سوتین قرمز
دوماه از اتمام سربازیم گذشته بود و بدلیل فقر مطلق باید پیگیر کار میشدم ،
ماهلین خواهر بزرگترم بود با اختلاف سنی هفت سال و زن همایون پسر عمم بود که راننده تریلی اسکانیا بود و مرکز استان زندگی میکرد ، با به دنیا اومدن دختری برای ماهلین،ماهلین با بچش بیست روز به خونمون اومدن و بعد از بیست روز با وعده همایون برای پیداکردن کار برای من به خونشون در مرکز استان رفتم تا هم ماهلین تنها نباشه و هم من کار پیدا کنم ،
بیست روزی نگذشته بود که توی باربری دوست همایون مشغول کار شدم و از صبح تا پنج بعدازظهر تایم کاری من بود ،
نوزده ماه از این ماجرا گذشته بود و همه از شرایط راضی بودیم ،
من اشکان و حالا بیست و سه سال داشتم و مثل ماهلین هیکل درشتی داشتم و حالا پوست سفیدم سوخته شده بود ،
خونه همایون یک واحد تک خوابه از طبقه دوم یک آپارتمان بود که تهی از تختخواب و مبلمان بود ،
رابطه خانوادگی ما یک رابطه کم محبت و خشک بود ولی این ظاهر قضیه بود و بشدت همو دوست داشتیم ،
بارها توی دوران شیردهی سینه های ماهلین رو بدون هیچ تحریکی دیده بودم ،
سینه های بزرگ و بلورین با رگهای سبز و پیدا ،
فصل سرما شده بود و کار کردن برام سخت شده بود و ماهلین از این قضیه خبر داشت و اصرار به موندنم داشت ،
همایون اکثراً چهار روزی الی پنج روزی یک بار خونه میومد ،
ماهلین با اعتراضم از وضعیت کارم سعی میکرد بهم روحیه بده و سعی در بهبود رابطه احساسیمون داشت و من کاملاً متوجه تغییر رفتارش شده بودم ،
ولی لابلای محبت هاش داشت اون حریم های خواهر برادری رو میشکوند،
ماه دوم این رفتارش بود که بعد از چند روز که خبری از محبت هاش نبود اومد روی رختخوابم و از پشت بغلم کرد و با عذرخواهی از بی محلی چند روز اخیرش با ایما و اشاره بهم فهموند که پریود بوده ،
علت توضیح دادنش رو نمیفهمیدم ، میدونستم خانوادم به حقوق من احتیاج دارند ولی نیاز به این رفتارها نبود ،
دستش روی سینم بود و خودش رو کامل بهم چسبونده بود و آروم گرفته بود ، متوجه شدم قصد رفتن به اتاقش رو نداره و منم خوابم گرفت ، صبح زود آغوشش رو ترک کردم و سر کار رفتم ،
وقتی برگشتم ماهلین با لبخندی که انگار توی خانواده ما ممنوع بود به استقبالم اومد و نایلون وسایلی که سفارش داده بود رو از دستم گرفت ،
معمولاً در پوشش خونگی ماهلین همیشه دامن بود ولی این بار موقع برگشتش به آشپزخونه متوجه بالا و پایین پریدن و چپ و راست شدن لمبرای کونش شدم که از زیر شلوار توری کشی مشکی که پوشیده بود میشد شورت سفیدش رو هم تشخیص داد ،
نمیتونم بگم اون لحظه دلم سکس نخواست ولی بزرگ شدن کیرم گرچه از دیدن باسن ماهلین بود ولی به سکس با ماهلین فکر نمیکردم ،
طبق معمول باید به حمام میرفتم ، توی مسیر حمام ماهلین خودشو بهم رسوند و با اون لبخند تلخ دستش رو به صورتم رسوند و گفت برات ژیلت گذاشتم که به خودت برسی ،
راهی حمام شدم و در شوک حرکاتش بودم که آیا منظورش با ریشم بود یا جای دیگه ،
موهای زایدم رو روز قبلش اصلاح کرده بودم ، مقدار ریشی که داشتم رو اصلاح کردم و بعدش دوش گرفتم و توی رختکن لباس پوشیدم و اومدم توی هال ،
ماهلین رو دیدم که به حالت سجده روی دخترش افتاده بود و به بهانه بازی با دخترش کاملاً به سمت من قمبل کرده بود ، قبل از اینکه حجم باسنش دوباره کیرم رو سیخ کنه رفتم کنار بخاری و خودمو گرم میکردم ،
چیزی نگذشت که ماهلین دخترش رو بهم سپرد تا لباسهای منو توی ماشین بندازه ،
چهل دقیقه بعد ماهلین لباسهای منو با لباسهایی که از قبل توی ماشین داشت آورد که کنار بخاری روی رخت آویز بندازه ،
وقتی به سمتش چرخیدم که متوجه شدم لباسهایی که شسته شامل چندتا سوتین و شورت هستن که برعکس همیشه کاملاً در تیررس من انداخته بود و مشکل بزرگتر این بود که ی شورت و سوتین قرمز براق که سوتینش حتی یک سوم سینه هاش رو نمیپوشوند و شورتش یک مثلث پارچه ای به اندازه نصف حجم کس یک زن و بقیهاش از بند بود ،
علت شستن این حجم شورت و سوتین فقط میتونست برای تحریک من باشه که انصافاً موفق شده بود ،
آرزو میکردم که اینها که میبینم باعث رسواییم نشه ،
دستم رو توی شورت و شلوارم بردم و کیرم رو جاساز کردم و چند بار تا وقت شام این کار رو انجام دادم و از بزرگ شدنش و دست کشیدن بهش لذت میبردم ،
مطمئن بودم که اینها همه توهمات منه و ماهلین قصد و غرضی نداره ،
قبل از شام بود که تصمیم گرفتم طاقباز بشم و پتو رو روی خودم بکشم و از زیر پتو ی کم دست به کیرم بکشم ،
همین کار رو کردم و با ویوی شورت و سوتین سکسی کیرمو توی مشتم گرفتم ،
زانوهام رو روبه بالا جمع کرده بودم تا ماهلین متوجه نشه ،
هر چند دقیقه یکبار ماهلین از توی آشپزخونه نگاهی میکرد یا سوالی میپرسید ،
وقت شام که شد ماهلین با لبخندی جمله ای گفت که فهمیدم متوجه بازی کردنم با کیرم شده ،(اشکان دستات رو بشور و بیا شام بخور)
اگه نفهمیده بود چه احتیاجی به تأکید بر این بود که دستام رو بشورم من که همیشه قبل از شام دستام رو میشستم ،
توی توالت دستم رو توی شورتم بردم تا مرتبش کنم ولی اگه ماهلین تحریک منو میخواست پس باید به خواستش احترام بزارم و حالا میفهمیدم که شهوت بر خانواده مقدم تره ، پس کیرمو در حالتی گذاشتم که ماهیل متوجه بزرگ شدنش بشه ،
به هر دری زدم نتونستم ماهلین رو متوجه بزرگ شدن کیرم کنم تا شام رو خوردیم و برای اولین بار در جمع کردن سفره کمک ماهلین دادم و روی کابینت کنار ظرفشویی نشستم و مشغول لاس زدن با ماهلین شدم ،
وسط حرفامون از روی شلوار تکونی به کیرم دادم و این صحنه رو ماهلین به وضوح دید ولی هیچ عکسالعملی نشون نداد ، به هال برگشتم و کمی بعد از بازی با دختر ماهلین تقریباً شهوت از سرم پرید ،
فردا شب همایون میرسید و اگر قرار بود اتفاقی بیوفته دوست داشتم امشب میافتاد ولی ماهلین با دخترش به اتاق خواب رفت و من رختخوابم رو به جهتی که سوتین سکسی ماهلین رو ببینم پهن کردم و در این فکر بودم که دستی بهش بزنم ولی ته دلم راضی نمیشد و توی اون تاریکی با مقدار نور کمی که موجود بود به سوتین چشم دوخته بودم و داشتم سوتین رو روی سینههای درشت ماهلین تصور میکردم و دستم رو دور کیرم حلقه کرده بودم و از این شهوت کیرم به بزرگترین حالت خودش رسیده بود ،
صدای آسانسور آپارتمان اومد و نزاشت متوجه حضور ماهلین بالای سرم بشم ، پتو تا روی گردنم کشیده شده بود و دید به دستم نداشت فقط باید تکونش نمیدادم ،
باز ماهلین قصد خوابیدن پشت من رو کرده بود و با داداش گفتن زیر پتوی من اومد و پشتم دراز کشید و دستش رو دور بدنم آورد و روی آرنج دست پایینیم که توی شورت و شلوارم بود گذاشت ،
ترس از لو رفتنم مقداری از شهوتم رو کم کرده بود ولی با اولین تجسم اینکه ماهلین منو بغل کرده و من دستم توی شلوارمه باز شهوتم فوران کرد و این بار من مشتاق حرف زدن شدم و توی اوج شهوت سوالاتم رو با جسارت بیشتری میپرسیدم ،
بعد از چندتا سوال و احوالپرسی ماهلین از من شروع کردم به لاس زدن با ماهلین ،
+بغل کردن داداشت چه حسی بهت میده ؟
_خوب . خیلی خوب. آرامش بهم میده ،
+دیگه چی ؟
_همین. ی حس صمیمیت دارم و خوشحالم ،
+دیگه چی خوشحالت میکنه ؟
_همین که کنارمی راضیم ،
+نوازش چطور ؟نوازش آرومت نمیکنه ؟
قصدم از این حرف این بود که ازم بخواد نوازشش کنم ولی مطلب رو اشتباه متوجه شد و دستش رو روی دستم کشید و به سمت مچ دستم رفت که به شلوار رسید و انگار که شوکه شده باشه دستش رو برگردوند و من سریعا طوری که ماهلین هم متوجه شد دستم رو از توی شلوارم درآوردم و با دست دیگه دستش رو نوازش کردم و با مکثی چند ثانیهای گفتم منظورم اینه میخوای نوازشت کنم؟
انگار که مردد شده بود یا اینکه داشت نقشه ای میکشید و مکث طولانی کرد و گفت میخوای برگردیم و تو بغلم کنی ؟
جملهش رو ی جوری پرسید که نفهمیدم سوالی بود یا امری ، ولی مطمئن بودم میدونه این ی بغل معمولی نیست ،
+آره.فک کنم ی نوازش بهت بدهکارم ،
ماهلین قبل از من برگشت و پشت به من دراز کشید و من هم همین کار رو کردم و در اولین حرکت با فاصله زیاد دستم رو روی بازوش گذاشتم و با انگشتام شروع به نوازش بازوش کردم ، خیلی دوست داشتم بغلش کنم ولی با وجود کیر سیخ شدم نمیتونستم ، دستم که به عرق کیرم آغشته بود رو به موهاش رسوندم و بعد از کنار زدن موهاش به لپ زیریش رسوندم و گذاشتم خیسی و بویی کف دستم رو احساس کنه ،
ماهلین با صدای گرفته شده گفت اشکان بغلم کن ،
اینقدر مظلومانه و ملتمسانه این جمله رو گفت که مطمئن بودم عین من سراپا شهوته و من فارغ از هر گونه رودربایستی دستم رو به روی شکمش رسوندم و با چند حرکت خودمو جلو دادم و ماهلین رو توی بغلم جا کردم ،
من که کاملاً کیرمو بین لمبرای کونش حس کردم و برای تأیید رضایت ازش پرسیدم خوبه ؟
بدون اینکه دهنش رو باز کنه صدایی با مفهوم اوهوم ازش شنیدم ،
سماجت و شجاعت به خرج دادم و گفتم حالا میخوای کجات رو نوازش کنم ؟
خیلی آهسته گفت هر جا دوست داری ،
با شنیدن جوابش شبیه به یک تلمبه کیرمو به باسنش فشار دادم تا مطمئن شم که منظورم رو گرفته و شروع کردم به دست کشیدن روی شکمش و با سه بار بالا و پایین رفتن دستم روی شکمش دستم رو کشوندم به سمت کش شلوارش که صدای نفس عمیقی رو شنیدم که توی سینش حبس شد ،
نمیخوام از لذتی که تا همین حالا از چسبیدن به باسن بزرگش براتون بگم که به طول بیانجامه ،
تاپش رو از کش شلوارش بالا زدم و دستم رو به زیر کش شلوارش و روی پوستش رسوندم و حالا کاملاً باور داشتم ماهلین ازم سکس میخواد و دیگه احتیاجی به کسب اجازه و طفره رفتن نبود و پتو رو کاملاً کنار زدم و نشستم و شروع کردم به درآوردن شلوار و شورت ماهلین ،
ماهلین خودش رو به موش مردگی زده بود تا من کارمو انجام بدم ،
به دلیل نبود کاندوم شورت سفیدش رو در دسترس گذاشتم و شورت و زیر شلوار خودم رو درآوردم و پشتش دراز کشیدم و بعد از لمس لمبرای کونش کیرمو با مقداری تف بین پاهاش قرار دادم و با کیرم دنبال سوراخ کسش میگشتم ،
خیلی طول نکشید که با فشار کیرم لای پاهاش کیرم راه خودش رو پیدا کرد و با ناله ای کوتاه از ماهلین متوجه شدم کارم رو درست انجام دادم و تا داخل رفتن یک سوم کیرم فشار رو حفظ کردم و این لذت منو با کهکشان ها برد ،
مضطرب و دستپاچه شروع به تلمبه زدن کردم و خودم رو نزدیک به ارضا شدن حس میکردم که با برخورد دستم از روی تاپ به سینه های ماهلین ناله های ممتدش به گوشم رسید و با از دست دادن کنترل ماهیچه هاش و لرزش صدا و بدنش به ارگاسم رسید و من هم با ریکس زیاد شاید یک ثانیه قبل از پاشیدن تعداد میلیون ها دختر و پسرم توی کسش کیرمو بیرون کشیدم و شورتش رو پر از منی کردم ،
بلافاصله شورتش رو دستش دادم و بلند شد و شلوارش رو دست گرفت و رفت حمام ،
اونشب رو به همین مقدار اکتفا کردیم ولی من نیاز بیشتری داشتم و گاهی موجب آزار ماهلین میشدم
نوشته: اشکان