اولین سکس جوان ناشی
سلام خدمت همه دوستان.
قبل از پر حرفی و عرض ادب…زیاد نشده ک همه داستانارو بخونم ولی اکثرا یا حس کردم ترکیب دروغ با واقعیته یا خواستن پیاز داغ هارو زیاد کنن تا جالب بشه ماجرا و حق هم دارن چون تاثیرش خیلی بیشتره.
میتونم الان بگم نه من راست نمیگم چرت نیست ولی خب پیشنهاد میدم خودتون بگین راست میگم یا نه (ب قول شما کس میگم یا هرچی)
خب.
من اسمم مهرانه.۲۲ سالمه و تهران زندگی میکنم…البته فعلا هی میریم با خانواده شهرستان و میایم و شاید بهتره بگم ۱ سالی شهرستانم هستیم.
از اونجایی ک سعیم این بود ادم مثبتی باشم و زیاد ب حتی جمعی ک سیگار میکشن نزدیک نشم(جسارت نباشه نه اینکه بد باشه جو من اینطوری بود) کلا مثبت ب نظر میومدم…البته افکار همه جوره داشتم ولی در نهایت عملکردم طوری بود ک خیلی مثبت دیده میشد.
ی بار خسته شدم!
گفتم میخوام ببینم اینا چیه تو کله من
۲ سال پیش بود ک ب این نتیجه رسیده بودم وقتی ک دیگه میگفتم خب مگه سکس چجوره؟مگه لاشی بازی چیه؟تیکه انداختن ب دخترا چیه؟چیش کیف داره
چرا ی دختر کیف میکنه تیکه بندازن بهش درحالی ک ب شدت غز میزنه…و عینن سوار میشه میره باهاش و اون پسر ب اصطلاح دیوث کیفشو میبره؟!
خب…پیش خودم گفتم ازکجا شروع کنم
ی پسری بود ب اسم علی فامیلیشم نزدیک خودم بود؛بکن ترین و دیوث ترین شخص بود در حدی ک اصلا مثلش هنوزم ندیدم
همیشه پز کردناش دیوث بازیشون میداد بهش وقتی ب این نتیجه رسیدم گفتم علی من هیچ وقت نکردم
باوز نمیکرد!!
بهش میگفتم علی بخدا نکردم میگفت هی اره باشه
یکی از دوستام ک دوست نزدیگ تری بهش بود گفت اره بابا این نکرده ک چه عرض کنم ندیده هم!
علی هم با خنده(و هنوز باوز نکرده)شمازه یکی رو داد گفت بیا…این یارو اسمش علی ریشه زنگ بزن بهش رو پیشش خونه تیمی ۱۵۰ بزن روشن شی.
وقتی داشتم میرفتم خونه زنگ زدم بهش و گفت فردا بیا مترو فدک بعد بهت میگم ساعت فلان
فرداش قیل اینکه راه بیوفتم پول نقد با استرس گذاشتم جیبم…حس عجیبی داشتم…حقیقت بیشتر جای خوشحالی استرس داشتم.قبلش پورن دیدم و پیش خودم گفتم مسخره کردن بلد نباشی باید بری بمیری دیگه
کل مسیر مترو استرس داشتم…حقیقت ی چیز خنده دارم بگم حس میکردم همه میدونن میخوان من برم یکیو بکنم و اسگلم انگار!
وقتی رسدیم و بعد چند بار زنگ زدن فهمیدم طرف حرفه ای هستش و میخواد لو نره
رسیدم خونه درو باز کردم قلیم مثل چی میزد و یخ کردم
۳ تا دختر خوشگل یکیش صداش محشر بود
من از خجالت فقط ی خود طرفنگاه میکردم
ی مرده بود خیلی وحشتناک بود
تمام صورتش زخمی بود و لباس پیرهن لاتی طور پوشیدع بود.بد نگاممیکرد خیلی…طرف اسمش علی بود بهش میگفتن علی ریش…ریش بلندی داشت
علی ریش بهش گفت مجید ایشون سفارش شدست قلیون بیار
من داشتم ب اکواریومنگاه میکردم لبخند میزدم الکی ولی مثل سگ عرق میکردم.
علی خیلی گرم بود…بهم گفت چیزی شده گفتم میشه ی لحظه باهات صحبت کنم!ی دختره تیکه انداخت خجالت میکشی بگو من رنگش کنم!!!
خندیدم چیزی نگفتم رفتم اتاق گفتم اقا میشه پول بدم و برم؟میگفت چرا چیزی شده؟
گفتم حقیقت من اصلا تاحالا سکس نکردم میترسم میگفت از مریضی؟میگفتم نه مگه اصلا مریضن گفت نه ولی کاندوم میزنی از چی میترسی گفتم کلا استرس دارم ی حالتیم وگرنه از دختر نمیترسم که
گفت داداش یکیشون ک پایه تره میگم بیاد پیشت پس تا ترست برا همیشه بریزه
پولو بهش همون تو اتاق دادم و رو تخت نشستم…دختره اومد تو
س دختر لاغر نسباتا قد کوتاه موهای بلند مشکی.لباسی ک تنش بود ی جور شومیز قشنم بود با شلوار لی زاپ دار.گوشیشم هی دستش بود چت میکرد انگار.اومد تو اتاق سلام کرد و گفت عوض نمیکنی؟گفتم چرا چرا
گفت اسمت چیه چند سالته گفتم و گفتم شما چی گفت چی شما؟ب من نگو شما اولا دوما ایناش ب تو ربطی نداره
دیدم یکم جبهه گرفت گفتم ببخشید جسارت کردم و لباسم داشتم در میاوردم…شورتم ولی درنیاوزدم و وقتی در اوردم دیدم سیخ نیست
پشتش بهم بود و سرش تو گوشی و وقتی گوشیش گذاشت جلو ایینه لباس در اورد هم زمان چرخید دید من شورتم پامه گفت با اون میکنی؟تا اومدم بگم نه اینا گفت تو عذر خواهی کردی ازم؟
گفتم اره ببخشید گفتم بابت جسارتم
نگام کرد هیچی نگفت…نگاهش ی حالت منزجر کننده بود
بعد شورتم ک در اوردم نشست گفت بیام جلو گفت دارو چی میخورس گفتم هیچی گفت پس برا چی سیخ نیستی
گفتم اولین بارمه.
گفت علی بهم گفت ولی باور نکردم از چهرت…
ولی الان باور میکنم حتی ساکمنزده کسی برات
گذاشت دهنش
حس خیلی خوبی بود واقعا درجا سیخ شدم
تخمام با نوک ناخونش میمالید حس محشری بود
وقتی سیخ شدم گفت دیگه اوکی ای گفتم اره
کاندوم کشید سرشو اومدم روش
برای اولین بارگرما و تنگی کس حس کردم
تلمبه زدنم واقعا یادم میاد خنده دار بود…کل بدنم تکون میدادم سرمم رو سرش گاهی مینداختم ک میگفت سرتو بردار سرت سنگینه چرا انقدر نفس نفس میزنی تند تر بکن
بهش گفتم برگرد از پشت بکنم تو کست
دیدم تنگ تر میشه و ابم میاد اینطورس سریع باز چرخوندمش
وقتی چرخید تازه نوک سینه های قهوه ایش رو مثل ادم دیدم…نمیدونم چرا دقت نکرده بودم…البته سینش کوچیک بود ولی تتو داشت قشنگ بود
سینش تا خواستم بخورم گفت نه گفتم چرا گفت ناشی ای دندون میزنی گفتم نه
تا یکم خوردم نوکش گفت دندون نزن و باز پسم زد
دوباره کردم یکم دستم اومده بود وقتی میکردم از پشت چنگم میزد اروم دوستش داشتم
یکم ک کردم ابم اومد خیلی خس خوبی بود با اینکه تو کاندوم بود توش بود ابم اومد
کشیدم بیرون خودش با دستمال خالیش کرد.
ی لبخندی زدم ک مثلا تشکرم باشه خیلیم نفس نفس میزدم با اینکه اصلا تند نکرده بودم!.گفت استرست ریخت؟فهمیدم ک چرا نفس نفس میزنم گفتم اره.گفت تو منو یاد ی احمق میندازی…نپرس کی ولی خواهش میکنم ازت یا اصلا سعی نکن اینجاها بیای و چنین کاراریی کنی برا سکس یا کلا خودتو درست کن.
گفتم اگه ناراحت نمیشی حداقل میشه بگی مگه مشکلم چیه ک اینطوری ازم زده و منزجری؟گفت منزجر؟؟امثال تو ناخواسته کاری میکنن ک فکر کنی هرکی میخواد باهات سکس کنه شاید بهت اهمیتی بده بین این همه کسایی ک فقط ی ارصا شدن فکر میکنن!من ب تو میرینم تا فقط بکنی بری بعد عذر خواهی میکنی ازم تا بهم ثابت کنی ادم حسابیم هست ک بهم اهمیت بده؟
همینطور مات مبهوت بهش نگاه کردم…زبونم بند اومد فقط گفتم بازم ببخشید ک فکر کردی با عذر خواهیم میخوام ناراحتت کنم…پاشدم لباس بپوشم اونم پاشد .من خیلی سریع پوشیدم حتی جورابامم پام نکردم گداشتم جیبم.دم در بهم گفت شقایق…اسمم شقایقه.دست بهش دادم گفتم لطف کردی شقایق.
طوری نگام کرد ک انگار کسی رو جای من میدید…مطمعن بودم بحث دوست پسر این چیزا نیست…حس کردم خودشو میدید! خود قدیمیشو
دوستان در کل داستان من شاید ۱۰ درصدم سکسی نبود
ولی در کل همه اینا این شد ک نرفتم پی سکس پولی
نه اینکه بد باشه
یا خوب باشه
حس میکنم اگر کمی دنبال سکس با احساس هستین نباید برین اینجاها
بدتر ممکنه زده بشین
اگه دوست داشتین بازم بگم خاطراتمو بگین❤
مهران🧑🏽✈️
نوشته: مهران