قبل از همه چیز
با یاسر ۱ سال پیش تو انجمن آشنا شدم. یه لبخند گشاد همیشه رو صورتش بود که باعث میشد چشماش ریز تر بشه.
من چهره و هیکل معمولی داشتم، نه باسن بزرگی نه قد بلندی.
با اینهمه حال یاسر باهام مهربون بود. دوستیمون مثل یه روتین معقول بود، نه زیاد دعوا میکردیم نه هیجان و عشق آتشینی داشتیم. گاهی میفهمیدم یاسر سرد تر میشه گاهی گرم تر، من ولی همیشه بودم، جز یاسر دوست خاصی هم نداشتم که باهاش معاشرت کنم.
یاسر هیکل قشنگی داره، چهارشونه است و چهرهاش سبزه، موهای پر و مشکی و ابروهای افتاده و نسبتا اخمالو. روز پنج شنبه وقتی از بیرون برگشتیم تو ماشین گفت “میای خونه من یا برسونمت خونتون؟”
باهاش رفتم بالا. دسته کلیداشو آویزون کرد و شلوارک پوشید. مانتو و روسریمو درآوردم و ایستادم جلوی آینه. از جلوی آینه رد شد ولی برگشت ایستاد کنارم،
-لاغر شدی
+فکر نکنم.
دستاشو حلقه کرد دور کمرم و تو آینه بهم نگاه کرد. لبخند زدم، دستاشو آورد بالاتر زیر سینههام محکم گرفت و لباشو گذاشت روی گردنم. لباش داغ بود و مور مورم شد، دستامو گذاشتم روی دستاش و گردنمو کج کردم تا بیشتر ببوسه، زبونشو از ترقوهام کشید تا بیخ گوشم، خودمو بیشتر بهش چسبوندم و سرمو بردم سمت لباش، یه بوس کشدار از لباش کردم که با گرفتن لبام بین لباش نذاشت جدا بشم، برگشتم به سمتش و دو طرف سرشو با دستام گرفتم و لباشو محکم تر بوسیدم. باسنمو گرفته بود تو دستاش و چنگ میزد. هولم داد به سمت تخت و خودش ایستاد. تیشرتشو درآورد و شلوارم و شورتمو از پام کشید بیرون، خودم تاپ و سوتینمو کندم، خواست بیاد روم که اومدم پایین جلوی پاش زانو زدم، کیرشو آروم از کش شلوارکش آوردم بیرون و شلوارکشو پایین تر کشیدم. اول کیرشو دستم گرفتم و به چشماش نگاه کردم، بعد چندتا بوس تفدار از سر کیرش کردم و رفتم سمت تخماش، کیرشو گرفتم بالا و زبونمو کشیدم به تخماش، خوب که تخماشو لیس زدم آه های خفه و آرومشو شنیدم. دستاشو آورد پشت سرم و موهامو گرفت، تخماشو میکردم تو دهنم و میک میزدم طوری که انگار قراره با لبام از جا درشون بیارم، یکی یکی تخماشو میکردم دهنم و میمکیدم، کم کم کیرشو کردم داخل دهنم و اونم با دستاش کیرشو تا ته حلقم فرو برد. موهامو گرفته بود و نمیذاشت کیرش از دهنم در بیاد. صورتم قرمز شد. کیرشو درآورد و چند تا ضربه زد به صورتم. همون جا منو خوابوند و اومد روی سینههام نشست، کیرشو مالید به لبام و چندتا ضربه به صورتم زد. تحمل وزنش داشت واسم سخت میشد که کیرشو دوباره کرد تو دهنم، عقب جلوش میکرد و به صورتم سیلی میزد. با دستام بهش فهموندم داره لهم میکنه، از روی سینه هام بلند شد و آوردم رو تخت، پاهامو با دستش از هم باز کرد و باز نگهشون داشت، چند تا سیلی محکم به کصم زد که داد بزنم، از درد کشیدنم لذت میبرد.
اوند سمت سینههام و طوری فشارشون داد که از درد قرمز شدم و صداهای بلند درآوردم، گرفته بودشون تو مشتش و فشار میداد، رهاشون کرد و نوکشونو گرفت بین انگشتاش، تا جاییکه بدنم از رو تخت بلند بشه بالا میکشیدشون و ول میکرد، جای ناخناش رو سینههام موند و از یکیشون ردی از خون بیرون اومد. خونو با لباش پاک کرد و زبونشو کشید روی جای ناخنهاش، نوکشونو بین دندوناش میگرفت و با زبونش باهاشون بازی میکرد. چند تا گاز از گوشه سینهام گرفت و داشت تو مشتش لهشون میکرد که با دستم موهاشو چنگ زدم و سرشو از رو سینهام کشیدم بالا چشمام اشکی شده بود و صورتم قرمز، یه بوس به لبام زد و دستشو گذاشت روی کصم. دوتا از انگشتاشو میکشید روی کصم و بوسای کوچیک میذاشت رو لبام. انگشتای خیسشو آورد بالا و کرد تو دهنم، انگشتاشو مکیدم، از دهنم درشون آورد و با همون دستش گردنمو محکم گرفت، بی مقدمه اومد روم. خودم پاهامو باز کردم و به چشماش نگاه کردم، دستشو از گردنم برداشت و سرشو برد لای پاهام، دوتا میک به کصم زد و شروع کرد به گاز گرفتن چوچولم، با دستش لای کصمو باز میکرد و بهش ضربه میزد، انگشت شصتشو محکم از بالای کصم تا سوراخ کونم میکشید و من آه و ناله میکردم، یکم دیگه ادامه داد و حرکت دستشو تند تر کرد، به مرز لرزش و ارضا که رسیدم دستشو جدا کرد و اومد بالا. کیرشو تنظیم کرد روی کصم و بی مقدمه فرو کرد توش. آه بلندی کشیدم و کمرمو کوبیدم به تخت، دستشو گرفت جلوی دهنم و وزنشو انداخت روم، بدنش به بدنم چسبیده بود و هم داشتم از وزنی که روم انداخته بود له میشدم هم از شدت تلمبههاش پاره. چند دقیقه تلمبه زد و وقتی دیگه نفس کشیدن برام سخت شد دستشو از روی دهنم برداشت و کیرشو کشید بیرون. به حالت داگی روبهروی آینه نگهم داشت و کیرشو از پشت کرد توی کصم، تلمبه هاشو محکم تر کرد و چشمای خمارم و بدن لرزونمو تو آینه نگاه میکرد، موهامو از پشت گرفت و سرمو تا جای ممکن آورد بالا،
-خودتو نگاه کن توله سگ
تو آینه به چشماش زل زدم و لبمو گاز گرفتم، وحشیتر شد و انگشت شصتشو کرد توی کونم، دردم گرفت و جیغ کشیدم، با یه دستش اسپنک میزد و انگشت شصت اون دستش تو سوراخ کونم بود،انگشت اشاره و انگشت وسطشو باهم کرد تو کونم و عقب جلو کرد، کصم داغ شده بود و داشت دور کیرش قفل میکرد، سه تا از انگشتاشو کرد تو کونم و سرمو دوباره کشید بالا، بهم زل زد و انگشتاشو محم تر تو کونم فرو کرد، درد و نالهمو که دید اونم آه کشید، دستاشو آورد سمت سرم سرمو گذاشت لب تخت و گردنمو به تخت فشار داد، چند تا تلمبه دیگه زد و کصم دور کیرش قفل کرد، بدنم داشت میلرزید که کیرشو کشید بیرون،
-اون وری شو
به سمتش چرخیدم و آبشو ریخت روی سینههام.
با دستمال خودمو پاک کردم، رفتم دستشویی و به قرمزیها و جای دستاش رو بدنم نگاه کردم، سینه هام به شدت دردناک بودن، با الکل جای زخم سینهمو پاک کردم و برگشتم کنارش روی تخت، دستشو گذاشت دور بدنم و خوابش برد.
نوشته: لیلی