پسر عمه م جرم داد

سلام به همه دوستان . این اولین خاطرمه . پس لطفا اگه خوب ننوشتم بخشید . منتظر نظراتتون هم هستم . اسمم طنازه . قد حدود 182 وزن 70 . موهای سرم مشکیه با چش و ابروی مشکی . بدنم کاملا سفیده و ساق پام و کمرم باریک و رون و کون گنده ای دارم . هر جایی که میرم چشای زیادی دنبالمه و من ازین نگاه های سنگین حال میکنم . یه پسرعمه دارم قدش 168 و ای حدودا و لاغر و ماهیچه ای . خوشکل نیست ولی رنگ گندمیش منو شهوتی میکنه . خیل وقته دنبالشم ولی همش میگه ابجی و به خاطر این روم نمیشه بهش بگم . یه روز که مامانم میرفت سر کار گفتم به پوریا میگم بیاد کامپیوترمو درس کنه . الکی دستکاریش کردم که ویندوزش خراب بشه . بله مامان رفت و پوریا اومد . یه سلام و روبوسی کردیم رفت پشت کامپیوتر . رفتم یه شربتی گرفتم و واسش بردم . گذاشتم رو میز و خودمم کنارش وایسادم . یه کم گذشت گفتم کامی پاهام شل شد بهم گفت خب بشین زمین . خورد تو ذوقم به روی خودم نیاوردم . با پررویی گفتم نه میام رو پاهات میشینم . گفت برو اونور دیوونه . بهش توجه نکردم . رفتم رو پاش نشستم . من از این موقعیت که کسی خونه نبود سواستفاده کردم و لباس باز پوشیدم یه تاپ مشکی پوشیده بودم که سینه هم زده بودن بیرون با یه ساپورت نازک کرمی که حتی شرتمم توش معلوم بود . رو پاش نشستم و مشغول کارش شد . یه کم خودمو تکون دادم و کونمو گذاشتم رو کیرش . خواست تکون بخوره که فشار دادم کونمو اونم حرکتی از خودش نشون نداد . کم کم متوجه نگاهش به سینه هام شدم . داشتم امیدوار میشدم که بهم پیشنهاد سکس بده . ولی نه انگار روش نمیشد . گفتم کامی ؟؟ گفت جونم؟؟؟ گفتم سینه هام خوشکله ؟؟؟؟ گفت اره هیچوقت ندیده بودمشون . حالا مال کی هستن؟؟؟ گفتم میخوای صاحبش بشی؟؟؟ گفت میشه ؟؟ گفتم اره . زل زد تو چشام یه دست رو سینه هام گذاشت و لبشو اورد جلو یه بوس کوچولو از لبم کرد . باز لبشو گذاشت رو لبمو شروع کرد به خوردنشون . بدجور داشت میخوردشون داشتم واسه خودم حال میکردم هر بار که میکشون میزد میرفتم تو کما . لباشو اورد پایین و شروع کردن به خوردن گردنم . ههمه گردنمو با لباش میک زد . گردنم سرخ سرخ شده بود . قسمت بالایی سینه هام که از تاپ بیرون زده بود رو میبوسید . بعد تاپمو داد بالا و شروع کرد نوک سینه هامو خوردن بعد با یه حرکت همه سینه هامو کرد تو دهنش . همونجوری کونم رو کیرش بود و کم کم فشار کیرش رو که داشت شق میکرد و از زیر شلوار فشار میاورد به کونم احساس میکردم . همونجور مشغول خوردن سینه هام بود که دستشو کشید رو کوسم حال عجیبی بود اولین پسری بود که دست رو کوسم کشید . نتونستم خودمو کنترل کنم یه بوس محکمش کردم . بلندم کرد از رو صندلی پرتم کرد رو تختم . ساپورتمو کشید پایین از رو شرت از کوسم یه گاز گرفت . چرخوند منو رو شکم خوابوند . شروع کرد با لباش کونمو و رونامو میک زدن . دوباره منو چرخوند و رو پشتم خوابوند پاهمو گذاشت رو شونه هاش و یه زبون کشید رو کوسم که از حال رفتم با اینکارش . همینجوری داشت با لبشو و زبونش کوسمو خوردن . صدام زد گفت طناز پاشو همین که چشامو باز کردم یه کیر سیاه گنده جلو چشام بود . تا حالا از نزدیک کیر ندیده بودم . دستمو گرفت گذاشت رو کیرش یه کم واسش مالیدم بعد گفت بخورش . با زبونم از زیر کیرش تا سرشو یه لیس زدم بعد با لبام محکم سرشو میک میزدم . یه کم که سرشو خوردم هول داد تو دهنم همشو یه کم که واسش ساک زدم . دوباره شروع کرد خوردن کوسم تا این که ارضام کرد . بعد دوباره شروع کرد لب گرفتن . گفت حالا نوبته منه ارضا شم . از یه طرف ازین که بکنه تو کونم خوشم میومد و از یه طرفم از دردش میترسیدم چون دوستم میگفت خیلی درد داره . به هر حال شهوتم بر ترسم غلبه کرد . یه کرم از رو میز ارایشم برداشت . شروع کرد با کرم سوراخ کونمو مالیدن . حال میداد . بعد انگشت کوچیکشو کرد تو کونم خیلی درد داشت یه جیغ کشدم . گفت جوووووووووونم الان عادت میکنه . بعد یه دقیقه یه انگشت دیگشه م کرد تو کونم این بار دیگه بدجور دردم اومد . گفتم کامی بکش بیرون گفت وایسا نازی الان درست میشه . کونم سوزش داشت . هر دو انگشتشو کشید بیرون سر کیرشو یه کم به کوسم مالید بعد گذاشت دم سوراخ کونم . هول داد تو کونم دردم اومد باز . یه کم تو کونم نگه داشت . همش درد داشتم اصلا حال نمیداد . بعد کم کم همش رو تو کونم جا داد . شروع کرد تلنبه زدن . بعد چند دقیقه دردم تموم شد بهم حال خوبی میداد . هی تلنبه میزد و قربون صدقه کونم میرفت . طنازززززز کونت مال منه . اوووووووووه چه کونیییییییی . همش مال خودمه . منم شهوتی بودم و همش میگفتم کیرت تو کونم بکن منو جرم بده . کامی قربووووون کیرت برم همشو بکن تو کونم . بعد منو دمر خوابوند رو تخت و خودشم روم دراز کشید همه بدنشو رو بدنم حس میکردم بهم حال میداد این لحظه . کیرشو دوباره کرد تو کونم . شروع کرد تلنبه زدن . بعد چند دقیقه گفت طناز ابم داره میاد . برام میخوریش منم قبول نکردم . یه چیز خیلی گرم تو کونم حس کردم بله کامی همه ابشو تو کونم ریخت . بعد بغلم کرد و ه کم لب گرفتیم و قربون صدقه هم رفتیم . هر دو رفتیم حموم و اومدیم لباس پوشیدیم . بعد یه مدت مامانم از سر کار برگشت . اومد تو اتاق دید من رو تختم نشستم و کامی هم پشت کامپیوتره . به گردنم توجه کرد که بدجوری سرخ شده بود یه نگاه به کامی انداخت و یه نگاه به من و موضوع رو فهمید و زد زیر خنده . ادامه داره این داستان اگه خواستید بگید واستون بنویسم

نوشته: tannaz koos

دکمه بازگشت به بالا