جوراب شلواری

سلام این داستانو تعریف میکنم برای دل خودم و البته بگم پشیمونم ازش گفتم بگم براتون تا درس بشه از این گوه خوریا نکنید .من عاشق جوراب شلواری ام و اون حس پوشیدنش رو دوست دارم ، یه روز چند تا جوراب نازک دن ۱۵ سفارش دادم و پام کردم و حس خوبی داشت گذشت تا موقعی که دیدم خاله ام جلوم نشسته با یه ساپورت که پاهاش معلومه و یه جوراب و داشت پاهاشو تکون میداد و قشنگ زانو و رونش معلوم بود نمیدونم خودش خبر داشت یا نه ولی من به شدت تحریک شدم و رفتم جوراب شلواری دن ۴۰ مشکی رو پام کردم یه شلوارم با جوراب مردونه روش پوشیدم اومدم دراز کشیدم کنار خالم همینجور که داشتیم مثلا صحبت میکردیم من داشتم پاهاشو نگاه میکردم که چقدر خوب بود و چون تو اتاق بودیم یه بالشت ما بینمون بود و اون نمیدید منم دست بردم به کیرم و از رو جوراب شلواری باهاش بازی میکردم و نگاه پاش میکردم تایه مدتی تو دلم خوش بود تا اینکه پاشد بره منم گفتم حتما خودش اوکیه یه جوراب نازک گذاشتم تو کیفش ولی اون دید و عصبانی شد و رفت منم عصبانی شدم رفتم خونش و همون جوراب نازک رو پام کردم بدون شلوار فقط جوراب شلواری و تو خونه راه میرفتم منو دید رفت تو اتاق منم عصبانی و قوه حشریت زده بود به سقف فقط میخواستم منو ببینه یه دست جلوش بزنم برم وقتی اومد بیرون نشستم جلوش زدم و همه چیو دید اما چیزی نگفت و رفت من بعدش فهمیدم چه گوهی خوردم و پشیمون شدم اما دیر بود و همینجور گذشت تا رسید به روزی که زن عموم اومد خونه ما اونم خوشگل بود انصافا از لای اتاق پشت سرش داشتم میزدم که یدفعه ای برگشت منو دید و آبرومم جلو اونم رفت بعدش نوبت رسید به دختر عمه ام که جوراب نازک همیشه پاش میکرد نشستم پای اونم یه دل سیر نگاه کردم البته تخم نکردم بزنم گذاشتم یه جا دیگه زدم . جغیای محترم جوراب شلواری و جوراب نازک و دید زدن بقیه جز آبروریزی چیزی نداره وقتی بگید همه چی اوکیه که طرف غریبه باشه و مستقیم بهت بگه بیا منو بکن و جای خلوتم باشه
جز اون تسلیم فکرای جغی خودتون نشید . سعی کنید جغو بذارید کنار برید صیغه کنید یا برید ازدواج کنید اگه اینقدر بدبخت بودید هیچکدوم نشد برید ورزش کنید خواستید بزنید تا جای ممکن مقاومت کنید سعی کنید تنها نباشید و امید داشته باشید اگرم اینقدر تنها و بدبخت فلاکت زده شدید چاره ای جز این جغ کیری براتون نموند برید یه جای خلوت …😫
گفتم این داستونو تا فکرای جغی به عظماتون نده ما که پشیمونیم عذاب وژدان هم نمیذاره خوب بخوابیم حواستون باشه فکر یه جغی به عظماش میده آخر

نوشته: رضا

دکمه بازگشت به بالا