چگونه با سکس آشنا شدم (۱)

از بچگی عمرم 7سال بود اول ابتدایی یه معلم داشتیم زن بود طلاق گرفته بود مسیحی هم بود ولی خیلی بدن باحال و خوشگلی داشت . خوب منم بچه بودم . یه وقتایی منو باخودش میبرد خونه چون هم خونه ما و هم خونه اونها خیلی نزدیک مدرسه بود .
البته بل اجازه مادرم خدا بیامرز .
چند باری منو با خودش حموم می برد .
در عالم بچگی به بدنش نگاه می کردم واین میشه گفت آشنایی اولیه من با جنس مخالف در عالم بچگی.
بزرگ تر که شدم با دخترای همسایه بازی می کردیم
و روی کنجکاوی به بدن هم نگاه می کردیم .
و این کارها کم کم زمینه ناخواسته ای شد . تا من خیلی زودتر از هم سنای خودم با جنس مخالف بیشتر آشنا بشم .
از اول از زن بیشتر خوشم م آمد .
در سن 13سالگی با کتابهای مایکرهامر و دگر نویسندگان جنائی روانسی إشنا شدم .
وشروع کردم بخوندن انواع کتابهای گوناگون .
منبع کتابهاهم تهران میدان فردوسی بسمت ساختمان پلاسکو دست راست یه کتاب فروشی قدیمی بود . از اونجا کتاب کرایه می کردم .
خوب باکتابهای درمورد زنان و قاعدگی و زایمان وخلی چیزها آشنا شدم .
میتونم بگم در سن 13سالگی اندازه یه پیرزن اطلاعات داشتم .
ببخشید اگر خسته شدید .
خودم یه بدن معمولی و یک آلت معمولی دارم مثل همه ادما ولی یکم چشم بزرگ وسبزند.
قدمم معمولیه.
بجرئت میگم ما پسرا در اوایل زندگی پاکیم .
ولی زنها با رفتارها و لباسهای ناجور و اینکه ما ها بچه هستیم وچیزی نمی فهمیم به ادمهای روانی جنسی تبدیل می کونند .
کنجکاو ی که سرچشمه آن غریزه حیوانی است که مارو به بدبختی می کشونه.
مثل :

جلق
یا کون کردن یا دادن .
دونبال کوس کردن .
داخل دنیایی هستیم با هزاران سوال جنسی بی جواب البته قدیمارو میگم .
وهمه ما با یک نوع کمبود جنسی روبه رومیشم.
اولین سکس با زن همسایه مون بود .
زن خوبی بود و با شوهرش زندگی خوبی داشتند .
ولی بدن بسیار سکسی داشت .
دوسال بیادش جلق میزدم روزی وشبی نبود تو فکرش نباشم .
خیلی اتفاقی یه روز خونشون بودم برای جابجایی یخچال شون .
ازم پرسید دوست دختر داری گفتم نه .گفت چرا گفتم سخته و منم فقط از سن بالا خوشم میاد چون باهم رودربایسی نداشتیم .
گفت مثل من اون 35 سال سنش بود ومن 16 سال .
اگر بخوام بنویسم سکس من اون چجوربود خیلی معمولی ولی چون من جوان بودم زمان زیادی طول کشید.
دوستان اگر مایل بودید بگید بقیه خاطراتم رو بنویسم.

نوشته: سنگ شکسته

دکمه بازگشت به بالا