کردن که چه عرض کنم. مالوندن لای کون رقیه

من زمان بچگیم با دختر داییم رقیه که حدود ۶ سالی از من بزرگتر بود یه مدتی باهم بودیم‌. حالا باهم بودن هم به این شکل بود که ما بیشتر باهم تنها میشدیم چون اغلب پدر و مادر من میرفتن کار و خونه‌ی اونا که نزدیک ما بود مدام میومد خونه ما. حالا چرا؟
من بچه بودم و حدود ۱۱ سال داشتم و اون ۱۷ساله بود. روزی خونه ما بود سر حرفو باز کرد و بهم گفت که من چشم میزارم تو از پشت منو بگیر منم اینکارو کردم. روزای بعدی هم اینکارو میکرد منم میدونستم قضیه رو ولی خب خیلی حال نمیداد. و ای کاش که الان بود اون روزا جوری میذاشتم تو کونش که دیگه هوس کیر نکنه،،،،، یک روزی بهم گفت من میخوابم و یهو بیدار میشم و یه نیشگون ازت میگیرم تو از پشت منو بگیر! اینکارو کرد ،من گرفتمش که شلوارشو کشید پایین و قمبل کرد. من تا اونموقع نمیدونستم که از پشت هم میشه کیر برسه به کس. کسش خیلی توپر و بزرگ بود وقتی قمبل کرد از بین پاهاش یه کسی بود که نگم… خلاصه من کیر کوچولومو مپگذاشتم لای باسن و کس و کونش. اون مشخص بود کلی حال میکنه ولی اونموقع من نمیدونستم چه نعمتی کنارمه 🙂 این ماجرا چندبار هم تو اون سال اتفاق افتاد. و هربار میگفت به کسی نگم …
یادش بخیر
الان اون سه تا بچه داره و بچه بزرگش همسن اون دوران منه!!
داستان هم مربوط به سال ۸۵ بود.

حالا چرا دخترا انقد عاشق کیرن؟ مخصوصا سن ۱۳ تا ۱۷ 🙂
و چرا وقتی نعمت رو داریم ازش استفاده نمیکنیم تا بعد تو رویا اونارو بکنیم و بزنیم؟

نوشته: کوچک

دکمه بازگشت به بالا