یه اسنپی ساده

من ۲۹ سالمه اسمم نوید
پارسال همین موقع ها بود که از کار اخراج شدم و به دلیل بی پولی رفتم اسنپ کار کنم یه چند روزی کار کردم دیدم آخر شب ها چه پول بهتری میشه در آورد چون همه یا مست بودن یا چت کلا تو حال خوب بودن بیشتر پول میدادن
یه شب حدود ساعت ۱۱ بود داشتم مسافرم رو از جنت آباد می آوردم سعادت آباد که تو راه پشیمون شد و پیاده شد
همون موقع اسنپ بهم یه مشتری خانوم رو پیشنهاد داد که می خواست بره فشم خیلی راه زیادی بود ولی چون پولش زیاد بود قبول کردم
وقتی رفتم خانوم رو سوار کنم فهمیدم تو حالت عادی نیست
اولش یه چنتا سیگار کشید بعد دراز کشید منم تو حال خودم بودم موزیک میزاشتم و اینا
تا هی من صدای موزیک رو زیاد کردم دیدم اصلا هیچی نمیگه
صداش کردم دیدم نیمه بیهوش افتاده به زور داره نفس می‌کشه
گفتم حالا به من چه من میرسونمش مقصد و میرم
تو همین حین گوشیش پشت سر هم زنگ می خورد اونم که اصلا توانشو نداشت جواب بده
من گوشیمو برداشتم یه آقایی بود گفت شما گفتم اسنپم
یه ۳۰ مین دیگه میرسم پیشتون فشم
گفت کجا ؟!
گفتم مقصد خانومتون دیگه
گفت خودش کجاس گفتم حال نداره بیهوشه
گفت همین الان بزن بغل باید احیاش کنی
منم نمی‌دونستم گفتم چیکار گفت اینکار اینکار فلان
تو همین حین با دستم هی بدن زنه رو لمس میکردم
بعد که تلفن رو قطع کردم و حرکت کردم به سمت مقصد جدید یعنی خونه شوهره گفتم فرصت خوبیه یکم هم ور برم
آروم دستمو گذاشتم رو سینه زنه دیدم هیچی نمیگه بردم تو لباسش دیدم باز اوکیه
تا اینکه یه جای خلوت زدم بغل
رفتم عقب روش خوابیدم دستمو کردم لاپاش یکم ور رفتم دیدم هیچ ری اکشنه درستی نشون نمیده دیدم هیچ راهی نداره دیگه راست کردن بودم
رفتم بالا سرش گذاشتم تو دهنش یکم تلمبه زدم آبم اومد ریختم رو صورتش بعدشم پاک کردم با دستمال
حرکت کردم به سمت خونه شوهره وقتی رسیدم
نمیدونی با چه استقبالی اومد دنبالم ۳۰۰ تومن برام پول زد و کلی تشکر کرد که زنش رو احیا کردم
ای کاش منم می‌تونستم بابت دستمالی کردن و اومدن آبم ازش تشکر میکردم

نوشته: نوید

دکمه بازگشت به بالا