کون دادنم به عرفان
سلام من سینا هستم این داستان گی هست لطفاً هیچ هموفوبیکی اینو نخونه که کامنت بی معنی بزاره.
من ۱۷ سالمه و این داستان مربوط به ۱۴ سالگیمه.
من یه پسر ۱۴ ساله سفید بی مو و با اخلاق دخترونه هستم.این خیلی برام سخته که هیچکدوم از همکلاسی هام منو درک نمیکنن و مسخرن میکنن و البته خیلیاش تو کف من هستن ولی به خاطر هموفوبیک بودنشون ازشون بدم نیومد.من توی کلاس پنجم با سکس و این حرفا آشنا شدم، و دوستام همش من رو به جق زدن دعوت میکردن و من همش رد می کردم چون یجورایی یه حس بدی نسبت بهش داشتم.
اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم چون همش میگفتن که خیلی لذتبخشه .
رفتم تو حموم، یکم شامپو زدم به کف دستم و با کیرم بازی میکردم بعد طوری که دوستام میگفتم دستمو استوانهای شکل کردم و بالا و پایین میرفتم که یهو یه حس لذت خالص بهم دست داد، لذتی که اولین بار بود چیزی شبیهشو میدیدم نمیتونستم تموم بخورم بی حال شده بودم بعد حموم کردم و در اومدم.چند بار دیگه هم زدم بعد دیدم به مایع سفید رنگ در میاد که وقتی به دستام می مالونمش حالت شامپو پیدا میکنه ، اوایل فکر میکردم که همون شامپوهاست که باهاشون می زدم حالا دارن از تو کیرم در میان تا اینکه تو اینترنت زدم و از دوستام هم پرسیدم و فهمیدم که چیه.
من کم کم رفتم سراغ پورن. پورن زیاد نگاه میکردم و به مرور زمان علاقم به مردا زیاد شد و از خانما به شدت کم، کل پورن هامو حذف کردم و پورن گی دانلود می کردم.اولین بار یه مداد رنگی رو بهش وازلین زدم و بردم تو کونم ، حس درد شدیدی داشتم سریع درش آوردم و تا چند روز خیلی باسنم درد میکرد.
من حالا ۱۴ سالم بود. یه پسر همجنسگرای جقی.من حتی تو خودم خیار و هویج میکردم و ازش لذت می بردم.یه روز یه خانواده اومدن توی خونه روبه روی ما. ما خونمون زعفرانیه بود و از خونه اون خونه جدیده هم معلوم بود پولدار هستن. اونا یه پسر همسن من به اسم «عرفان» داشتن که تازه اومد توی کلاسمون و نسبت به من خیلی هیکلی و عضله ای بود.من از همون روز اول که دیدمش ازش خوشم اومد،کم کم ارتباطات ما شروع شد و تا حدی که برای اینکه همو صدا بزنیم میگفتیم کصکش. یه روز که همینجوری داشتم گوشیشو میدیدم یه عکس از خودم که لخت بودم و توی حموم استخر بودم دیدم. فهمیدم که بهم نظر داره، یهو یه حس شادی بی نهایت بهم دست داد. بعد از اون روز هر روز خودمو بهش می مالوندم و اونم خوشش میومد.
یه روز که خونمون خالی شد تصمیم گرفتم که دلمو به دریا بزنم و برم بهش همه چیو بگم.بهش گفتم امروز بیا خونه ما تا فوتبال بازی کنیم، فوتبالی اصلا خوب نبود و بالعکس اون توی مدرسه فوتبالش عالی بود.اول از پیشنهادی تعجب کرد چون من از فوتبال متنفرم.خلاصه رفتم حموم و بدنم که هیچ مویی نداشت رو کاملا شیو کردم و به خودم خیلی رسیدم. یه تیشرت پوشیدم و یه شلوارک، اونم شلوارک پاش بود و یه رکابی پلنگی که بازوهاشو نشون میداد و من هم از دیدنشون سیر نمی شدم.
بعد از حدود یک ساعت فوتبال ۸۹به۲ باختم و اون خیس عرق بود ولی من نه، بهش گفتم برو حموم دو سه جفت از لباسات همین جاست. گفت باشه و رفت، من دل تو دلم نبود میخواستم برم پیشش اما می ترسیدم که از من متنفر شه لباسامو در آوردم و گوشه در نگاه کردم دیدم یه کیر حدود ۱۶ سانت داره و یکم کلفته، ولی مال من ۱۳ سانته. با جرئت گفتم درو باز کن برات حوله آوردم، درو که باز کرد منو که لخت دید جا خورد . بدنش ورزشکاری و مردونه بود،گفتم من میخوام دیگه بهت بگم که خیلی میخوامت بعد از اینکه گفتم سرخ شدم و سرمو انداختم پایین و یهو اومد سرمو بلند کرد و نگام کرد فکر کردم میخواد بزنه تو گوشم بعد یهو سرمو کشید و لبمو بوسید انگار تو بهشت بودم، بهم گفت که اگه تو منو میخوای من تورو بیشتر میخوام و یه لب دیگه هم ازم گرفت،رفتیم تو حموم رفتم رو دو زانو و کیرشو بردم تو دهنم و براش ساک میزدم و اونم سرمو فشار میداد و آه میکشید و منو داگی خوابوند و کونمو میلیسید و به ترتیب از یک تا سه انگشتشو میکرد تو کونم و باهاش ور میرفتم که گفت بریم تو اتاقت گفتم باشه و رفتیم. حوالی هشت شب بود رفتم کولرو روشن کردم و رفتیم تو اتاق و منو انداخت داگی خوابوندم و یکم کونمو لیس زد و بعد سر کیرشو گزاشت دم کونم، کیرش کلفت بود و حس درد و لذت داشتم که یهو بردش تو کونم و درد داشتم و لبمو میخورد تا جیغ نزنم و بعد کم کم کامل بردش تو کونم و آروم آروم تلمبه می زد و کم کم تند شد و من هم دیگه درد درد نداشتم و لذت می بردم و با صدای نازکم می گفتم آه و اونم با صدای مردونه میگفت جون عجب چیزی هستی ما نمیدونیم، کم کم تلمبه هاش تند شد و کیرشو در میآورد و میبرد تو منم غرق لذت بودم و هیچی حالیم نمی شد که کیرشو در آورد و منو به پشت خوابوند و کیرشو برد تو سوراخم اینجوری حس میکردم کیرش بزرگتره روم بالا و پایین می شد و لبامو و گردنمو میخورد و بعد از یه ربع ساعتی منو وارونه کرد و پاهامو انداخت روی شونه هاشو و تند تند تلمبه می زد تا اینکه دیدم سرعت تلمبه زدنش خیلی سریع شد و بدنش هم سرخ و خیس عرق بود و با صدایی که حالت درد داشت گفت کجا بریزم آبمو گفتم تو صورتم و دهنم، کیرشو در آورد کاندومو برداشت و کیرشو آورد جلوی صورتم و آبش حدود سی ثانیه داشت میریخت روی صورتم و توی دهنم بعد یکم براش ساک زدم و بلند شد رفت کیرشو کرد توی کونم ولی تلمبه نمی زد تا اینکه من با جق آبم اومد و عرفان هم با دهنش جمعش میکرد و میریختش توی دهنم و بعد شام خوردیم و لخت بغل هم خوابیدم.
اگه خوشتون اومد لایک کنید و ببخشید اگه اشتباه داشت ، حمایت کنید تا ادامشو بزارم.
نوشته: سینا