کص سرآشپز

سلام
بهادر هستم مجرد ۲۸ ساله از کرج
قیافه و تیپم معمولیه و بنا به دلایلی یه چند وقتی میشه از خانواده جدا شده بودم و مستقل زندگی میکردم
مشکل درست کردن غذا رو داشتم گفتم اینجوری نمیشه و باید یه فکر اساسی کنم یه دفترچه اشپزی تهیه کردم و گفتم خودم دست بکار میشم
سرشب بود رفتم بیرون واسه خرید کلی خرید کردم و با کلی پلاستیک کنار خیابون منتظره تاکسی بودم که یه پراید با راننده خانم زد کنار
یه چند ثانیه مکث کردم و گفتم بهادر شعور داشته باش ملت الان بخاطره سختی زندگی تن به هرکاری میزنن و با این خانم در کمال متانت برخورد کن
خلاصه وسیله هارو گذاشتم صندوق و خودمم نشستم جلو که
خانمه خودش سرحرفو باز کرد و منم گفتم والا تنها زندگی میکنم و مشکل اشپزیو دارم و موندم چیکار کنم
بعد چند دقیقه ای حرف خانمه گفت من میتونم کمکت کنم اشپزیو براحتی یاد بگیری و تهش شمارشو بهم داد و منم پیاده شدم رفتم تو خونه
دقیقا همون شب بهش پی ام دادم
پی ام دادم گفتم سعیده خانم من فلانی ام امکان داره بهم بگید چجور ماکارونی رو درست کنم
اون بیچاره هم شروع کرد به توضیح دادن و منم با اینکه شامو بیرون خورده بودم هی ادا اینایی که درحال شام درست کردن هستنو درمیاوردم و بعد از یکساعت از گوگل عکس یه ماکارونی سوخته دانلود کردم و با کلی ناراحتی براش فرستادم و تا صبح چس ناله کردم و گفتم نمیشه اینجوری
خلاصه که مخشو زدم فردا بیاد خونه حضوری اشپزیو بهم یاد بده
ساعتا ۱۱ بود اومد خونه
۴۰ سالش بود
جا افتاده
قد متوسط و سینه های توپر و باسنی پسندیده و لبایی گوشتی
تا اومد تو بخاطره گرمی هوا مانتو رو دارورد و با تاپ نشست کنارم و منم چای با شکلات اوردم و مشغول حرف زدن بودیم
شکلاتایی که اورده بودم نسبتا اب شده بود و یکم گوشه لب سعیده قهوه ای شده بود و منم بهش گفتم بزا لبتو پاک کنم
قشنگ معلوم بود خودشو سپرده بود به من و منم بدون هیچ واهمه کارو شروع کردم و به بهونه پاک‌ کردن شکلات گوشه لبش اونجارو بوسیدم و لیسیدم و کم کم رفتم سراغ گردن و لخت کردنش
خیلی تشنه سکس بود و فقط ناله میکرد
همه جاهاشو لیسیدم
بدن فوق العاد سفت و جاافتاده ای داشت
یکساعت فقط مشغول حال کردن بودیم که بعد کلی ساک و لب رفتم سراغ اصل ماجرا و یجوری از کص کردمش که صداش تا سرکوچه میرفت و نهایتا تو بغلش ابم اومد
نقطه پشم ریزون این داستان اونجا بود که بعد سکس شوهرش زنگش زد و یه ساعت جلو من قربون صدقه اش رفت و میگف بهم خیلی دوسش دارم
من اخه تا قبل این حرکت فکر میکردم این مطلقه اس و اصلا هم سوالی دیگه نکردم ازش
خلاصه که دوست داشتنا خیلی کیری شده

نوشته: بهادر وحشی

دکمه بازگشت به بالا