پسران طلایی 79
–
نیره کیر سینا رو طوری ساک می زد که پسر در قسمت سر کیر احساس سوزش می کرد .. انگاری داشت اونو گاز می زد . می خواست یه چیزی بگه از این می ترسید حالا که زن داره حرکات سکسو یاد می گیره بهتره که تو ذوقش نزنه . با این حال گاهی هم کیرشو توی دهن نیره حرکت می داد و در مقابل گاز زدنهای اون عکس العمل نشون می داد تا متوجهش کنه که دردش گرفته ولی کس تازه و اما کمی تپل نیره رو داشت لیس می زد و می خورد .. -نیره حس کرد که خیلی سست شده ولی برای این که پیش سینا کم نیاره به کارش ادامه می داد ولی دلش می خواست حواسشو ببره پیش کسش . داغ شده بود . زبون و لبای سینا آتیشش زده بود . تمام وجودشو لذتی گرفته بود که حتی یادش نمیومد سی سال پیش هم این حالت براش پیش اومده باشه .. با خودش می گفت جبران می کنم . تمام این کم کاریها رو جبران می کنم . دیگه سختی نمی کشم . کسشو به دهن سینا می مالوند .. سینا حس کرد که نیره کمی ساکت شده و حرکتی هم برای ساک زدن انجام نمیده . متوجه شد که به اندازه کافی تونسته زنو سست کنه . کیرشو از دهن اون در آورد و بازم روبروش قرار گرفت . این بار لباشو رو لبای نیره گذاشت و زن دیگه کاملا تسلیم شده بود . با تمام وجودش و با هوس .. هوس و عشق به سکس .. دیگه پذیرفته بود که کارش تمومه و سینا کیرشو جلوی صورت نیره گذاشت .. -ببین این الان می خواد بره توی کست و.بعدش هم میره توی کون تپلت . نه نیار .. اما و اگر نداره . تو خیلی خوشگلی .. توا ز هر دختر جوونی که من تا به حالا دیدم جذاب تر و خواستنی تری .. سینا می دونست که با ایبن حرفاش می تونه نیره رو رام کنه . البته نیره خوشگل و خوش بدن و هوس انگیز بود ولی نه به اون اندازه که از تمام دخترا و زنایی که تا حالا دیده باشه بهتر باشه . نیره کیر سینا رو حس می کرد که داره با لبه های کس و دور و برش بازی می کنه . این برای چند مین باری بود که در اون روز از این کارا می کرد و نمی دونست که باید با این پسره چیکار کنه .. -نهههههههه زود باش زود باش .. حرصمو در نیار .. من می خوام .. -دیگه از وجدان برام حرف نزنی ها .. ببین الان کست داغ کرده و کیر من هم برشته شده . واسه تو .. واسه تو .. -راست میگی من مث دخترای جوون خوشگل و خواستنی و تو دل برو هستم .. -دوروغم کجا بود . مگه سرخی کیرمو نمی بینی . اگه اونو تا چند لحظه دیگه توی کست فرو نکنم می سوزه -تو که الان بذاریش توی کس من روغن کس من اونو می سوزونه -واااااااااا عجب تیکه های قشنگی می پرونی . درست داری میشی همون چیزی که از خیلی وقتا پیش باید می بودی . باز کن پاهاتو . می خوام لاپاتو .. اون لبه هاتو .. اون ناز کردناتو … با این حرفاش زنو بیش از هر لحظه ای در اون لحظات حشری ترش کرد . سینا دیگه ترسید جریمه مالی شه . به اندازه کافی تونسته بود زنه رو داغش کنه . کیرشو فرو کرد توی کس .. خیلی نرم ولی بازم با همون سفتی دفعه قبل . کس هنوز نشون می داد باید هزاران کیلومتر دیگه کار کنه تا با سن نیره هماهنگی داشته باشه . -پسر پسر کسسسسم کسسسسسم .. سینا خودشو به جلو کشوند . کیرشو تند تر می کرد توی کس نیره و اونو بیرون می کشید .. زن هم از اون طرف خودشو بیشتر به بدن سینا می زد .. دست سینا رو گرفت و اونو به دهنش نزدیک کرد . از هوس زیادی دونه به دونه انگشتای سینا رو می لیسید . پسر هم می خواست همین کار رو با زن انجام بده ولی می ترسید که بازم حواس اونو پرت کنه . لیس زده شدن انگشتای دست سینا توسط نیره هوسشو زیاد تر کرده با هر مکش اون تیزی خاصی رو در کیرش حس می کرد . نیره حالا پاهاشو به دو طرف پرت می کرد . اون دیگه رفت به حالتی که فراموش کنه شوهر و پسر داره . سینا اون دستی رو که آزاد بود بالای کس قرار داد و اون قسمت از بر آمدگی کسو چنگش گرفته و با اون بازی می کرد . ورم کس در قسمت بالا و اوج گیری هوس نیره رو حسش می کرد . -خیلی خیس کردی .. این همه هوسو چه جوری سالها قایم کرده بودی -اووووووففففففف اووووووووههههههه سینا بزن بزن .. تند تر . دیگه قایم نمی کنم . دیگه هر کاری دلم خواست انجام میدم .-بده بده .. حالا کس بده بعدش کون بده .. در حق خودت داری ثواب می کنی . کی میگه حرامه …… ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی