کون دادنم به دوستم
باید بگم این داستان فانتزی هست و همینو امیدوارم خوشتون بیاد
سلام من علیرضا هستم و این داستان برمیگرده به 3 قبل که 15 سالم بود من یه دوستی داشتم که خیلی وقت پیش توی زمین فوتبال باهم دوست شدیم 2 سال میشد که باهاش دوست بودم اسمش محمدرضاو15سالش بود
که بهترین دوستم بود و واقعا خیلی باهم راحت و خوب بودیم .
و اون یه موتور داشت که تازه خریده بود من همش بیرون میرفتم.
و باهم میگشتیم و یه روز بود که رفتیم بیرون موتورو داد دستم گفت بشین منم نشتیم خودشو بهم چسبودند و یه چیز سخت به کونم برخورد کرد بدن من سفید کونم یه خورده گنده بود و سفید و همه وقتی میرفتم فوتبال شرت میپوشیدم همه نگاهشون به کونم بود خب بعد فهمیدم که کیرشه یه خورده احساس حشری بودن کردم بهم برد خونشن به بهونه لباس عوض کردن پدر مادرش رفتبودن خرید و با خواهره کوچکش بهم گفت بیا داخل کسی نیست بیا بشین الان میریم منم نشستم آمد گفتم بریم گفت بشین یه خورده بعد میریم دیدم رفت در خونشونو قفل کرد بهش گفتم چرا قفل کردی درو گفت همینجوری احساس کردم میخواد بکنتم یه خورده حرفهای سکسی زودو گوشیشو آورد چنتا فیلم سوپر نشونم داد منم بدم نیومد دیدم بهم گفت دوست دارم یکیو بکنم منم گفتم آها گفت یه کون سفید من فهمیدم منظورش با کنه بهم گفت تا حالا سکس کردی گفتم نه یه 3 چهار دقیقه گشت بهش گفتم گفت نه گفتم درو باز کن میخام برم گفت گوه نخور بشین بچه کونی از این حرفش خوشم نیومد گفتم بچه کونی تویی با خوانوادت زورش از من بیشتر بود دیدم حلم داد زمین میخواستم بزنمش دیدیم زد محکم با سیلی تو صورتم افتادم زمین دیدم داره شلوارمو در میاره
گفتم نکن توروخدا گفت به من میگی بچه کون شرتمو در اورد من مقاومت میکردم ولی یه جورایی دلم خواست بکنتم بعد دیدم با زبونش دار کون سفیدم لیس میزنه رفت وازلین آورد کشید به کون
یه لب ازم گرفت گفت قراره کونتو پاره کنم شلوارشو در آورد کیرش 1514
بود دراز نبود بیشتر کلفت بود ترسیدم خوابیدم روی زمین کیرش نمیرفت توم خیلی کونم تنگ بود بزور آروم رفت توم داد بلند زدم اشکم در آمد بهم گفت ساکت همه میان میبینن داری کون میدی کونم داشت میسوخت آتیش داشتم میگرفتم آروم آروم تلمبه زد دردم میگرفتم ولی خوشم آمد آروم آروم بهم گفت اوفف پارت میکنم کونی خودم زد یکی محکم در کونم خیلی محکم زد میسوخت داشت تلمبش تند تر شد منم همش گیریه میکردم داشتم آتیش میگرفتم کیرشو از کونم در آورد گفت بخور بزور تو دهنم کرد بعد گفت میریزم دهنت آبش آمد خیلی بود مزه ای خوبی میداد از درد کونم از حال رفتم شلوارمو پوشیدم درو باز کرد تا دم در بردم با یه لگد بیرونم کرد بهم گفت بازم بیا جنده و دیگه باهاش قعط رابطه کردم و دیگه ندیدشم و رفتم از اون شهر اسم شهرو نمیگم
امید وارم خوشتون آمده باشه 👍 و اولین داستانم بود اگه بد نوشتم یا بد بود ببخشید فعلا
نوشته: چاکر شما آقا سوسیس