهوت جیش کردم‌و ارضا شدم.

خودشو با خنده کنارم انداخت و گفت عالی بودی
دستشو دور سینم قلاب کرد و فشارش داد
_سپیده
آخی گفتم وجواب دادم: جونم
خم شد ونوک سینمو بوسید
توی چشمام نگاه کرد وگفت: از این به بعد فقط می خوام با من باشی خودم همه جوره ساپورتت می کنم… چه لحاظ مادی چ سكس
همه جوره می خوام فقط مال خودم باشی
توی چشمای جذابش نگاه کردم .
همونطور که از روی تخت پا میشد
ابروهامو شیطون بالا انداختم و گفتم: بازم آبنبات می خوام
دماغمو کشید وگفت: ای شیطون سه بار تا حالا کمرمو خالی کردی دیگه جونی برام نمونده!
دستمو پشت گردنش گذاشتم وقبل اینکه لبشو ببوسم گفتم: عشق بازی کنیم
اونم انگار از پیشنهادم خوشش اومد که گفت: باشه
لبمو شروع کرد به بوسیدن و لمس کردن بدن برهنه‌م

ناهار باهم خوردیم و با پیشنهاد امیر رفتیم تا برای یکی دوساعت بخوابیم و بریم بیمارستان.
*____
چشمام که باز کردم صورت امیر جلو چشمام دیدم لبهای مردونه و برجسته‌س بدجور وسوسه‌م کرد برای بوسیدنش.
خم شدم بوسهی کوتاهی به لبش زدم و رو تخت نشستم که چشمم به كیرش افتاد زبونمو رو لبم کشیدمو رفتم سمتش
تو دستم گرفتمو کردم تو دهنم و خوردمش…
با آه ناله‌ ش بدون اینکه دست از خوردنش بکشم سرم برگردوندم سمتش…
دستشو تو موهام برد و گفت: ای جووون…
كیرش از دهنم بیرون کشید و خوابوندم رو تخت اومد روم.
با نگاه به ساعت ازهم جداشدیم باید برمی‌گشتیم بیمارستان تا الانم نیم ساعت از تایم شروع شیفتمون گذشته بود!
بعد از اون روز باز هم با هم سكس داشتیم كه اگر استقبال خواننده ها خوب بود براتون مینویسمشون

ادامه…

نوشته: rosekosgol

دکمه بازگشت به بالا