گی تو پایگاه بسیج
آخرین سکس من توی سال۹۷ بود. سکس که نه، گی. من تجربه ی سکس با جنس مخالف ندارم تا به الان. اما ۱۵-۲۰ باری تجربه گی داشتم.
تابستون بود قرار بود از طرف مسجد محلات که طبقه دومش پایگاه بسیج بود بریم مزار شهدا گمنام با لباس بسیجی نمایش و رزمایش برگزار کنیم. اون موقع ۲۰ یا ۲۱ سالم بود. لباسای داخل کمد پایگاه برای مراسمات همشون پلاستیکی و به شدت کثیف و بو عرق میداد اما مجبورمون میکردن که حتما باید بپوشیم و بدون لباس شخصی باشیم…
ما ۵تا رفیق صمیمی بودیم توی پایگاه. که منو یکی از این رفیقا به دفعات زیاد سالهای گذشته تر از ۹۷ توی زمان راهنمایی و دبیرستان گی کرده بودیم اما این رازی بود بین من و خودش. و اون ۳نفر روحشونم خبر نداشت از این موضوع. برای گی بودن یا دوجنسگرا بودن تو ایران رازداری اولین صفت لازمه است. خلاصه،، من حاضر به پوشیدن لباسها نشدم و فرمانده پایگاه گفت هرکی نپوشه نمیتونه بیاد و باید بمونه و پایگاه رو تمییز کنه. من قبول کردم اما اینجا یه جرقه خورد تو ذهنم… اسمش پیمان بود. بهش خیره شدم تا بفهمه منظورم چیه،، حدودا ۲-۳ دقیقه خیره موندم تا فهمید. یهو اونم گفت حاجی منم نمیام…، که خلاصه همه رفتن حتی اون ۳تا رفیق دیگمون…، و پایگاه خالی شد به مدت ۲-۳ساعت. اولین کاری که کردم در آلمینیومی پایگاهو قفل کردم. من پیمانو زیاد کرده بودم بالای ۱۰ بار اما همش هولهولکی یا توی توالت بود یا زیر پله. این اولین تجربه من از یه مکان دنج که زیرمون فرش باشه و دراز بکشیم برای سکس بود. خوشحال بودم و پر هیجان و استرس از این که قراره یه جایی سکس کنم که دور تا دورم عکس خمینی و خامنه ای و حدیث سیاسی بود.(ما خدای نکرده داخل مسجد سکس نکردیم، طبقه بالای مسجد که میشد پیش خونه سرایدار مسجد خونه که نه یه تکاتاق، پایگاه اونجا مستقر بود) خلاصه،، بعد از قفل کردن در ، رفتم سمتش، لباسامونو به سرعت برق در آوردیم و لخت مادرزاد فقط جوراب داشتیم، رفتیم بغل هم… دراز کشیدیم و مدل 69 ساک میگرفتیم، جوری توی اوج بودیم که جفتمون از هم یه استکان پیشآب میک زدیم. ینی حتی اگه خود خمینی هم ظهور میکرد ما متوجه نمیشدیم…، بعد از ساک رفتم سراغ کونش(من فقط فاعلم و ساک رو برای حشری شدن مفعولم میزنم) یه لیس بلند روی سوراخش، تلخ و شور، از حلقم خلت و تف کشیدم بیرون و انداختم روی کونش ماساژ دادم و سیلی زدم…تا جایی که بالاخره کردم توش و با چندبار تلمبه آبم اومد. کل آبو خالی کردم توش،زیاد بودن آبو حس میکردم، قطع نمیشد… خلاصه آخرین سکسم با آرامش و حوصله بود. از اون تاریخ تا الان که ۱۴۰۱ میشه من سکس نداشتم دلیلش هم کرونا و نبودن پارتنره. یه توضیح هم برای بسیجی بودن بدم؛ ما خیلی هامون بسیجی هستیم به خاطر امتیاز و کسری خدمت پس دلیل بر موافق یا جیره خوار نظام بودن نیست…، و دیدتون و نگاهتون نسبت به ۹۰درصد بسیجی ها و LGBT ها عوض کنید. ممنون
نوشته: دوست پیمان