کاشکی شوهرم میشد
سلام این داستان کاملا واقعیه
من آرمان هستم 17 سالمه. کونی هستم و جنده ترین و همیشه تو سکس دوست داشتم دختر باشم
ما تازه اومده بودیم آلمان و با اکیپ ایرانیا زیاد میرفتیم پیکنیک. تو یکی از همین پیکنیک ها با یه مرد 44 ساله به اسم احمد آشنا شدم . احمد از بچه های لات پایین شهر بود که بچه باز دو آتیشه بود. از وقتی که فهمیدم بچه بازه تا میشد تحریکش میکردم. مثلا فندکمو مینداختم زمین که خم شم کونمو بش نشود بدم و یه قر خیلی ریزی میدادم.
یه روز که خونه بودم احمد زنگ زد گفت داش آرمان بیا خونه ما عرق خوری. منم از خوش حالی که این بالاخره میخواد جرم بده داشتم میلرزیدم…
رسیدم خونش. یه بوس کرد روی لپم منم سرخ شدم. بعد برام غذا آورد و وقتی خوردم التماسش کردم که ظرفارو من بشورم. اونم موافقت کرد و رفت دستشویی. تا شروع کردم ظرف شستن انقدر حشری بودم شلوارمو دادم پایین و کونمو دادم عقب…
صدای در رو شنیدم فهمیدم از دستشویی اومد بیرون. وقتی کونمو دید یه خنده زیر لب کرد و منم به روی خودم نیاوردم. احمد رفت تو سالن و داد زد : آرمان یه دقیقه بیا تو حال کارت دارم. منم دیگه از ذوق زدگی داشتم میمردم. ظرفارو گذاشتمو رفتم تو حال که دیدم کیرش تو دستشه. رفتم جلوی پاش زانو زدم و گفتم : بله سرورم.
چشاش برق زد و گفت : کیرمو بخور
منم چون دوست دارم احساس کنم دخترم یه چشمک زدم و گفتم : تا منو زنت نکنی جندت نمیشم. اونم دوزاریش افتاد و به شوخی گفت : با من ازدواج میکنی؟ واییییی دیگه داشتم میمردم. گفتم : بله شوهرم تاج سرم…
سریع کیرشو گذاشتم تو دهنم و هی ناله میکردم. اونم موهامو میگرفت و میگفن خانوممو ببین چه جنده ایه. بعد تخماشو گذاشتم تو دهنم اونم نفساش سنگین تر میشد. واییییی باورم نمیشد. کیر و خایه و آب احمد شوهرم تو دهن من جندس.
بهش گفتم عزیزم پاهامو میخوری اونم پاهامو گرفت و انگشتامو کرد تو دهنش و هی میک میزد واییییی نالم درومد وقتی کف پامو لیس میزد…
بعد یه نگاه بمن کرد و منم پریدم و شروع کردم لباشو خردن. اونم کونم و فشار میداد. یعد ده دقیقه گفت شاشم گرفت میرم دستشویی. گفتم بزار منم بیام. تعجب کرد اما چیزی نگفت. تا رفتیم دستشویی دهنمو گذاشتم جلو کیرش و گفتم بشاش پاره ی تنم
اونم شاشید. وایییی انگار ماییده بهشتی بود… منم تا جایی که تونستم قورت دادم. بعدش یه چک بهم زد و افتادم زمین. منو از موهام گرفت و مثل سگ کشوند تا تخت و انداخت منو اونجا
سریع تف زد رو کونم و کیرش و محکم گذاشتش تو. نیم ساعت تلمبه میزد و منم آه و ناله و جیق…
اون لا به لا بهش گفتم آبتو بریز رو پاهام. آماده شدم وقتی آبش اومد همشو ریخت رو پاهام. بعد اومد بالا و شروع کرد لبامو خوردن و بعدش مجبورم کرد کل آبشو از روی پاهام بخورم و بعد بقلم کرد و گفت تو بهترین همسر دنیایی.
منم لبخند زدمو بوسش کردم.
پشدم لباسامو تنم کردم و رفتم خونه. از اون به بعد هروقت زنگ میزنم خطش خاموشه… ولی اگه پیداش کنم ازش درخواست ازدواج میکنم که شوهرم بشه…
اگه داری اینو میخونی احمد دوست دارم شوهر کیر کلفتم. تا آخر عمرم جنده خودتم.
مرسی…
نوشته: آرمان جنده خانوم