یاسمن خواهر دوستم
سلام خاطره اولین تجربه سکسیم رو براتون مینویسم تا یادآوریش هم هیجان یکی از بیادمونی ترین خاطرات زندگیمو زنده کنه هم شاید برای شما جالب باشه …
دقیق سن و سالم یادم نیست ولی ماجرا ماله اواخر دبیرستان و پیش دانشگاهیمه . رفیق فابریکم که چند ساله دبیرستانو همکلاسی بودیم و بخاطره مدت زیادی که با هم بودیم رفت و اومد خونوادگی هم داشتیم یه خواهر داشت که با اینکه چند سالی از ما کم سن تر بود ولی درشتیه اندامش و حالت خاصی که صورت فوق العاده زیباش داشت خیلی جا افتاده تر بنظر میومد . یاسمن دختری بود با پوست گندمی ،چشم و ابروی مشکی و خیلی خیلی خوش صدا .با وجود قدی تقریبا 150 – cm 160 اما سینه هایه بزرگ و سفتش که بطرز فوق العاده وسوسه انگیزی کاملا شق و رق واستاده بودن اولین چیزی بود که kzv آدمو بخودش جلب می کرد .می شد حدس زد که پوست رون های خوش تراش و گوشتآلودش هم بخاطر حجم بدنش مثله بقیه اندامش کشیده و براقه … من که تقریبا بیشتر دوران بلوغش رو دیده بودم – یعنی از همون اوایل که سینه هاش تازه داشت حالت زنانه می گرفت و هنوز سوتین جزو لباساش نبود تا حالا که دیگه کاملا به یک دختر جوان و جذاب تبدیل شده بود – میتونستم بدن برهنه اش رو حتی بدون دیدن در واقعیت تو ذهنم ترسیم کنم و با ور کنید به هیچ وجه اغراق نمیکنم و همین الان که یادشون افتادم مثله لحظه ای که شانس لمس کردنشون نصیبم شده بود تمامه بدنم داغ شده. خیلی خوب بود … شاید همون اندازه که ترکیب سینه ها و کپله درشتش با شکم متناسب و بدون چربیش وسوسه انگیز بود ، لبای گلبهی رنگ و دندونایه مرتب و سفیدش هم جذاب بود …
همین تفاصیل باعث شده بود که خودشم از طرز نگاه های من بفهمه که چقدر طالب داشتنشم ، مطمئن نیستم ولی فکر میکنم اون هم بی رغبت نبود . اما چیزی که رابطه من با خونواده ی رفیقمو خیلی صمیمی تر میکرد علاقه ی بی حدم به داداشه کوچیکشون بود که 3- 4 سالش بود و واقعا شیرین بود و تقریبا تمام وقتی که من با اونا بودم رو مشغول بازی با این بچه بودم . پدرو مادرشون و مخصوصا پدرشون از اون آدمایه خشکه مذهبی بود که به حکم بازی روزگار بین اونا اختلاف بوجود اومد و با وجود سه تا بچه جدا شدن . اما چطور تونستم لذت سکس با یاسمن جونم رو تجربه کنم : اونروز قرار بود برا تفریح بریم شمال یعنی بچه ها و مادرشون و از من هم دعوت کردن. موقع آماده شدن درست یادم نیست که چی شد اما یک ساعتی من و یاسمن تو خونه تنها شدیم . یاسمن داشت وسایلشو جمع میکرد که من به بهانه کمک رفتم تو اتاقش و دید سوتینش بین لباساش بد جوری آتیش شهوتم و زیاد کرد .یاسمن هم متوجه شد که چطوری تو لباساش چشمم رو ست شرت-سوتین صورتی رنگش که رو هر کدومشون یدونه گل سرخ پارچه ای چسبیده بود ، قفل شده . همونجا بود که برایه اولین بار با آرنجم چند باری سینه هاشو لمس کردم و شاید رضایتی که تو رفتارش حس میکردم منو اونقدر پر رو می کرد که اینکارو چند بار تکرار کنم . تو مسیر من و یاسمن عقب نشستیم و داداش کوچولوش وسطمون. مامانش چلو بود و دوستم رانندگی میکرد یکمی که گذشت ، دادش کوچولوشون خوابش گرفت، سرش رو پایه یاسمن گذاشت و خوابید منم برا اینکه راحتتر باشه پاشو دراز کردم و بدون اینکه نگاهش کنم دستشو گرفتم تو دستم و بحالت نوازش میمالیدم …! ولی چند دقیقه ای که گذشت سرمو چرخوندم و دیدم دستی رو که گرفتم … دست یاسمن بوده و میشد شهوتو تو جشماش دید … دستشو ول کردم و شرو کردم با مو هایه داداش کوچیکه بازی کردم و چون سرش رو پایه یاسمن بود قشنگ ، همزمان سینه هایه یاسمن هم مالیده میشد و… چند دقیقه بعد عملا سینه هایه یاسمن بود که مشغوله مالیدنشون بودم … یاسمن که داشت از حال میرفت و من هم که کیرم قشنگ وسط پاهایه داداش کوچولپشون جا خوش کرده بود دست کمی از یاسی نداشتم کم کم دستمو بردم پایین و از حرارت و رطوبت فهمیدم که دستم رو کسه یاسمنه . خیلی نگذشت که تمامه بدنش لرزید و حتی یه جیغ کوچیک هم کشید . ولی با عکس العمل سریع من مامانش که برگشت متوجه نشد . یکمی بعد هم من آبم اومد و برای بار اول بود که اینقدر طولانی ارضا شدم و اینقدر آبم زیاد بود جوریکه کاملا شلوارم خیس شده بود …خلاصش کنم به ویلا که رسیدیم تو اولین فرصت البته خیلی خیلی سریع و پر استرس ، داخل کمد دیواری لباس یاسمنو در اوردم و سینه هایی که همیشه تجسم میکردم رو دیدم اونارو تا میتونستم مکیدم و بوسیدم و گاز گرفتمو مالیدم بعد نوبت کسش بود ، اون واستاده بود و من زانو زدم وچیزایی که تا اون موقع فقط تو فیلم ها دیده بودم انجام دادم ولی اینبار طعم خاص یه کس تر و تازه همراهش بود . یکم که گذشت یاسمن خیلی شدید لرزید طوریکه دیکه نتونست رو پاش بایسته و نشست . هنوز صدای نازش که ناله میکرد تو گوشمه. حالا نوبته من بود که واستم … بلند شدم و کیرمو (که وقت رسیدن به ویلا شسته بودم) سپردم به تجربه اولین مکیده شدن و خورده شدن … گرچه خیلی بلد نبود و تماس دندوناش با کیرم خیلی حال نمیداد اما بحدی شهوتم زیاد بود که نتونستم جلویه پاشیدنه آبمو تو گلویه یاسمن رو بگیرم و حاله یاسمن بد شد و عق زد. بعد از اون دیگه سکس با گله یاسمنم تکرار نشد . حتی بخاطره دانشگاه من و بعد یاسمن که هردو شهرستان بودیم همدیگه رو ندیدیم تا چند وقت قبل که شنیدم شوهر کرده … منم ازدواج کردم ولی مزه اون سکس دیگه هیچوقت تکرار نشد . براتون آرزوی بهترین سکس ها رو دارم.
نوشته: مهرداد