همکار جایگزین
سلام و ارادت
خاطره برمیگره به سال ۹۴ بنده در یک کارخونه مدیر منابع انسانی بودم با ۲۰۰ کارگر یکی از روزها مدیر عامل بهم اطلاع داد خانمی که قبلا اینجا کار میکرده دو سال پیش به علت زایمان رفته و دو سالی بود مرخصی بود به بنده گفتن به ایشون یکسری نرم افزارهای جدید کارت ساعت زنی و غیره رو آموزش بده
بنده هم گفتم مشکلی نداره چون من میخواستم از اونجا بیام بیرون گفتم هر چه زودتر یاد بگیره بهتره
من از اطرافیان و کارگرهای قدیمی شنیده بودم که این خانم اهل حال بوده قبلا به همین خاطر دنبال فرصت بودم ترتیب ایشون رو بدم پشت یک کامپیوتر نشستیم و بنده اموزش رو شروع کردم یکی دو روز عادی گذشت و بنده هم هر از گاهی به بهانه موس دستش رو میگرفتم و یه جوری خودم میمالوندم بهش . تا اینکه یکی از روزها حرف از ناسازگاری مردها و زنها شد من از خوبی مردها اون از خوبی زنها تا اینکه من رفتم بالا منبر و شروع کردم اره زنها اگه به مرداشون خوب برسن و خوب سکس کنن مردا دنبال کارای دیگه نمیرن و …
کلی موعضه تا اینکه ازش پرسیدم
یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفت نه
گفتم شوهرت خوب باهات سکس میکنه
خندید و گفت وا به تو چه
گفتم کنجکاو شدم و راستش میخوام بدونم
خندید و بازم جواب نداد دستم گذاشتم رو دستاش گفتم واقعیت رو بگو میخوام بدونم
شروع کرد به گفتن که معتاده و هر از گاهی میکنه و ا ز این حرفا منم که دستم رو دستش بود داشتم دستش رو ماساژ میدادم
اروم دستم گذاشتم روپاش از رو شلوار و ماساژش دادم چیزی نگفت و فهمیدم داغ شده و اماده است
شلوار کوتاه پوشیده بود و پاش یک وجبی بیرون بود دست زدم به پاش و گفتم ماشاالله مو هم که نداری گفت تازه اصلاح کردم و کلا بی مو هستم
گفتم شنیدن کی بود مانند دیدن
باز خندید و گفت بی شعور
همونجوری دستم رو پاش بود و اروم اروم دستم رو میاوردم بالا تقریبا به پنج سانتی لای پاش رسیده بودم
دل رو زدم به دریا و گفتم اهل حال هستی
باز خندید و گفت اینجا ؟ سوالی
گفتم اره چه اشکالی داره کسی نمیاد
اتاق اداری یک اتاق بزرگ بود که ظهر ها هم برا ناهار قفل میکردیم یه ساعت
گفتم میزاری دست بزنم به کوست
گفت نه کسی میاد و از این حرفا از رو شلوار اروم دستم رو گذاشتم لای پاش شروع کردم مالوندن و دست اونم گرفتم گذاشتم رو کیرم از رو شلوار دیگه تموم بود
اروم اروم دکمه اش باز کردم و دستم کردم تو شورتش و مالوندم اونم محکم کیر منو فشار میداد
وقت ناهار شد در رو بستم و گفتم تا یکساعت هیچ کسی نمیاد
یکم ترس داشت ولی دلش میخواست مزه کیر منم بچشه
یه کارتن بود پهن کردم زمین گفتم شلوار رو دربیار بخواب
شلوارش رو در اورد و خوابید به شکم رو کارتن ممه هاش رو چسبوندم به کارتن و کونش رو داد بالا جون عاشق این صحنه ام دو تا سوراخ جلوت باشه
بدن زیاد سفیدی نداشت ولی کوس کلوچه ای خوبی داشت یکم براش خوردم وگفتم از کوس یا کون
گفت نه از کون نمیدم از کوس بکن
سر کیرم که شق شده بود اروم گذاشتن لب سوراخش و یه فشار دادم رفت توش یکم عقب جلو کردم تا دسته چپوندم توش یه اخی کرد و آروم آروم اخ و اوخ میکرد و منم مثل کوس ندیده ها تا ته میزدم توش یه ۵ دقیقه ای تو همون حالت کردمش و کل ابم هم ریختم توش و گفتم سریع جم و جور کن خودمم زدم بیرون از اتاق یه سرکی بکشم ببینم خبری هست نیست .
دیدم اوضاع امن و امان هست
برگشتم و تا روزی که اونجا بودم هر روز میکردمش و روزایی هم مه نمیداد یا ساک میزد یا لب و مالش و از این حرکات
نوشته هام واقعی بود و ادبیات نقل قولم اگه خوب نبود ببخشید
نوشته: Domrol