عشق یا تجاوز یا لذت

این داستان واقعی ولی من اسم و سن همه مشخصات رو تغییر میدم

اسمم سکینه هست و تو ی شهر کوچک زندگی می کنم ۲۸ساله
چند سال پیش با ی پسر آشنا شدم و از اول خانواده ها در جریان گذاشتیم برا ازدواج همدیگ میخواستیم ی سال اول لاپایی رابطه داشتیم و خب منم ی دختر هات بودم و خیلی نیاز داشتم
تا اینکه شخصیت واقعیش برام رو شد و ولی جرات بهم زدن نداشتم نمی‌دونم چرا ما دخترا تو رابطه اینطوریم یا شاید من اینطوری بودم و به خاطر تهدیداش میترسیدم
به هر حال به خاطر این که هر دو خانواده اطلاع داشتن و حتی میدونستن همدیگ بیرون می بینیم بهش خیلی اعتماد داشتم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم کاری که نباید بکن رو بکن
ی روز بعد ی دعوا که مجبور شدم برم ببینمش
تو ماشین بهم گفت که امروز برا اینکه ثابت کن بهم هیچ وقت خیانت نمیکن و حتما باهم ازدواج می‌کنیم میخواد پردم بزن
منم مدام می‌خندیدم و مسخرش میکردم و حتی یک درصد احتمال نمیدادم واقعا بخواد این کار کن
و خب اون روز خونشون کسی نبود و رفتیم خونشون و بار اولی نبود بقل هم لخت می شدیم
اون روز هم با خوردن لبام شروع کرد و من دیوونه شدم و بعدم لباسام در آورد و سینه هام مک میزد و میخورد و منم حسابی خیس شده بودم
منتظر بودم لاپایی بریم ولی دیدم میخواد واقعا میخواد پردم بزن و شهوت از سرم پرید
به پشت برم گردوند و خیلی تلاش کردم که از جلو فرار کنم ولی الان که دارم اون لحظه به یاد میارم من ی دختر با وزن ۴۶کیلو هیچ رقم زورش نداشتم از زیری آدم که بیست سانت و حدود سی چهل کیلو ازم بیشتر بود فرار کنم خودش انداخت روم یهو کیرش کرد تو کوسم
ی لحظه درد وحشتناک و ضعف شدید گرفتم و چشمام سیاهی رفت و سریع درش آورد چون ترسید بود و من پاشدم فرار کنم اما کجا نمی دونم
رفت ی دستمال آورد و خونش پاک کرد و بعدم گفت مگ منو نمی‌خواستی چه فرقی داشت چه الان چه شب عروسی بزنم پردت
منم چون میترسیدم چیزی نگفتم و فقط گریه کردم دلیل ترس هم میگم چون ی آدم عصبی بود و چند بار کتکم زد بود و تهدیدم میکرد همیشه
ولی آخرش اینقد جلوی خانواده ام سوتی داد و خراب کاری کرد که مجبور شدم بهم بزنم و ولی ی دخترم ولی پرده ندارم و اوایل سخت بود ولی دگ کنار اومد و مهم نیست برام ولی خب همه خواستگار هام رو رد می کنم چون برام سخت با یکی دگ داشت باشم
این داستان نوشتم برا اینکه نه باکره بودن مهم نه پاک بودن همش کسشعر اینا و نه اومدم بگم بهم تجاوز شده ولی کاش پردم با میل خودم زده میشد نه اینکه مثل قورباغه زیر پای ی نفر له بشم

نوشته: سکینه

دکمه بازگشت به بالا