کاظم و دخترای همسایشون (۱)

سلام به همه دوستان این اولین داستان منه که میخوام براتون بگم فقط قبلش چند تا مسئله رو بهتون بگم این داستان در مورد چندین فتیش هست شاید احتمال داره خوشتون نیاد و خیلی طولانی هم هست پس تاکید میکنیم اگه به فتیش های مختلف علاقه مند نیستید سمت این داستان نیاد. اگر حوصلتون هم نمیگیره داستان به شدت طولانی بخونید

مقدمه: اسمم کاظم هست ۳۰ سالمه و این داستان برمیگرده به ۱۲ سال پیش که من ۱۸ سالم بود از خودم بگم قدم ۱.۸۰ هست ۷۰ کیلو هستم از ۱۵ سالگی با داداش بزرگ ترم باشگاه بدنسازی میرفتم تا الان برای همین هیکل گنده ای دارم بگذریم پدرم مادرم از قدیم یعنی زمان ازدواجشون توی یه محله قدیمی از تهران میشستن که توی یه کوچه بن بست بود و توی همون بن بست هم یه مجتمع ۸ واحدی ۴ طبقه ای بود و ما طبقه دوم بودیم و روبه روی ما خانواده حبیبی اینا بودن که دوتا دختر داشتن بزرگه مهناز بود که ازدواج کرده بود و رفته بود و کوچیک تره که اسم صحرا بود (صحرا اون موقع ۱۴ سالش بود از صحرا بخوام بگم چشمای مشکی درشت ابرو ها و دماغ کوچولو کشیده قد ۱.۵۴ بدن لاغر ریزه میزه) و از اون ۸ تا واحد فقط ۴ خانواده توش زندگی میکردن که طبقه اول یه پیرمرد و پیرزن بودن و واحد روبه روییشون خالی بود ما و طبقه بالای ما خانواده احسانی بودن که فقط یه تک دختر داشتن به اسم ساغر (ساغر هم اون موقع ۱۴ سالش بود و با چشمای نسبتا بزرگ و قهوه ای و ابرو های پر با دماغ معمولی و لبای بزرگ قد ۱.۵۰ لا بدن تپل کوتوله) من از بچگی با صحرا و ساغر همبازی بودم چون پسری همسن من اونجا نبود و دوستای مدرسه هم خونشون کلی با ما فاصله داشت برای همین من از ۱۱ سالگی فقط با صحرا و ساغر که ۷ سالشون بود از همون بچگی هم بازی بودم تو همون بچگی از دکتر بازی گرفته تا بازی های دیگه توی اون محله یه باغی بود یکم بالاتر از مجتمع خونه ما بود کع پشت یه دیوار بود که هیچکی اونجا نبود یه جورایی متروکه بود و دور تا دورش دیوار های آجری خیلی بلند بود با حصار های شاخ گوزنی به قدری زیاد بود که کسی نمیتونست ازشون رد شه اگرم میخواست اون شاخ ها تمام چشم و چالش در می آورد که کسی واردش نشه و اما من اون موقع یه راه پیدا کرده بودم که باید از زیر شاخه های یه درخت باید رد میشدی که بتونی وارو باغ بشی و غیر از منو صحرا و ساغر هیچکی جای مخفی اون باغو بلد نبود من تو ۱۵ سالگی و صحرا و ساغر هم توی ۱۱ سالگی همیشه بعد مدرسه میرفتیم اونجا برای بازی مثل قائم موشک و از این چیزا و هر سه تامون با لباسای مدرسه بودیم به طوری که اون دوتا حتی مقنعه شون رو هم پیش من از سرشون بر نمیداشتن من اون موقعه ها تو همون ۱۵ سالگی موقع بازی با صحرا و ساغر از قصد تو بازی ها هی کیر خودمو از رو شلوار میمالیدم بهشون اوناهم هم هیچ واکنشی نشون نمیداد حتی بعضی جاها خودشون همکاری هم میکردن جفتشون دخترای سر به زیری بودن و من جفتشون رو راه انداختم توی اون باغ یه خونه سیمان کاری شده ای بود فکر کنم تقریبا ۸ متر بود و یه جای دو متری که شبیه تخت بود با سیمان سمت راست گوشه خونه درست شده بود به طوری که وقتی ما می‌خواستیم بشینیم میرفتیم روی اون تخت سیمانیه ارتفاعش ۱ متر بود و طول و عرضش ۲ در ۲ متر و فقط خودمون ۳ تا خبر داشتیم نه کس دیگه من توی ۱۶ سالگی اولین سوپرم روی توی گوشی با صحرا و ساغر دیدم البته فقط در حد مالیدن از رو شلوار بود اون د تا از رو شلوار کیر منو میمالیدن منم از رو شلوار کون و ممه های اونارو رومون به روی هم باز بود حتی بعضی جاها من کیرمو جلوی اونا در می آوردم و جق میزدم و اونا هم شلوارشو ر. می‌کشیدن پایین و جلوی من کصاشونو میمالیدن و جق میزدن.

داستان: بعضی هر چی میگذشت فیلم سوپر بیشتر دانلود میکردیم و می‌دیدیم چیزای بیشتری یاد می‌گرفتیم سه تاییمون بعضی جاها اون دوتا برای من جق میزدن یا حتی من با دستام براشون کصاشونو میمالیدم و حتی اولین لاپایی رو باهاشون تو سن ۱۷ سالگی انجام دادم بعضی وقتا وایستاده بعضی وقتا هم روی همون تخت سیمانیه و آبم رو همیشه میرختم لای پاهاشون اوناهم هیچ شکایتی نمیکردن تازه کلی لذت هم میبردن بعدا تو همون ۱۷ سالگیم بود و صحرا و ساغر تو ۱۳ سالگیشون اولین ساک رو برام زدن من به کمر می خوابیدم روی همون تخت سیمانیه و صحرا و ساغر هم میشستن کنار من و از رو همون فیلمای گوشی من نگاه میکردن و سعی میکردن کیرمو ساک بزنن اول که نوک کیرمو میخوردن بعد یواش یواش میرفتن پایین تر و ‌شروع میکردن کیرمو خوردن یکی کیرمو می‌خورد و اون یکی هم تخمامو می‌خورد و هی جاشونو باهم عوضی میکردن اولا خیلی بد میخوردن خوردن دندون میزدن که بعدا به مرور زمان دیگه بلد شدن و دندون نزدن دیگه دیگه توی باغ توی همون خونه باغ توی خود بازی لابه لای درختا هر کدوم رو گیر میوردم می‌دادم کیرمو بخوردن اونا هم ۴ زانوا میشدن آماده خوردن و من همیشه آبم میومد و میرختم تو دهنشون و اونا هم قورت میدادن دیگه بازی های تفریحیمون کم کم تبدیل شده بود به بازی های جنسی من جلو تر با کص لیسی و کون لیسی آشنا شدم دیگه من شروع کرده بودم برای اونا خوردن وایستاده نشسته خوابیده فرق نمی کرد صحرا و ساغر و رو میخوابوندم به کمر رو تخت سیمانیه پاهاشونو می‌دادم بالا همیشه با لباس فرم مدرسه بودیم و هیچوقت در نمیاوردیم هیچکدوممون از تنمون نه من در می آوردم نه میذاشتم اونا در بیارن آخه من فتیش لباس هم داشتم بگذریم پاهای صحرا و ساغر رو می‌دادم بالا شروع میکردم هر چی که بلد بودم رو روشون پیاده میکردم اول از کص کونشون شروع کردم از انگشت کردن و مالیدن و کص و کونش تا شروع کردم زبون انداختن تو کص کونش زبون میکشیدم از پایین تا بالای کص کوچولوش شروع میکردم لیس زدن و زبون کشیدن و میک زدن با ساغر هم همینطور کص های کوچولو و سوراخ کون های جفتشون رو باهم لیس میزدم و میخوردم کصاشونو جوری با دندون و لبام چوچولاشون رو طوری میخوردم و میک میزدم که صداش کل اون خونه داخل باغ رو پر میکرد وقتی ماله صحرا رو میخوردم یه طوری جیغ و ناله و نفس نفس میزد بعضی موقع ها هم از شدت حشریت چشماش خمار می‌شد و تو آسمونا بود ساغر هم همینطور مثل صحرا کار من تو ۱۷ سالگی با صحرا و ساغر شده بود این میومدیم تو اون باغ و شروع میکردیم.
این داستان چند بخش با فتیش های مختلف داره که من همه رو میگم و شما فقط اونایی رو که دوست داشتید بخونید

بخش اول سکس و لز

به طور مثال یروز ۳ تایی بعد اینکه از مدرسه امدیم و بعد خوردن نهار از خونه هامون با همون لباسای فرم مدرسه زدیم بیرون تا بریم تو باغ برای بازی مثل همیشه از جای مخفی که من کشفش کرده بودم از زیر شاخه ها رد شدیم و رفتیم داخل رفتیم تو خونه سیمانیه نشستیم رو تخت سیمانیه صحرا سمت چپ من نشسته بود و ساغر هم سمت راست اول شروع کردم دستا و همه جای صورتشونو شروع کردم بوس کردن فرق نمیکرد جفتشون رو داشتم میبوسیدم بعد شروع کردم یکی یکی ازشون لب گرفتن اول صحرا شروع کردم لبای کوچیکش رو گذاشتم رو لبامو تا میتونستم لباشو با شدت میخوردم صحرا خیلی ناز داشت از من لب می‌گرفت اما از اون طرف من وحشیانه لباشو میخوردم به طوری که ناله های ریز خفیفی میکرد بعد چند دیقه لب نوبت ساغر شد از هر کدوم که لب میگرفتم اون یکی بدنمو کیرمو از رو پیرهن و شلوار شروع میکرد به مالیدن منم با اینکه سینه هاشون هنوز کامل در نیومده بود و فقط یه برآمدگی کوچیک بود رو سینشون اما به همون هم من قانعه بودم از رو و زیر لباس میمالیدم از ساغر هم مثل صحرا لب میگرفتم بعد چند دیقه لب گرفتن از ساغر بلند شدم روبروشون وایستادم و بهشون گفتم شروع کنید باهم لز کردن باور تون نمیشه دوتا دختر بچه ۱۳ ساله که مثل این تازه کارهای ناشی شروع میکردن همدیگه رو مالیدن برای من طوری لذت بخش بود که زنای حرفه ای فیلم سوپر هم نمیتونستن اینجوری منو به وجد بیارن بهشون گفتم هر کاری میکنید لباساتون کامل تنتون باشه در نیارید اول شروع کردن لبای کوچولوی همدیگرو خوردن منم کیرمو از تو شلوار درآورده بودم بهشون نگاه میکردم تمام مدت و میمالیدم کیرمو صحرا و ساغر با اطلاعاتی که از فیلم سوپر های گوشی من بدست آورده بودن شروع کردن لز کردن بعد چند دیقه لب اول صحرا مقنعه ساغر رو داد بالا و شروع کرد لیس زدن و خوردن گردن ساغر ساغر تو آسمونا بود بعد نوبت ساغر شد مقنعه شو درست کرد و مقنعه صحرا رو داد بالا و شروع خوردن و لیس زدن گردن ساغر اونم بعد انجام کار مقنعه شو به حالت اول درآورد بعد دکمه های مانتو شونو باز کردن و اول صحرا شروع کرد سینه های کوچیک ساغر رو خوردن (دوستان قبلش یه تاکید کنم میدونم اونا اون موقع سینه های بزرگ نداشتن فقط یه برآمدگی کوچیک بود رو سینشون) بعدش نوبت ساغر شد و سینه های صحرا رو خورد و لیس زد بعد دکمه های مانتو شونو بستن و شروع کردن دکمه های شلوارشونو باز کردن اول صحرا باز کرد و تا بالای زانو هاش شلوارشو کشید پایین تو همون حین هم ساغر پاهای صحرا رو داد بالا و شروع کردن لیس زدن و سوراخ کون کص کوچولوی صحرا با لیس زدنای ساغر صحرا حسابی داشت آه و اوه می‌کرد و ناله و بعدش نوبت ساغر شد صحرا پاهای ساغر رو داد بالا و شروع کرد لیس زدن کص و کون ساغر ساغر و هم آه و ناله میکرد بعد نوبت من شد تو فاصله ای که اینا داشتن باهم لز میکردن کیر من شق شق شده بود مثل سنگ سفت شده بود اون موقع کیرم ۱۷ سانت بود با قطر ۳ انگشت بگذریم حتی وقتی که داشتن باهم لز میکردن وسطاش آبم امد اما همچنان کیرم شق بود و رفتم جلو اول از جفتشون یه لب گرفتم کیرمو دادم دستشون صحرا کیرمو می‌خورد و ساغر هم تخمامو یا برعکس بعضی جاها سره ساغر یا صحرا رو میگرفتم و کیرمو سعی می‌کردم کامل بکنم تو دهنشون چند باری اوق زدن و نشد تا بالخره بعد چند بار امتحان شد کیرمو کردم اول تو دهن صحرا و شروع کرد برام عمقی و سریع ساک زدن از زیر هم ساغر داشت تخمامو می‌خورد یا برعکس بعد چند دیقه طولانی ساک زدن من آبم دوباره امد و رفتم برای فاز سوم یعنی لاپایی البته سنشون خیلی کم بود برای سکس از کون و کص و مطمئنن نمیتونستن طاقت بیارن برای همین من سکس از کص و کون رو بعدا باهاشون انجام دادم که جلوتر براتون مینویسم بگذریم صحرا رو از جاش بلند کردم برگردوندمش به سمت تخت سیمانیه دستاشو گذاشت روی تخته منم کیرمو تف زدم و گذاشتم روی کصش و بین روناش تا کیرمو گذاشتم لای پاهاش بهش گفتم پاهاتو سریع ببنددو سفت کن اونم این کارو کرد منم شروع کردم تند تند عقب جلو کردن کیرم بین رونا و لای کص صحرا داشت مالیده می‌شد بعد چند لاپایی زدن و بوسیدنشو لب گرفتن و مالیدن بدنش یدفعه دیدم بدنش لرزید و کص صحرا خیس و شد همزمان باهاش صحرا ناله و جیغی زد فکر کنم بخاطر لاپایی و مالیده شدن کیرم لای کصش حشری و شد و ارضا شد کیرمو از لای پاهاش کشیدم بیرون تا حالا صحرا رو اینطوری ندیده بودم شل شده بود سرخوش بود انگار بهش مورفین زده بودن برگشت بهم گفت خیلی حس خوبی بود کاظم منم دلم میخواست ارضا بشم صحرا دستاشو از رو تخت سیمانیه برداشت و من رفتم روشو به کمر خوابیدم و به ساغر گفتم بیا روم بخواب اونم امد با شکم خوابید رو منو منم همزمان کیرمو گذاشتم لای پاهاش و لای کصش مثل صحرا اما سره کیرم از لای کون ساغر بیرون مونده بود شروع کردم تند تند لاپایی زدن و همزمان از ساغر هم لب گرفتن از اونورم من داشتم با لپای کون کوچولوی ساغر ور میرفتم و بازی می‌کردم از اونورم صحرا اول کمی به دستش تف زد و شروع کرد مالیدن سره کیره من بعد چند دقیقه مالیدن خم شد و در حالی که من لاپایی میزدم صحرا هم سره کیر منو داشت می‌خورد بعد چند دیقه دوباره برای سومین بار آبم داشت میومد به صحرا گشتم ساک زدن کیرمو سرتو ببر عقب بعدش آبم آمد و تمامش ریخت رو لپای کون کوچولوی ساغر طوری بود که داشت از لپ سمت چپ کونش آب من سرازیر می‌شد دوباره صحرا خم شدم و شروع کرد سر کیرمو میک زدن با شدت یه چند ثانیه میک زد و منم ناله میکردم و بعد شروع کرد لیس زدن آب من از روی کون ساغر همرو تو دهنش پر کرد و ساغر از روی من بلند شد نشست بغل صحرا من همچنان خوابیده بودم شروع کردن از هم لب گرفتن و آب کیر منم از دهن صحرا حین لب گرفتن امد بیرون و حین لب گرفتن میریخت صورت جفتشون بعد جفتشون شروع کردم لیس زدن صورت هم خوردن آب کیرا.
خوب اینم از پایان بخش اول.

بخش دوم فوت فتیش و فوتجاب

من بعدا با فتیش های دیگه آشنا شدم که یکیشون فوت فتیش بود بقیه فتیش هارو بعدا براتون میگم فوت فتیش اونایی که میدونن که هیچی اونایی که نمیدونن یه نوع گرایش جنسی و داشتن علاقه به پا یا جوراب چه زن چه مرد بستگی به شخصش داره رو میگن فوت فتیش به طوری که بتونه خودش رو باهاشون ارضا کنه بگذریم من اولین بار این فیلم هادو تو فیلم سوپر های ژاپنی دیدم که دختر هایی با لباس های مدرسشون بعضی وقتا با جوراب بعضی وقتا بی جوراب پسر یا دختری میومد و پاهاشونو لیس میزد منم از این فتیش خوشم امده بود و دوست داشتم اینو با صحرا ساغر هم انجام می‌دادم گفتم تو من تو ۱۸ سالگی و صحرا و ساغر تو ۱۴ سالگی بعد مدرسه خونه و بعد با همون لباس فرم های مدرسه میومدیم باغ البته چند بار مادراشون به سه تامون گیر دادن و دیگه نمیذاشتن با لباس های فرم مدرسه بریم بیرون برای مثلا بازی مثلا میگفتن لباساتونو عوض کنید پاره میشن و از این حرفا اما من بعدا به صحرا و ساغر راه حلی گفتم که اینطوری لباسامونو با خودمون بیاریم تو باغ هرکدوم توی کیسه های زباله مشکی جداگونه پیرهن و شلوارمو رو میذاشتیم و یکی از بچه ها بیرون پشت آپارتمان میموند که اون من بودم که لباسای صحرا و ساغر رو که از پنجره اتاقشون میندازن بیرون ور دارم من مال خودم اول از همه مینداختم بیرون از پنجره اتاقمو میرفتم بیرون از خونه که کسی نفهمه سریع بردارم و از بیرون منتظر میموندم صحرا و ساغر هم کیسه هاشونو بندازن و وقتی من ورمیداشتم میرفتم نزدیک اکنون باغ منتظر میشدم ته اونا بیان اینار صحرا و ساغر با مانتو و تیشرت و شلوار لی و همون کتونی و جورابی رو که امروز واسه مدرسه پوشیه بودن رو پوشیده بودن امدن و رفتیم تو باغ من لباسامو همونجا جلوی صحرا و ساغر عوض کردم چون ما وقتی سکس میکردیم و سوپر می‌دیدیم باهم دیگه رومون به روی هم باز بود و از همدیگه خجالتی نداشتیم سه تاییمون من بعد ایکه لباس فرم مدرسمو پوشیدم و آماده شدم صحرا و ساغر کلی با من بحث کردن مگه چه فرقی میکنه چرا باید همش این لباسای مدرسه تنمون باشه مگه فرقی میکنه من چون فتیش لباس داشتم (یعنی اینکه علاقه دارید طرف مقابلتون موقع سکس فلان لباس دو بپوشه یا با فلان لباس سکسی تر هستش) البته من اون موقع نتونستم این فتیش رو برای صحرا و ساغر توضیح بدم برای همین بهشون به یه بهونه گفتم آخه شما با این لباس فرم مدرستون خیلی خوشگل تد و سکسی تر میشید و این لباسا به هیچکی جز شما دوتا آنقدر نمیاد حداقل به خاطر من بپوشید شون خلاصه با کلی حرف های مختلف و کصشر تونستم راضیشون کنم که از این به بعد همیشه لباس فرمارو بپوشن البته بعدا براشون تونستم این فتیش رو توضیح بدم و اونا هم فهمیدم داستان چی بوده بگذریم بگذریم من همون فیلم های فوت فتیش رو که دیده بودم برای صحرا و ساغر هم گذاشتن و بهشون گفتم بیایید امتحان کنیم اونا هم مخالفتی نکردن راضی شدن که انجام بدیم به جفتشون گفتم برید بشینید رو اون تخت سیمانیه جفتشون نشستن و قرار شد من کتونی های جفتشون رو در بیارم اول مال صحرا رو در آوردم کتونی مشکی پوشیده بود با جوراب مچی مشکی کتونیشو گرفتم جلو دماغمو. دماغمو کردم تو کفشش تا کتونیشو بو کنم وای کتونیش به شدت بوی عرق میداد این کتونیشو ۳ ماهی بود که واسه مدرسه میپوشید البته با جوراب های مختلف اما همچنان کتونیش بوی عرق میداد اول کتونیه پای راستشو چند دیقه بو کردم بعدم کتونی پای چپیشو آنقدری بو کردم که کامل بو ها از کتونی هاش رفته بود بعد رفتم سراغ جوراباش دماغمو چسبوندم به نوک جفت پاهاش که چسبونده بودمشون به هم شروع کردم بو کردن جوراباش بوی تند عرق جوراباش حسابی برق از کلم پرونده بود بعد اینکه حسابی جوراباشو بو کردم شروع به رسیدن شد از همون نوک انگشتاش شروع کردم لیسیدن جورابش مزه عجیبی بود که به دهنم میومد اولین بار بود که همچنین کاری میکردم هم چندشم می‌شد از این کار هم خیلی حال میداد حسابی حشریم میکرد بو و مزه پاهاش بعد انگشتاش کف پاش بعدم پاشنش بعد بس کردم و پاهاشو ول کردم و رفتم عقب جورابش حسابی خیس شده بود البته چونه و دور دهن منم هم خیس بود هم آب دهنم ازش داشت چکه میکرد بعد رفتم سراغ پای ساغر اما ساغر کتونی سفید پوشیده بود کتونی هاشو هم مثل صحرا در آوردم ساغر هم مثل صحرا جوراب مچی پوشیده بود اما رنگ سفید ساده بدون خطی و رنگ اضافه ای اینم بگم سایز پای جفتشون ۳۸ بود اون موقع رفتم سراغ کتونی های ساغر اونم مثل کتونی های صحرا شروع کردم بو کردم بله کتونی های ساغر هم مثل صحرا حسابی بو میداد شروع کردم حسابی بو کردن بعد چند دیقه کامل بو کردن کتونی هاش رفتم سراغ جورابای مچی سفیدش اونم مثل صحرا از انگشتاش شروع کردم و بعد رفتم سراغ کف پاهاش بعدشم پاشنش بعد چند دیقه لیسیدن جورابش دست انداختم جورابای جفتشون رو درآوردم پای کوچیک جفتشون رو با انگشتای گرد و خوش فرم رو داشتم میدیدم بعد پاشدم وایستادم روبه روشون چون موقعه ای که داشتم جوراباشونو لیس میزدم دو زانو نشسته بودم بگذریم نزدیکشون شدم پاهای صحرا رو با دستام گرفتم نزدیک صورتم کردم و از اونورم پاهای ساغر رو گذاشتم رو کیرم تا با پاهاش کیرمو از رو شلوار بماله از انگشتای صحرا شروع کردم دونه به دونه از کوچیکه به بزرگه تا شصتش بعد از شصتش سمت انگشت کوچیکش همینجوری دونه به دونه بعد کف پاهاشو لیس میزدم از بالا تا پایین همه جاشو بعد هم پاشنش بعد اینکه پاهای صحرا رو کامل لیس زدم رفتم سراغ پاهای ساغر تو همون حین که پاهای صحرا رو ول کردم دست انداختم دکمه های شلوارمو باز کردمو کیرمو از تو شلوارو شرتم در آوردم پاهای صحرا رو حلقه کردم دور کیرم برای فوتجاب هنوز پاهاش نمه خیس بود خودشم به کیرم تف زد شروع کرد پاهاشو بالا پایین کردن و فوت جاب کردن منم تو همون حین داشتم پاهای ساغر رو لیس میزدم اونم از انگشتاش شروع کردم دونه به دونه از کوچیکه تا بزرگه یا از بزرگه به کوچیکه بعدم رفتم سراغ کف پاشو بعدم پاشنه پاشو بعد پاهای ساغر رو هم گذاشتم روی کیرم تا دوتایی برام فوت جاب کنن صحرا و ساغر با پاهاشون کیرمو میمالیدن و همزمان از هم لبم میگرفتن منم با یه دستم کص صحرا رو با یه دست دیگه ام هم کس ساغر رو از رو شلوار میمالیدم بعد گذشت چند دقیقه هم آب صحرا و ساغر آمد و کسشون خیس شد هم آب من آمد تا آخرین قطره شو پاشیدم رو پاهاشون دخترا همیشه تو جیباشون دستمال کاغذی داشتن دستمال کاغذی هارو درآوردن و پاهاشون و پاک کردن منم همزمان رفتم بیرون تو باغ پشت یکی از درختا شاشیدم.
خب اینم پایان بخش دوم

بخش سوم انگشت کردن و پگینگ

همونطور که اول داستان گفتم تو داستان من فتیش های مختلف هست یعنی اینکه خودمم هم به فتیش های مختلف علاقه دارم مثلا هم به فاعل بودن علاقه دارم هم مفعول بودن مثلا بعضی وقتا می‌شد یا با صحرا یا با ساغر به صورت ۶۹ میشدم و من روی اونا بودم و بهشون گفته بودم انگشتم هم کنین و مثلا صحرا زیرم کیرم رو می‌خورد و ساغر هم کونم رو انگشت میکرد یا جاهاشون عوض می‌شد و حتی بعضی وقتا سکس نمی‌کردیم و سه تایی همدیگرو انگشت میکردیم و برای من هم اینکه فاعل باشم و با صحرا و ساغر سکس کنم لذت بخش بود هم مفعول باشم و بزارم اونا انگشتم کنم مثلا بار اول که میخواستم انگشتم کنم من تا اون موقع با هیچ پسری گی نکرده بودم و سوراخ کونم هنوزم پلمپ بود و دوست داشتم این پلمپی رو فقط صحرا و ساغر باز کنن یروز مثل همیشه رفتیم اون باغ و صحرا و ساغر لباسای فرم مدرسشون رو پوشیدن مقنعه همه رو کامل و منتظر من بودن که شروع کنن اما بهشون گفتم صحرا ساغر این یکی یه فانتزی جدید هست گفتن چی گفتم شما باید کون منو انگشت کنید گفتن انگشت کردن که کاری نداره منم لخت لخت شدم تمام لباسا پیرهنم درآوردم به صحرا و ساغر گفتم بشینید کنار هم رو تخت سیمانی نشستن کنار هم منم لخت رفتم خوابیدم به شکم رو زانوهاشون و کیرمو هم گذاشتم بین پای صحرا و ساغر صحرا سمت چپ نشسته بود و ساغر هم سمت راست بهشون گفتم به انگشتاتون تف بزنید و شروع کنید به انگشت کردن گفتم صحرا اول تو شروع کن من با دستام لپای کونمو گرفتم و و از هم بازشون کردم تا سوراخ کونم معلوم بشه صحرا یه تف انداخت رو سوراخ کون من بعد انگشت اشاره‌اش رو گذاشت رو سوراخ من یکم انگشتش دور سوراخ کون مالید بعد نوک انگشتشو کرد تو تا رفت تو من از درد مچاله شدم و سوراخ کونم جم شد بعد چند ثانیه خودمو شل کردم به صحرا گفتم ادامه بده صحرا دوباره تف انداخت رو سوراخ کونم انگشتش رو تا ته کرد تو شروع کرد انگشتشو تو سوراخ کونم عقب جلو کردن جلو عقب شدن انگشتش تو سوراخ کونم حس میکردم بعد چند ثانیه رفت برای انگشت وسطش انگشت وسطش رو هم کرد تو دو انگشتی شروع کرد انگشت کردن سوراخ کون من بعد چند دیقه انگشت کردن آبم امد و ریختش بین بین پای صحرا و ساغر صحرا طوری منو انگشت میکرد که به چند ثانیه نکشیده که آبم امده بود دوباره کیرم به سرعت سیخ شد تو همون حین که صحرا منو انگشت میکرد داشت از ساغر هم لب می‌گرفت اونا لب میگرفتن و صدای لب گرفتنشون تو گوش منو اون خونه می‌پیچید و منم داشتم آه و ناله میکردم بعد چند دیقه صحرا انگشتاش درآورد گفت ساغر بیا حالا نوبت توعه حالا نوبت البته این نکته رو هم بگم قبل انجام این انگشت کردن ها من بعد مدرسه تو دستشویی خونمون خودمو تمیز کرده بودم البته همیشه هم من هم صحرا هم ساغر سه تاییمون همیشه قبل اینکه بیاییم اینجا سوراخ کونمون شستشو می‌دادیم بگذریم نوبت ساغر شد با اینکه دور سوراخ کونم خیس خیس بود پره تف اما ساغر باز هم تف انداخت رو سوراخ کونمو دوتا انگشت اشاره و وسطش کرد تو کونمو شروع کرد انگشت کردن از اونورم صحرا و ساغر از هم داشتن لب میگرفتن بعد چند دیقه که از هم لب گرفتن ساغر هم منو انگشت کرد بعد رفتیم برای پوزیشن بعدی من روی پاهای صحرا و ساغر بلند شدم کیرم همچنان سیخ بود صحرا و ساغر هم بعد من بلند شدن و من رفتم رو تخت سیمانیه روبه‌رو صحرا و ساغر نشستم پاهامو بالا گرفتم صحرا و ساغر هم امدن نزدیک من رو زانوهاشون نشستن و صحرا سمت چپم و ساغر هم سمت راستم بعد دوباره جفتشون همون دوتا انگشتاشون رو همزمان با هم کردن تو سوراخ کون من
داشتن حسابی منو انگشت میکردن منم شدید داشتم آه و ناله میکردم و کیرمم هم سیخ سیخ شده بود سفت سفت صحرا و ساغر هم با دیدن کیر سیخ من با یه دستشون منو انگشت میکردن به اون یکی دستشون هم تف زدن و شروع کردن کیرم مالیدن من از دو جا داشتم لذت میبردم هم سوراخ کون هم کیرم بعد چند دیقه آبم امد تمامش ریخت رو دستای صحرا و ساغر منو ولو شدم رو تخت سیمانیه صحرا و ساغر هم انگشتاشونو درآوردن از کون من هم کیرمو ول کردن بعد شروع کردن از همدیگه لب گرفتن و آب کیر منو دستای همو رو میمالیدن به صورت و لب همدیگه و واقعن برای من اون موقع صحنه واقعن سکسی بود. راستش این آخرین باری بود که با صحرا و ساغر رفتیم اون باغ چون بعد اتمام دبیرستان گرفتن دیپلمم رفتم تو نمایشگاه عموم که ماشین معامله میکرد و من از بچگی عاشق این کار بودم عموم هم گفته بود بعد مدرسه بیا پیش خودم اصلا نمایشگاه برای خودت منو خیلی دوست داشت چون خودش با زنش بچه دار نمیشدن هم خودش هم زنش خیلی منو دوست داشتن برای همین اون نمایشگاه مال من بود عموم بهم گفته بود هر ماشینی که بتونی معامله کنی پولش واسه خودته منم سعی ام رو میکردم و بعد ۶ ماه کار کردن تونستم یه خونه خوب اجاره بکنم و دیگه با صحرا و ساغر نیازی نبود بریم اون باغ هر وقت اوضاع اوکی بود به صحرا و ساغر زنگ میزدم و هر موقع با یکی از ماشین های نمایشگاه میرفتم دنبالشون یروز من توی نمایشگاه نشسته بودم تنها و داشتم تو تلگرام دنبال سوپر میگشتم که لینک فیلمی امد به اسم پگینگ میسترس ایرانی با برده اش برام جالب بود فیلم رو دانلود کردم و نشستم نگاه کردن دیدم توش یه زن با یه دیلدو کمری داره مرده رو میکنه برام جالب بود خیلی دوست داشتم اینو با صحرا و ساغر هم امتحان کنم برای همین گشتم از تو تلگرام یه کانال پیدا کردم و دوتا دیلدو کمری بندار سایز متوسط سفارش دادم و دقیقه ۲ روز بعد دقیقا چهارشنبه بود که برام آوردن تو نمایشگاه راستش تو نمایشگاه کسی نبود بسته هارو باز کردم تا ببینم بسته ای که سفارش دادم درست یا نه باز کردم دیدم بله جفتشون سالمه درست هست همونجا به صحرا و ساغر زنگ زدم گفتم فردا میام دنبالتون بریم خونه گفتن باشه فردا پنجشنبه ساعت ۱۱ سر کوچه وایستادم تا صحرا و ساغر بیان صحرا ساغر امدن نشستن تو ماشین گفتم لباساتونو آوردین گفتن تو کیفامونه رفتیم تا برسیم به خونه من. به صحرا و ساغر کلیدارو تا من ماشین رو بذارم تو پارکینگ شما هم برید بالا و آماده بشید اونا رفتن بعد چند دیقه هم من ماشین رو پارک کردم رفتم بالا رفتم بالا درو زدم دیدم صحرا با لباسای فرم مدرسش که پوشیده بودن امد درو باز کرد جفتشون لباساشون رو پوشیده بودن البته دوستان یه پرانتز باز کنم از آخرین سالی که تو باغ من با صحرا و ساغر بودم و منو انگشت کردن تقریبا ۱ ساله که میگذره و من ۱۹ سالم شده بود اونا هم ۱۵ سالشون بگذریم رفتم تو درو قفل کردم رفتم کنار صحرا و ساغر رو مبل نشستم اول یه لب از جفتشون گرفتم بعد گوشیم رو وصل کردم به تلویزیون و اون فیلم پگینگ رو که دانلود کرده بودم از تلگرام رو براشون گذاشتم بهشون گفتم بچه ها خوب دقت کنید بعد اینکه صحرا و ساغر فیلم رو دیدن و پرسیدم نظرتون چیه میایید انجام بدیم که دیدم صحرا و ساغر مخالفتی نمیکنن موافق هستن منم گفتم پس پاشید بریم تو اتاق رفتیم تو اتاق صحرا و ساغر هم نشستن رو تخت یه تخت ۲ در ۲ متر و به اندازه کافی بزرگ بود بگذریم من رفتم از تو کشو همون دیلدو کمری هارو که خریده بودم آوردم و به صحرا و ساغر نشون دادم و اونا اولش کلی خندیدن و منم باهاشون خندیدم و بعد شروع کردن از رو همون لباساشون پوشیدن منم کمکشون میکردم خودمم هم لباسام در آوردم کامل لخت شدم و یه روان کننده هم خریده بودم بهشون روان کننده رو هم دادم که دیلدو هاشون رو چرب کنن من از قبل مقعدمو تمیز کرده بودم پس مشکلی نبود دیگه قرار شد اول صحرا شروع کنه من رفتم رو تخت روبه‌رو صحرا و ساغر و پاهامو بالا نگه داشتم صحرا هم داشت سره دیلدو رو میمالید به سوراخ کون من با کمی فشار بعد چند دیقه بالاخره تونست هم سره دیلدو رو هم نصفه دیلدو رو تا ته بکنه تو وقتی دیلدو رفت تو درد عجیب زیادی سراغم امد و از درد به خودم جمع شدم بعد چند دیقه هم دیلدو رو کامل کرد تو کون من حس درد حشریتم قاطی شده بود و یجورایی تو ابرا بودم وقتی صحرا شروع کرد به تلمبه زدن من حشریتم هم بیشتر شد کیرم سیخ سیخ از اونورم ساغر هم با کون نشسته بود رو صورت من هم داشت کیر منو لیس میزد منم اول با دست خشتک شلوارشو جر دادم تا کص کونش قشنگ معلوم بشه صحرا که داشت تلمبه میزد ساغر هم که کیرم می‌خورد منم تو همین حین داشتم کص کون ساغر رو وحشیانه میخوردم ۳ تاییمون آه و نالمون در آمده بود صدامون کل اتاق رو پر کرده بود بعد چند دیقه رفتیم برای پوزیشن بعد من صحرا رفتم رو تخت و جفتمون داگی شدیم صحرا جلو من بود منم رو لبه تخت بودم حالا نوبت ساغر بود اونم دیلدو شو کرد تو شروع کرد به تلمبه زدن و منم از حشریت خشتک صحرا رو هم جر دادم شروع کردم کص کونش مثل مال ساغر خوردن باز هم آه و نالمون همه اتاق رو پر کرده بود مثل ساغر زبون مینداختم تو کص کونش دورشون میخوردم روشون میخوردم هز مدل که فکر کنید من لیس میزدم بعد چند دیقه رفتیم برای پوزیشن آخر صحرا به کمر خوابید رو تخت منم رفتم روش صحرا از پایین دیلدو شو کرد تو کونم از اون ورم ساغر امد دو تخت اونم دیلدو شو کرد تو کونم دوتا دیلدو تو کونم از شدت درد دادم رفت هوا و کلی آه و ناله کردم شروع کردن دوتایی تو کونم تلمبه زدن با اینکه کونم داشت از درد میسوخت آتیش می‌گرفت اما شدت حشریتی که بهم میداد ارزششو داشت و من واقعن داشتم لذت میبردم هیچی دیگه برام مهم نبود اونا تلمبه میزدن من لذت میبردم صحرا دستاش روی پهلو هام نگه داشته بود و داشت تلمبه میزد از اونورم از پشت ساغر داشت تلمبه میزد با یه دستشم داشت کیر سیخ سیخمو میمالید بعد چند دیقه تو این پوزیشن آبم امد و تمام پاشید هم رو دست ساغر هم روی مقنعه مانتو صحرا بعد جفتشون دیلدو هاشونو از کونم درآوردن من ازشون جدا شدم خوابیدم کنار از اونورم صحرا و ساغر هم افتادن رو همو هم از هم لب میگرفتن هم باهم دست ساغر رو که آبکیر من روش بود رو باهم میلیسیدن و منم داشتم بهشون نگاه میکردم لذت میبردم‌.
خب اینم پایان بخش سوم

بخش چهارم رابطه از کون

دوستان از داستان قبل که بهتون گفتم ۴ سال گذشت هم من ۴ سال با صحرا و ساغر انواع فانتزی هارو انجام می‌دادیم و سکس میکردیم اما چون قبلا سنشون پایین بود بیشتر باهاشون لاپایی میرفتم و تا این موقع باهاشون و تاحالا باهاشون سکس از کون یا کص نکرده بودم صبر کردم تا سنشون بیشتر بشه خودم شد ۲۳ سالم صحرا و ساغر هم شد ۱۹ سالشون عموم بعد یه مدت دیگه نیومد نمایشگاه رو کلا سپرد به من منم تو این ۴ سال کار کردم از اون خونه اجاره ای امدم بیرون و رفتم یه خونه بزرگ گرفتم دیگه خریده بودم اجاره نبود من حسابی چسبیده بودم به کارم صحرا و ساغر هم بعد اتمام دبیرستان شون رفتم دانشگاه برای رشته وکالت صبحا خودم میبردمشون دم دانشگاه برگشتنی هم خودم میرفتم دنبالشون و بعضی وقتا باهم ۳ تایی میرفتیم بیرون عشق حال بگذریم دیگه وقتش شده بود که از کون باهاشون سکس کنم پلمپ کون جفتشون باز کنم بهش گفتم منتظر جوابش ازشون شد قرار پنجشنبه بود هم من هم صحرا و ساغر جفتمون شب چهارشنبه رفتیم حموم خودمون تمیز کردیم صحرا و ساغر هم مقعدشون رو شستشو دادن من رفتم دنبالشون مثل سری قبل من ماشین رو گذاشتم تو پارکینگ صحرا و ساغر هم رفتن بالا تو خونه تا من میام آماده بشن اما این خونه مثل قبلی نبود آسانسور داشت قبلی آسانسور نداشت بگذریم رفتم بالا ایندفعه گفتم نمیخواد لباس فرمی چیزی بپوشید لخت لخت باشید من چند دیقه بعد صحرا و ساغر رسیدم جلو در درو باز کردم رفتم داخل درو قفل کردم رفتم تو اتاق خواب دیدم صحرا و ساغر لخت لخت رو تخت دراز کشیدن کنار هم دارن از هم لب میگیرن منتظر من هستن منم تا این صحنه رو دیدم از شدت حشریت سریع لباسامو درآوردم کامل لخت شدم رفتم رو تخت اول شروع کردم ازشون لب گرفتن هی از صحرا میگرفتم پشت بندش از ساغر بعد اونا شروع کردن از هم لب گرفتن منم رفتم سراغ سینه هاشون اول سینه های صحرا رو میخوردم همزمان هم سینه های ساغر رو میمالیدم بعدش بعدش سینه های صحرا میمالیدم از اونورم سینه های ساغر رو میخوردم اونا همچنان از هم لب میگرفتن آه و ناله میکردن بعد چند دیقه رفتم سراغ کصاشون از کص صحرا رو شروع کردم لیس زدن صحرا هم پاهاشو دور گردن من قفل کرده بود منم با شدت داشتم کص کون تمیز بی موشون رو میخوردم زبون مینداختم توش زبون میکشیدم لیس میزدم صحرا هم آه و ناله اش درآمده بعد چند دیقه خوردن کصش دیدم بعد صحرا لرزید و با دستاش سفت رو تختی رو فشار داد و ولو شد که فکر کنم ارضا شد بعد اینکه کارم با صحرا تموم شد رفتم سراغ کص ساغر پاهاشو از هم باز کردم مثل مال صحرا افتادم به جون کصش مثل مال صحرا کص ساغر رو هم داشتم وحشیانه میخوردم ساغر هم آه ناله اش درآمده بود بعد چند دیقه اونم مثل صحرا ناله ای کرد بدنش لرزید ولو شد جفتشون رو تخت ولو شدن من سرمو از رو کص ساغر بلند کردم بهشون گفتم تا من میرم روان کننده رو بیارم برگردین به شکم بخوابین تا بیام رفتم روان کننده رو آوردم اوناهم به شکم خوابیده بودن نفری یه بالشت گذاشتم زیر شکمشون تا کونشون یکم بیاد بالا اول رفتم سراغ کون ساغر که سمت راست بود افتادم رو کونش شروع کردم اول حسابی مالیدم لپای کونش گاز گرفتنشون بعد با دستم لپای کونش باز کردم زبونم رو انداختم تو سوراخ کونش شروع کردم وحشیانه سوراخ کون ساغر رو خوردن ساغر به آه و اوه ناله افتاده بود از اونورم صحرا داشت ازش لب می‌گرفت و سینه های همو با دست می مالیدن منم بعد چند دیقه لیسیدن اول قرار شد با انگشت آروم آروم شروع کنم که دخترا اذیت نشن من قبل هم انگشتشون میکردم اما نهایتش دو انگشتی بود دیگه سه انگشتی رو خود صحرا و ساغر اجازه نمیدادن برای همین چیکار کردم بعد کون لیسی برای ساغر انگشت اشارمو کردم تو کونش کونش هنوز تنگ بود تا انگشتم رفتم تو کون ساغر. ساغر هم ناله کرد هم خودش بخاطر درد جمع کرد شروع کردم انگشت اشارمو تو کونش عق جلو کردن حالا دقیقا مالیده شدن انگشتم به دیواره مقعدشو حس میکنم که باز بسه می‌شد من ساغر رو داشتم انگشت میکردم اونم آه و ناله میکرد و با صحرا از هم لب میگرفتن با سینه های هم ور میرفتن بعد چند دیقه انگشت وسطم رو هم وارد کون ساغر کردم آه و نالش بیشتر شد منم همزمان که داشتم کون ساغر رو با دست راستم انگشت میکردم رفتم سراغ کون صحرا خم شدم و افتادم به جون کونش البته چون یه دستم بند بود یه دستم فقط آزاد قرار شد صحرا با دستاش کونشو برام باز نگه داره با دست چپم هم داشتم کون صحرا رو میمالیدم از اونورم شروع کردم حسابی برای صحرا هم کون لیسی کردن به طوری که ناله صحرا رو هم مثل ساغر درآوردم بعد چند دیقه کون لیسی حسابی هم برای صحرا نوبت انگشت کردن شد کون صحرا رو هم مثل ساغر با انگشت اشاره شروع کردم و صحرا هم شروع کرد آه ناله کردن بعد چند دیقه انگشت دومم رو هم وارد کون صحرا کردن حالا جفتشون رو داشتم باهم انگشت میکردم طوری که جفتشون از حشریت به جیغ ناله افتاده بودن کیرم سیخ سیخ مثل شمشیر شده بود آیتم بگم کیر من ۲۰ یا ۲۵ سانت نه نهایتا ۱۵ سانت هست کیر من الان هم همین سایزه بعد چند دیقه انگشت کردن گفتم به صحرا و ساغر ‌گفتم ساغر بلند شو بیا رو صحرا ساغر هم همین کار رو کرد امدن رو هم دوتاشون کوناشون رو هم قرار گرفت و نوبت من بود که کیرم داخلشان کنم من از جام بلند شدم از رو تخت امدم پایین نزدیک لبه تحت وایستادم صحرا و ساغر رو نزدیک خودم کردم اول کیرمو گذاشتم دم سوراخ صحرا که زیر ساغر بود خودمم هم یکم خم شدم زانو هامو شل کردم به طوری که کون ساغر روبه رو صورتم قرار داشت کیرم گذاشتم دم سوراخ صحرا و داشتم آروم آروم سر کیرمو فشار می‌دادم تا سرش بره داخل بعد چند بار انجام این کارو استفاده از روان کننده سرمو کیرمو آروم هل دادم تو تا رفت تو صحرا یه ناله ای کرد که نگو نپرس و داشت حسابی آی و اوی میکرو منم بعد اینکه سرم رفت داخل همینجوری فشار می‌دادم تا بقیه کیرمم هم بره داخل و تا موقعه ای که کل کیرم کامل بره تو ناله های صحرا نه تنها کم نشد بلکه بیشتر هم شد من شروع کردم خیلی آروم تلمبه زدن تو کون صحرا و صحرا هم همینجوری ناله و جیغ میزد همینجوری که داشتم تو کون صحرا تلمبه میزدم از اونورم دوباره افتادم ه جون کص کون ساغر و همینجوری لیس زدن صدای ناله جفتشون رو درآوردم به قدری که اتاق پر شده بود از صدای این دوتا بعد چن دیقه سرعت تلمبه زدنم رو بردم بالا تا تونستم سریع محکم تلمبه زدم بعد چند دیقه آبم داشت میومد منم با فشار کل آبم رو تو کون صحرا خالی کردم بعد کیرمو کشیدم بیرون هم خیس بود هم آب کیری کردمش تو سوراخ کون ساغر چون خیس بود سرش سریع رفت تو تا سرشو کردم تو ساغر جیغ بلندی کشید و شروع ناله کردن بعد با چند تا فشار کیرمو تا ته کردم تو شروع کردم تلمبه زدن ایندفعه صدای ناله های ساغر قطع نمی شد مثل صحرا چند دیقه تلمبه آروم و بعد تلمبه هاب محکم سریع بعد چند دیقه طولانی آبم دوباره امد خالی کردمش تو کون ساغر کون جفتشون از آب کیر من پر بود و با هر بار باز بسته شدن کونشون آب کیر منم داشت ازشون نمه نمه چکه میکرد صحرا ساغر با وجود کون دردشون ساغر از رو صحرا بلند شد و خوابیدم رو تخت کنار هم منم همونجوری لخت رفتم بینشون و جفتشون رو بغل کردم سه تامون از شدت خستگی خوابمون برد بعد که بلند شدیم دیدیم ساعت ۷ و نیم غروبه و به صحرا ساغر گفتم پاشید خودتون رو مرتب کنید لباساتون بپوشید آماده بشید ببرم بزارمتون دم در خونتون الاناس که مادراتون رنگ بزنن پیگیرتون بشن هیچی بعد چند دیقه از خونه زدیم بیرون من بابت سکس عالی از دخترا تشکر کردم از اینکه خیلی خوب بود اونا هم خوششون امده بود اما همچنان کونشون درد میکرد بردم رسوندمشون دم در خونشون رفتم دوباره نمایشگاه
خب اینم پایان بخش چهارم

بخش پنجم عروسی با صحرا سکس ۳ نفره شب عروسی و زدن پرده صحرا و ساغر

دوستان این بخش آخر از قسمت اول داستان هایی بود که برای من اتفاق افتاده بود و بازم هست بخش های دیگه ام داره که بعدا براتون تعریف میکنم دوستان تو داستان بالایی سالی رو گفتم براتون که ۲۳ سالم بود و صحرا و ساغر ۱۹ سالشون و این یکی ۱ سال بعد آیت اتفاق هست من ۲۴ سالم شد و صحرا و ساغر هم ۲۰ سالشون یروز مادرم تو خونشون بودم بهم گفت کاظم حالا که تو هم کار خوب داری هم خونه خوب بیا زن بگیر منم برای اینکه کسی رو پیشنهاد نده که خوشم نمیاد گفتم مادر من اول اینکه زن کجا بود دوم اینکه من اگه بخ ام کسی رو بگیرم صحرا رو میگیرم که همین واحد روبه رویی شما هست مادرم اینا هنوزم تو همون آپارتمان زندگی میکردن و خانواده صحرا و ساغر هم با خود صحرا ساغر هم همونجا بعد این حرف من دیدم مادرم لبخندی زد گفت صحرا رو میخواستی از همون اول به خودم میگفتی که بهتر هم دختر خوب هم خانواده خوب از این حرفا راستش رو بخوایین من شب با صحرا و ساغر داشتیم باهم سه تایی تو گروه خودمون حرف میزدیم و این مسئله خواستگاری رو همونجا گفتم دیدم ساغر میگفت پس من چی من دلم نمیخواد شما برید من اینجا تک بمونم و خلاصه صحرا و ساغر میخواستن که جفتشون با من باشن منم همینو میخواستم و یه فکری زد به سرم گفتم ساغر تو به خانوادت بگو واحد بالا خونه من خالیه من برای اینکه هم به صحرا نزدیک باشم همون اونجا درس بخونم میرم طبقه بالا واحد کاظم میشینم البته واحد بالا هم مال من بود اما الکی به ساغر گفته بودم میگه مال یه پیر مرد و پیرزن هست اینطوری غیر صحرا ساغر هم با ما بود و میتونستیم ۳ تایی بازم بدون هیچ موردی سکس کنیم با این حرف من هم صحرا راضی بود هم صحرا آخر هفته همین ماه من با خانوادم رفتیم خواستگاری صحرا ما رفتیم تو اتاق که وانمود کنیم با هم صحبت میکنیم در حالی که صحبت ها قبلا انجام شده بود رفتیم بیرون که مثلا صحبتمون تموم شده بود مادر و پدر صحرا بهش گفتن دخترم تو حرفی نداری گفتم فقط من این وکالت رو تا آخر ادامه بدم وکیل شم خانوادم دیدن که من مخالفتی ندارن ندارن حتی بهشون گفتم خودم صبحا میبرمش دم دانشگاه بعد ظهرا برش میگردونم خانوادم هم مخالفتی نکردن و کلا اونجا بحثی نبود و همه چی خیلی اوکی پیش رفتم منو صحرا ۱ سال نامزد بودیم بعد رفتیم برای آزمایش و بعدم تالار و چیزایی که خودتون میدونید شب عروسی منو صحرا ساغر هماهنگ کرده بودیم آخرای مجلس عروسی ساغر بره و تو صندلی پشت زیر صندلی ها قایم بشه تا منو صحرا بیاییم سوار ماشین بشیم مهمونا مارو تا دم در خونه بدرقه کردن اینم بگم که نگید نگفت ماشین من همون شاستی بلنده بود که بهتون گفته بودم برای همین ساغر تونست بره تو صندلی پشت قائم بشه خلاصه تا دیدن من دارم دره پارکینگ رو میزنم تا برم داخل دیگه مهمون ها هم رفتن وقتی رفتم تو پارکینگ و با ریموت زدم دره پارکینگ بسه بشه از تو ماشین به ساغر گفتم اوکی دیگه م

دکمه بازگشت به بالا