پسران طلایی 116
سینا با فشار و سرعت شدید تری کیرشو به سمت بالا فرستاد .. طوری کس رودابه کیرشو اسیر کرده بود که حس می کرد یه دستی با فشار داره واسش جق می زنه و کیرشو رسونده به اوج لذت .. -سینا داره می ترکه .. من دارم می ترکم .. یه کاریش بکن .. نمی دونم باید چیکار کنی من نمی دونم . می دونم یه حس خوبیه .. بده به من اون حس خودتو .. وووووووییییییی … چقدر چشات قشنگ و خمار شده . چقدر این نگاه تو رو دوست دارم . خود تو رو هم دوست دارم . بده به من . اون کیر قشنگت رو می خوام . اوووووووههههههه نهههههههه .نههههههههه .. ترکید یه چیزی ازم ترکید .. سینا یه لحظه کیرشو کشید بیرون .. یه مایع غلبظی از کس رودابه خارج شد . اون ارگاسم شده بود . حالا سینا لباشو گذاشت رو کس رودابه .. -نهههههههه نههههههه حالا که خیلی خوشم اومده . سبک شدم .. بازم داره شروع میشه . انگار از نو می خوام . چرا من سیر نمیشم . سینا .. ولم نکن . بازم بهم میدی ؟ بغلم بزن . چه خوب می خوریش . بخور بخور .. تنتو به بدنم بچسبون . هر کاری که می کنه درسته . آتیشم بزن .. ولم نکن .. بازم کیرت رو می خوام . کسم کیرت رو می خواد .. سینا کیرت رو بکن توی کسم .. آبتو می خوام .. سینا دهنشو از رو کس رودابه بر داشت و گفت این یکی رو دیگه نداشتیم . -باور کن می دونم حالا هیچی نمیشه .. خواهش میکنم .کسم تشنه شه .. بهت قول میدم هیچی نشه .. اگرم طوری شد اصلا گیرت نمیدم .. -نه .. -آره .. -دختر دیوونه نشو .. اذیتم نکن .. ولی ثانیه هایی بعد سینا دوباره کیرشو فرو کرد توی کس رودابه . انگاری اونم دلش می خواست این ریسکو انجام بده و این سکس پر هیجانو به یه جایی برسونه . کس تنگ رودابه عطش کیرشو زیاد کرده بود . داغ داغ شده بود و باید یه جوری آتیش آبکی رو یه جایی خالی می کرد . وقتی رودابه دست سینا رو پشت سر خود ش حس کرد که داره صورتشو به سمتش می کشونه حس کرد داره به همون چیزی که می خواد می رسه . لبای سینا رو لباش قرار گرفته بود . اون لبای پسرو ولش نکرد . سینا یه دستشو گذاشته بود زیر کون رودابه ..اونو بالاترش آورد .. این جوری رودابه رو بیشتر آتیشش می داد .. تمام وجود سینا آتیش شده بود . با تمام وجودش آبشو توی کس رودابه خالی کرد . زن به کمرش چنگ انداخته اونو به خودش می فشرد . خوشش میومد که تونسته اونو سستش کنه . از نگاه خمارش لذت می برد . از چشایی که به خاطر اون بسته شده بودند . از هوس سینا .. هوس پسری که با دخترای زیادی بود . ولی با همه اینا حس کرد که اون خیلی بیشتر از حد انتطار آبشوخالی کرده . رودابه با این که تجربه سکسی نداشت ولی در این زمینه مطالعات زیادی انجام داده بود . می دونست که انزال زیاد اونم در یک روز یک مرد رو داغون می کنه و اون باید به خودش برسه . با این حال همه زنایی که با اونن نباید این انتظاروداشته باشن که اون همیشه خودشو خالی کنه … سینا تا لباشو از رو لبای رودابه برداشت اون کلمات عاشقانه شو عین رگبار نثار پسر کرد .. -دوستت دارم . عاشقتم .. می خوامت .. -عشقی رو می خوای که مال دهها نفره ؟ یادت باشه بهم چی قول دادی .. -کونمو نمی کنی ؟ سینا می دونست که از اون جایی که رودابه می خواد نشون بده که چقدر دوستش داره و ازش ممنونه داره این پیشنهادو میده .. -دختر درد دفعه قبل اذیتت نمی کنه ؟ -تو رو که می بینم دردی ندارم .. پشتمو می کنم بهت .. هر جوری که دوست داری به هر اندازه کیرتو فشارش بده روی سوراخ کونم . می خوام بازم بدنتو توی بدنم لمس کنم . می خوام حس کنم که مال منه .. حتی برای لحظاتی .. در اون لحظات اوج بگیرم . -پس دوست داری با کون دادن اوج بگیری ؟ -آره عزیزم همین طوره .. -فقط می ترسم بد جوری پرت شی . -داری دستم میندازی -نه عزیزم منظورم این بود که ممکنه دردت بیاد .. سینا کون رودابه رو روغن مالی کرد و فقط تا حدی به سوراخ کونش فشار آورد که کیرش در همون ابتدای راه باشه .. حس می کرد که رودابه چطور به خودش فشار میاره و درد رو می خوره . ولی اون از این که قالب کونو ببینه و کیرشو فرو کنه توی کس وکون خیلی خوشش میومد و لذت می برد .. نفس رودابه بند اومده بود . ولی لذت می برد از این که سینا ازش لذت می بره . دلش می خواست یه بار دیگه سینا رو وادار به انزال کنه تا واسه نفر احتمالی بعدی آبی نداشته باشه و طرفش نتونه اون جور که دوستش داره آب کیرشو احساس کنه .. رودابه به خودش می گفت .. دختر این قدر پر توقع نباش . یواش یواش . تو بهش قول دادی کاری به کارش نداشته باشی . تا حالا شم خیلی کار کردی که تونستی اونو رامش کنی . من حالا دیگه دختر نیستم . من یک زنم . یک زن . به ساناز میگم که من یک زن شدم .. بهش میگم که دختر نیستم ولی نمیگم که کار کی بوده .. ولی شایدم نگفتم . لزومی نداره . بهتره سینا رو عصبیش نکنم . من بهش قول دادم . ولی چه طور می تونم اونو مال بقیه بدونم . اگه ساناز بدونه داداشش چه جور آدمیه اونو نگاش نمی کنه .. رودابه هم درد می کشید و هم از کیری که توی کونش رفته بود لذت می برد . دیگه فاصله ای بین خودش و سینا نمی دید . کیر سینا همچنان شق بود . با این که حرکت کون باعث دردش می شد ولی چند بار کونشو دور کیر سینا گردوند می خواست بازم تحریکش کنه و تونست . هرچند مثل سری قبل بافشار و فواره ای نبود ولی گرمای منی به مقعد اون لذت داغ و طعم شیرینی رو چشونده بود …. ادامه دارد …