کاظم و دخترای همسایشون (3)

…قسمت قبل

سلام به همه دوستان من کاظم هستم همون که داستان کاظم و دخترای همسایشون قسمت اول و دوم رو نوشته اون هایی که داستان های قبل رو خوندن میدونن قضیه از چه قراره اونایی هم که نمیدونن برن بخون بعد بیان این داستان رو بخونن مثل همیشه مقدمه رو میگم میرم سراغ داستان اصلی

مقدمه: بعد ۶ ماه گذشت از آشنایی من با آرین و رفاقت حتی چندین بار با هم گی کردن دیگه منو آرین با هم راحت راحت دیگه بودیم و حتی به صحرا و ساغر هم آوردم و معرفیش کردم البته قبلا از رابطم با آرین به صحرا و ساغر گفته بودم و در جریان گذاشته بودمشون به ساغر گفتم میگفتی مامان و بابات میگن چرا ازدواج نمیکنی بهش آرین رو پیشنهاد دادم و گفتم بهش همه ماجرا رو میگم ساغر کم و بیش قبول کرد اما بیشتر می‌ترسید مادر پدرش قبول نکنن و وضعیت از این بدتر بشه گذشت و من یه روز با آرین تو نمایشگاه دوتایی نشستیم بهش داستان صحرا و ساغر رو توضیح دادم که از نوجوانی باهاشون سکس میکردم و حتی پرده جفتشون رو خودم زدم اما فقط تونستم با صحرا ازدواج کنم برای همین تو بیا ساغر رو بگیر و واحد بالا رو هم بگیرید بشینید آرین اولش جا خورد و مثل اینکه نمی‌خواست قبول کنه اما بهش گفتم من تضمین میکنم آرین بهم گفت کاظم داداش تو که میدونی من درمورد دخترا خجالتی هستم بهش گفتم من با ساغر حرف میزنم خواستی یه وقت جور میکنم با هم صحبت کنید دختر خوبی هست بالاخره آرین قانعه شد و قرار شد یروز برن کافه تا با هم صحبت کنن من استرس اینو داشتم یه وقت یه چیزی به هم بگن قضیه بهم بخوره که دیدم در کمال تعجب جفتشون راضی بودن رفتن خواستگاری ساغر و منو صحرا هم باهاش رفتی و به خانواده ساغر کلی از آرین تعریف کردم گفتم پسر خوبیه کاریه و وضعشم خوبه مادر پدر ساغر میخواستم دنبال بهونه بگردن که به آرین جواب رد بدن اما هر سوالی که کردن آرین بهشون جواب قابل قبولی داد که باعث شد مادر و پدر ساغر راضی بشن بعد سوال آخر گفتن خونت چی گفتم قرار واحد بالایی مارو بگیره که نزدیک ما باشن مثل اینکه همه از این مجلس راضی بودن و جواب همه مثبت بود آرین ساغر نامزد کردن ۶ ماه بعدم ازدواج کردن اساس کشی کردن و آمدن واحد بالای من که ما به دورغ گفته بودیم مال یه پیر مرده هست که همسایه بالایی منه بگذریم شب عروسی شد آرین و ساغر بعد رفتن مهمون ها بعد چند دیقه لباساشون رو عوض کردن آمدن پایین جلو در ما در مارو زدن آمدن داخل

داستان: درو باز کردیم سلام علیک کردیم به مبارک باشه عروس داماد ساغر آرین هم میخندیدن بعد ساغر گفت کاظم نقشت جواب داد هیچکی هم شک نکرد گفتم که من هر کاری بگم بکنید همه چی درست پیش میره بهشون گفتم شروع کنیم دیدم بچه ها خجالت میکشن مخصوصا آرین که آرین بهم گفت داداش یه دیقه میای بریم اتاق باهات حرف خصوصی دارم رفتیم تو اتاق گفت داداش تو میدونی من خجالتیم چطور این کاری رو که میخوای انجام بدم بهش گفتم کاریت نباشه بسپار به من من الان درستش میکنم به آرین گفتم همینجا تو اتاق باش رفتم به ساغر گفتم ساغر بیا کارت دارم بهش گفتم در مورد آرین توضیح دادم گفتم بسپارید بازم به خودم با ساغر رفتیم تو همون اتاق پیش آرین من ساغر هم نشستیم رو تخت کنار آرین من وسطشون بودم بعد شروع کردم اول از ساغر لب گرفتن همزمان سینه هاش هم میمالیدم بعد چند دیقه شروع کردم از آرین لب گرفتن کیرش مالیدن از اونورم ساغر داشت کیرم از رو شلوار میمالید بعد چند دیقه لب گرفتن از آرین شروع کردم با یه دستم سینه های ساغر مالیدن با یه دستم هم کیر آرین رو از رو شلوار میمالیدم همزمان یه چند ثانیه از ساغر لب میگرفتم هی از آرین این کار رو انجام می‌دادم هم خودم هم ساغر آرین رو حشری کرده بودم بعد خودم رفتم عقب شروع کردم مالیدن کون ساغر آرین همزمان ساغر آرین رو هم به هم نزدیک کردم به هم نزدیک شد شروع کردن از هم لب گرفتن بعد کم کم یخشون آب شد آرین شروع کرد سینه های ساغر رو مالیدن ساغر هم کیر آرین رو از رو شلوار داشت میمالید همزمان صحرا هم امد تو اتاق من از وسط آرین ساغر بلند شدم نشستم کنارشون صحرا هم امد ما هم شروع کردیم از هم لب گرفتن من هم سینه های صحرا رو میمالیدم صحرا هم کیر من رو از رو شلوار بعد چند دیقه من آرین به کمر خوابیدم صحرا شلوار من از پام درآورد ساغر هم شلوار آرین رو جفتشون اول با دستاشون کیرامون رو میمالیدن از هم لب میگرفتن بعد چند دیقه با دست مالیدن که کیرمون حسابی شق شد جفتشون شروع به ساک زدن کردن صحرا مال منو ساغر هم مال آرین رو تو همون حین منو آرین هم شروع کردیم از هم لب گرفتن بعد چند دیقه ساک زدن صحرا ساغر جاشون رو عوض کردن صحرا رفت برای آرین ساک بزنه ساغر هم برای من جفتشون شروع کردن دوباره چند دیقه ساک زدن جفتشون برامون حسابی میخوردن از نوک کیر گرفته تا کل کیرمون رو حتی چند بار هم ساک عمقی هم برامون ساک زدن بعد ما پاشدیم هم منو آرین هم صحرا ساغر شروع کردیم کامل لخت شدن من ساغر رو به کمر خوابوندم رو تخت پاهاش باز کردم آرین هم صحرا رو هم من هم آرین شروع لیس زدن کص کون صحرا و ساغر همزمان که کص کونشون رو لیس میزدیم من سینه های ساغر رو میمالیدم آرین هم سینه های صحرا رو صحرا ساغر هم از هم لب میگرفتن هم ناله میکردن ما هم شروع کردیم لیس زدن کص انگشت کردن سوراخ کون کصشون رو زبون می‌کشیدیم لیس میزدیم زبون تو مینداختیم سوراخ کون رو هم همینطور ناله جفتشون کل اتاق رو پر کرده بود بعد چند دیقه هم صحرا هم ساغر جفتشون ناله ای کردن و بدنشون لرزید ارضا شدن بعد منو آرین پاشدیم جاهامون رو عوض کردیم من رفتیم پیش صحرا آرین هم رفت پیش ساغر بعد دوباره مثل قبل کص کونشون رو لیس زدیم تا برای دفعه دوم هم ارضا شدن بعد منو آرین کیرمون رو با روان کننده چرب کردیم من پاهای صحرا رو دادم بالا آرین هم پاهای ساغر رو شروع کردیم تلمبه زدن بعد چند دیقه تلمبه زدن جامون رو با هم عوض کردیم من ساغر رو برگردوندم که داگی بشه آرین هم خودش به کمر خوابید رو تخت صحرا هم نشست روبه روش جفتمون شروع کردیم به تلمبه زدن بعد به زنا گفتم برید وسط تخت ۶۹ بشید اوناهم پاشدن رفتن رو تخت ساغر اول به کمر خوابید صحرا هم روش منو آرین هم رفتیم رو تخت آرین رفت بالای تخت سمت کص ساغر منم رفتم رو لبه تخت نزدیک بالا سر ساغر من کیرم رو کردم تو کون صحرا آرین هم کرد تو کون ساغر شروع کردیم به تلمبه زدن (قبلش یه نکته بگم هم منو آرین هم صحرا ساغر جفتمون از قبلش شستشو مقعد انجام داده بودیم گفتم که در جریان باشید) همینجوری که تلمبه میزدیم صحرا و ساغر هم داشتن آه و ناله های خفیف میکردن و صداشون اتاق رو پر کرده بود بعد چند دیقه تلمبه زدن اول آب آرین امد بعدش هم آب جفتمون آبمون رو ریختم تو کون صحرا و ساغر اونا هم وقتی آب ما از کونشون می‌چکید لیس میزدن میخوردنش بعد منو آرین رفتیم کیرمون رو تمیز کنیم بعد همزمان که صحرا و ساغر تو همون حالت ۶۹ بودن و داشتن کص همدیگرو لیس میزدن منو آرین هم شروع کردیم از هم لب گرفتن دوباره کیرمون شروع کرد شق شدن همزمان که لب می‌گرفتیم داشتیم کیرای همدیگرو هم میمالیدیم بعد من خم شدم شروع کردم به ساک زدن برای آرین بعد چند دیقه ساک زدن آرین منو به کمر رو خوابوند شروع کرد یه چند دیقه هم اون برام ساک زدن بعد تو همون حالت که خوابیده بودم آرین هم امد نشست روبه روم کیرم رو گذاشت تو کونش شروع کرد بالا پایین شدن منم کونش رو میمالیدم به کونش چک میزدم بعد چند دیقه تلمبه زدن از روم بلندش کردم بهش گفتم به کمر بخوابه پاهاش بالا دادم دوباره کیرم کردم تو کونش شروع کردم تلمبه زدن خم شدم همزمان ازش لب هم میگرفتم بعد چند دیقه آبم امد ریختم تو کون آرین بعد شروع کردم ازش لب گرفتن بعد نوبت آرین شد من داگی شدم آرین هم به کیرش تف زد کیرش کرد تو کونم شروع کرد چند دیقه تلمبه بعد چند دیقه بهم گفتم به شکم بخوابم آرین سرعت تلمبه هاش محکم تر سریع تر کرد تا بعد چند دیقه آبش امد بعد از رو من بلند شد صحرا ساغر دیگه تو حالت ۶۹ نبودن نشسته بودن کناره هم داشتن کصشون میمالیدن بعد بهشون گفتم برید همونارو بپوشید بیایید اوناهم منظورم فهمیدن رفتن تا دیلدو بند دار هارو بپوشن بعد چند دیقه آمدن جفتشون دیلدو بند دار هاشون پوشیده بودن آرین از دیدن این صحنه که صحرا و ساغر دیلدو بند دار پوشیدن هم تعجب کرد هم خوشش اومد صحرا امد کنار من ساغر کنار آرین ما چند دیقه دیلدو هارو لیس زدیم بعد هم من هم آرین داگی شدیم صحرا دیلدو رو کرد تو کون من ساغر هم تو کون آرین شروع کردن تلمبه زدن منو آرین هم از هم لب می‌گرفتیم صحرا و ساغر همزمان که تلمبه میزدن با یه دستشون هم به کونمون چک میزدن هم کیرمون رو میمالیدن بعد چند دیقه شروع کردیم عوض کردن پوزیشن صحرا و ساغر نشستن روبه روی هم دوباره من نشستم رو دیلدو صحرا آرین هم رو دیلدو ساغر خودمون شروع کردیم بالا پایین کردن صحرا و ساغر هم داشتن برامون جق میزدن فاصله بینمون خیلی خیلی کم بود بعد چند دیقه آبمون امد پاشیدیم رو همدیگه من روی آرین و آرین روی من بعد رو‌ دیلدو ها بلند شدیم منو آرین شروع کردیم از هم لب گرفتن صحرا و ساغر هم شروع کردن خوردن و لیس زدن آب کیرای منو آرین بعد اینکه آب کیرا رو لیس زدن شروع کردن از همدیگه لب گرفتن بعد اینکه از هم لب گرفتن شروع کردیم چهار تایی از هم لب گرفتن خب دوستان این بود از سومین و آخرین داستان من بقیه سکس هامون هم به همین صورت بود فقط با یه سری تفاوت های جزئی امیدوارم از این سه داستان لذت بوده باشید خداحافظ.

نوشته: کاظم

دکمه بازگشت به بالا