کون دادنم تو بچگی
سلام
ازونجایی که یادم هرساله تابستون من و میفرستادن شهرستان تا آب هوا عوض کنیم اوایل که باخانوادم میرفتیم وباهم بودیم یکم که بزرگتر شدیم گذاشتن تا روستا تنها بریم میرفتم روستا و شروع به گشتن میکردم عشق موتور داشتم بابابزرگم بهم موتور نمیداد و داستان از همینجا شروع شد. من بخاطر موتورسواری به پسرعموی مادرم گفتم اونم یه پسر زرد قدبلند ولاغراندام اوایل بهم گفت نه ولی یه روز خودش صدام کرد که بیا موتور سوارشو منم ازخداخواسته رفتم جلوش نشستم تا نشستم احساس کردم یه لوله زیرم ولی به روم نیاوردم راستش میدونستم چیه ولی خانواده آگاهم نکرده بود که نباید اجازه بدم بعدش رفتیم تقریبا تا ته دهات و برگشتیم ومنو پیاده کرد ورفت شبوتودهات خونه عموم خوابیدم فرداکه شد دوباره رفتم گفتم که بیا موتورسواری اونم ازخداخواسته گفت بشین دوباره که نشستم اون لوله پولیکارو زیرم حس کردم ایندفعه گفت برو بیرونتر از دهات هنوزم نمیدونم کجا گفت رفتیم زمین گندم بود البته قبلش یدونه کفترم بهم داد که گذاشتم زیرجعبه ورفتیم منم ازخدابیخبر فکرنمیکردم که اونروز این بلا قراره سرم بیاد خلاصه رفتیم یه جای رسیدیم گودبود گفت بیا چاه نگاه کن منم رفتم پایین نگاه کردنی احساس کردم چسبوندولی انگارخودشم میترسید بعدش رفتیم بالا نشستیم به من به ترکی گفت بیاکمرهموبمالیم منم نمیفهمیدم معنیش چی میشه میگفتم نه الان متوجه میشم منظورش چی بود خیلی اصرارکردتا اینکه منم ناخواسته گفتم باشه گفت پاشو بازموتورسوارشیم طبق روال کیرشو انداخت بیرون ومن رانندگی کردم اون آدرسی که اون دادنم میرفتم از روستا دورشدیم تاجایی که هیچ کس نبود نگهداشتم پیاده شدیم گفت بیا اول موتورشو خوابوند بعد رفتیم تو زمین گندم بادستش به اندازه دومترگندمارو خوابوند بعد منو خوابوندروساقه گندمان شلوارموکشید پایین کیرخودشم درآورد من اولین باربودکی کسی دیگرومیدیدم حداقل ۴برابرکیرمن بود فکرکنم ۲۵سانت بود و خیلی کلفت الآنم من کیرانقدری ندیدم سنی هم من اگه ۱۰سال داشتم اون میشد ۲۲ البته اینم بگم که بعدازینکه منوراضی کرد همون سمت چاه یکم منو کرد ولی اونجا سریع گفت پاشو بریم خلاصه رو ساقه های گندم درازکشیدم اونم کیرشو انداخت لاپام یکم بازی داد منم اولین بارم بود راست کردم تقریبا ۱۰دیقه بازی میداد تو لای پام به سمت سوراخم منم چون لاپام بازی میداد عادی بودم که متوجه شدم کیرشو عمود کرد و گذاشت رو سوراخ کونم بازی میداد بازم برام عادی بود کنه بدبخت ازخدابیخبر نمیدونم چه چیزی میخواد بشه که دیوس یکدفعه فشار داد عینهو روحانیت افتاده بود روم نمیدونم چطوری بلندشدم فقط خداکمک کردازدردجوری پریدم که نمیتونستم وایسم خم شده بودم دستم رولپ کونم ناله میکردم چنددیقه ای گذشت دردم آروم شد منم فکرکردم تموم شده که اومدم شلوارمو بکشم بالا دیدم نذاشت حالا التماس میکنه ایندفعه خوابیدی یه باربزارتا آخرفروکنم دربیارم منم که میگم نه بالاخره بازم خوابوندمنو دوباره انداخت لاپام هردفعه دم سوراخم خواست بزاره منم تکون خوردم که نره اینسری اگه میکردتو سوراخم ولم نمیکرد خلاصه چندتابازی داد یهومتوجه شدم لای کونم خیس شد تعجب کرده بودم که این چیه بعدهافهمیدم که آب کیرش بوده ببخشید این ماجرای من بود
نوشته: میر