کاش میدونستم شب آخره…
اون شب به یاد موندنی…کاش میدونستم شب آخره شاید بیشتر باهات میموندم…اون شب که فیلم مورد علاقتو میدیدیم و سرتو گذاشتی روی شونه هام!این حرکتو خیلی زده بودی ولی خب همیشه برای من مثل اولش بود…خب فیلمه هم صحنه دار بود و توهم مثل همیشه حشری و تشنه کیر من بودی،یه نگاه با چشمای قشنگ و نازت بهم کردی و لبای قرمز و خوشمزه تو گذاشتی روی لبام…لبات طعم بهشت میداد پسر!دستمو روی سینه های ناز و سفیدت می کشیدم و حسابی حشری شده بودی.آروم در گوشم مثل همیشه گفتی -ددی جون؟
+جونم بیبی؟
-نمیخوای گربه نازت تشنه س،نمیخوای بهش آب بدی؟
+چرا که نه عزیزم؟از آبم سیرت میکنم…
درحالی که روی مبل نشسته بودم سرتو آوردی پایین تر درست رو به روی کیرم،فرصت ندادی و تا شلوارمو کشیدم پایین به کیرم که توی شورت بلند شده بود حمله کردی،نمیدونی که وقتی از روی شورت برام لیس میزدی چه حس خوبی داشت…
شرتم کامل خیس شده بود.حالا نوبت کیرمه!
با دندونات شرتمو کشیدی پایین و کیرم با فشار خورد توی صورت خوشگلت…
هربار که سرشو بوس میکردی من دیوونه تر میشدم،،از سرش لیس زدی تا رگهای باد کرده کیرم.
حالا رسیدی به تخمام!تا جایی که میدونم سمت راستی مورد علاقت بود 🙂 بوسش کردی و گذاشتی تو دهنت…چه لذتی داشت وقتی هردوتا تخممو با میک میزدی…
جوری که کیرم به صورتت مالیده بشه اومدی بالا و دوباره یه بوس به سر کیرم دادی؛یادمه اولین بار که برام ساک زدی تا وسطاش بیشتر نمیتونستی بخوری!ولی خب ددیت که من باشم خوب بهت یاد دادم چه چطور با یه حرکت کیرمو قورت بدی!
از تو یخچال نوتلا آوردی تا وقتی میخوای برام ساک بزنی کیرم خوشمزه تر شه…
با دستای سفید و نازت به همه جای کیرم مالیدیش،میدونستی که اگه کیرمو کامل تمیز نکنی تنبیهت میکنم!
یکم از رو کیرم لیس زدی و حالا باید کامل میخوردیش. با یه حرکت کیرمو تا آخر کردی تو حلقت…
صدای اوق زدنات کل اتاقو برداشته بود و منم دیوونه تر میشدم برات!حدود یه ربع کیرمو خوردی و حسابی حال کردی.
حالا باید از آبم سیرت کنم!
اون موقع که کیرمو از دهنت در میاوردی و میمالیدیش و با یه خنده بهم نگاه میکردی حسابی دلم برات میرفت…
+صدرا
-جونم؟
+آبمو میخوری یا بریزم رو صورت خوشگلت؟
-کیرتو میگیرم جلو صورتم و دهنمو باز میکنم تو فقط اون آب خوشگلتو برام بیار…
+چشم بیبی جون، هرچی تو بگی
دیگه تا اینجا هم که جلوی خوردنش دووم آوردم باید جایزه اسکار بگیرم! از بس که این پسر خوب کیرمو ساک میزد…کیرمو از تو دهنش در آوردم و گرفتم جلوی صورتش و اونم چشماشو بست و دهنشو باز کرد.
آبم با یه فشار پرت شد توی دهنش و یکمشم ریخت رو صورت خوشگل و سفیدش که آب سفید من به خیلی چشم نمیومد…
با دستام آبمو از رو صورتش به سمت دهنش فرستادم تا آخرین قطرشو دوست داشتم بخوره…
بلند شد و اومد تو بغلم و یکم از هم لب گرفتیم و تو بغل هم استراحت کردیم…
+صدرا جون
-جانم ددی؟
+خودت که از آب کیرم سیر شدی!نمیخوای کونتم لذت ببره ازش؟
-چرا که نه…
از رو مبل بلند شدیم بغلش کردم و پرتش کردم روی تخت. حالت داگی گرفت و منم افتادم به جون اون سوراخ صورتی خوشمزش…
سوراخش بوی گل میداد از بس که خوشبو بود…!
زبونمو دور سوراخش میچرخوندم و انگشتمو میکردم توی سوراخش…
حسابی حشری شده بود و صدای ناله هاش کل اتاق پیچیده بود. زبونمو میکردم تو سوراخش و در میاوردم و تا تخمای خوشگل و خوردنیش لیس میزدم…
-ددی جونم ؟
+جان عشقم
-نمیخوای قفل سوراخمو با کیرت باز کنی؟
+تو فقط نگاه کن چجوری بازش میکنم…!
به کیرم لوبریکانت زدم و سرشو میمالیدم به سوراخش… حالا آروم کیرمو داشتم میکردم توش…هنوز کامل نرفته بود که داد میزد تا ته فرو کن میخوام جر بخورم…
منم با یه حرکت کیرمو تا آخر فرو کردم تو کون سفیدش…
پنج دقیقه آروم تلمبه میزدم و حالا باید سرعت تلمبه هام بیشتر میشد!هرچقدر که بلندتر ناله میکرد منم سرعت تلمبه هامو بیشتر میکردم…با یه دستم کیرشو گرفته بودم و براش جق میزدم تا آبش بیاد…دیگه نیم ساعت توی کونش تلمبه زدم تا اون آبش اومد.وقتی داشت آبش میومد سوراخش تنگ شده بود و کیرمو فشار میداد!حالا این دفعه محکم تر توس تلمبه زدم و رسما داشت جر میخورد و حال میکرد…بعد پنج دقیقه منم که آبم اومد و همشو خالی کردم تو سوراخ کونش؛هردو حسابی بی حال شده بودیم و منم افتادم روی بدن نازش و باهم حرفای رمانتیک میزدیم…
کمکش کردم بلند شه و تا دستشویی بردم تا خودشو تمیز کنه…
لباسامونو پوشیدیم از هم یه لب گرفتم و حدود ساعتای چهار صبح بغلش کردم و خوابیدیم…
از اون شب یه هفته میگذره!اون شب به یاد موندنی…شب آخر…
کاش هیچوقت تموم نمیشد!
بعد 9 سال آخرین سکسمو باهاش کردم و حالا بدون خداحافظی از پیشم رفت…
روحت شاد عشق ابدی من…
نوشته: Durwini