کون دادن من به دستفروش
سلام به همه ی برو بچه های گی.من ابوذر هستم و بیست و چهار سالمه و از بچگی عاشق مردای سن بالایی بودم که زیرشلواری راه راه و شلوار کردی یا زیر شلواری نخی دست دوز میپوشیدن بودم.عاشق این مدل زیرشلواری ها هم بودم همیشه جذب دست فروشایی میشدم که این کارشون بود همیشه میرفتم الکی به شلوارا دست میزدم و قیمت میکردم یه فروشنده بود که رو یه سه راهی بساط کرده بود همیشه یه شلوار کردی مشکی میپوشید یه جوری شده بود که دیگه منو میشناخت یه دفعه بهم گفت عزیزم تو که نمیخری حرف دلتو بگو دنبال چی هستی سرخ شدم و گفتم هیچی…گفت نه اولین بارت که نیست انقد اومدی اینارو قیمت زدی که قیافت تو ذهنم حک شده.مرده حدودا چهلو چهار پنج وشش سالش بود یه مرد متوسط با یه سیبیل و هیکل کمی چاق بود.لبخندی زدم و گفتم چیزی که میخوام تو نداری…گفت نه دیگه اشتباه میکنی من دارم تو نمیبینی…من موندم چی بگم گفت اگه یه ساعت تحمل کنی بهت میدم…گفتم نه مرسی…دید دارم میرم یه دفعه گفت یه سری جنسام خونه است که دو کوچه پایین تره اگه میتونی صبر کنی یک ساعت دیگه میبرم بهت نشون میدم.یه کم با خودم فکر کردم گفتم اینم عالیه ها چرا تو نخش نبودم تا حالا.خلاصه یک ساعتی طول کشید تا جمع کرد و ریخت تو گاری و حرکت کردیم سمت خونشون طولی نکشید که رسیدیم و یه ساختمون سه طبقه بود که طبقه دوم مال این اقا بود وسایلو گذاشت تو پارکینگ و با روکش کیسه ای کامل پوشوندش و رفتیم بالا و سمت شلوارا چند تا ریخت بیرون…دلم داشت از سینم میزد بیرون…یه شلوار کردی توسی افتاد بیرون گفتم این خوبه خندید گفت این دست دومه مال رفیقمه.گفتم اینو وردارم رفیقت ناراحت میشه گفت نه.گفت بپوش ببین اندازته منم کیرم راست شده بود عجیب از رضا اسرار و ازمن انکار خلاصه شلوار لی خودمو در اوردم که کیرم مثل فنر پرید بیرون و منم تند شلوارو پوشیدم رضا داشت پوز خند میزد و کیرم راست بود و جلوی شلوارم باد کرده بود…وای انگار چیزی نپوشیده بودم یه دفعه رضا از پشت بهم چسبید منم که داغ بودم حرفی نزدم ولی دلم داشت از سینه میزد بیرون.رضا کیرمو گرفت از رو شلوار باهاش باری میکرد من دلو زدم به دریا.رضا بدون هیچ مقدمه ای گفت بکنم من اوکیو دادم و کشیدم پایین و اونم شلوارشو کشید پایین کیرش حدود ۱۶سانت بود و یه تف به کیرشو کونم زد و اروم سر کیرشو به سوراخم فشار داد بهم گفت فکر کن داری میرینی من خودمو شل کردم و اونم اروم فشار داد با فشار دادنش داشتن جر میخوردم کم کم کل کیرشو فرستاد تو.منم داشتم درد میکشیدم کم کم دردش کم شد اونم شروع کرد به تلمبه زدن یه ده دقیقه تلمبه زد کل ابشو خالی کرد تو کونم.بعد ازم تشکر کردو اون شلوارو بهم داد وقرار شد هر وقت نیاز داشتم بیام پبشش الان از اون موضوع پنج ماه میگذره من پنج بار بهش دادم الان هم قراره رفیقشو و هم بهمون اضافه کنه اگه موفق شدم اونو هم واستون مینویسم.از شما هم متشکرم که وقتتونو گرفتم.لطفا نظر یادتون نره.بای
نوشته: ابوذر