سکس با خانم راننده اسنپ
سلام به دوستان سایت انجمن کیر تو کس
داستانی که میخوام بنویسم واسه سال ۹۸
اسم من هومن و من در حال راه اندازی شرکتم بودم یکروز که از خواب بیدار شدم و اماده شدمبرم شرکت تا کارهای اولیه انجامبدم و ساعت مصاحبه برای استخدام با کسانی که معرفی شده بودن هماهنگ کنم
ازخونه بیرون امدم ماشین داداشم پشت ماشین من بود و از اینکه خودش نبود نتونستم ماشین جابجا کنم
مجبور شدم اسنپبگبرم راننده اسنپ یه خانم حدودا۳۴-۳۵ساله بود اما چهره زیبای داشت
من اصلا بهش توجه نکردم و از خانم خواستم که سریعتر بره صبح زود بود خیابانها خلوت بودن
تومسیر که میرفتیم چند تا تماس که جواب دادم از من پرسیدن چکاره هستم ومنم برخلاف میلم صبح زود که حوصله خودم نداشتم بهش توضیح دادم و به مسیر رسیدیم من پیاده شدم
به دفترمرفتم
یادمامد باید به اداره ثبت اسنادمیرفتم از شرکت مجددا امدم اسنپبگیرم
گفتم با خانم تماس میگیرم
اگر مسافر نگرفته باشه باخودش برم
که تماس گرفتم و تا خودم معرفی کردم گفت مسافر ندارم الان میاملوکیشنیکه پیاده شدید
من وسایل برداشتم از شرکت خارج شدم و همینکه رسیدم دیدم خانم رسید
ایندفعه برخلاف دفعه قبل جلو نشستم تا اداره ثبت یخورده مسیر بود وبه خانم کفتم مشخص نیست کار من چقدر زمان بره اما من هزینه شمارو پرداخت میکنم هر چقدر که بشه اما تا کارم تمام میشه صبرکنید
و قبولکردن.و اینجا باعث شد ما بیشتر باهم حرف بزنیم تا جای که گفت اسم من سارا هست و منم گفتم هومن……فامیلیم هستم
واز خودش شروع به تعریف کرد که جدا شده و مجبوره واسه امرار معاش زندگیش اسنپ کار بکنه
و الان واسه مسافرت امده شیراز چون قبلا باهمسرش شیراز زندگی میکرد دوست و اشنا زیاد داشتن
(طرف داخل مسافرتم کار میکرد)
و به خواسته یکی از دوستاش امده بود شیراز تا روحیش تغییر کنه(به گفته خودش ده روز بود حکم طلاقش گرفته بود)
و اینکه مابین این حرفا ما به اداره ثبت اسناد رسیدیم
گفتم بایست من میام تا کارم تمام بشه
از شانس بده ما طبق معمول کارمند که باهاش کار داشتم نبود
گفتن جلسه تشریف دارن تا ظهر بعد از نماز نیستن
منم برگشتم که برمشرکت سارا خانم گفتم بریم
گفتم بهم بگید سارا وقتی میگید سارا خانم احساس میکنم پیر هستم
من چیزی دیگه نگفتم (از ادم پررو خوشمنمیاد)
حرکت کردن و منم گفتم پس تا ظهر مصاحبه ها روانحام بدم
تماس با چند نفر گرفتم که قرار بود منشی باشن و با جند تا مهندس تماس گرفتم که بگم شما پذیرش شدید از فردا شروع بکار هستید
و ……
سارا خانم بعد از قطع شدن تلفنم گفت اگر امکاندار با منم مصاحبه کنید من نیاز به شغل ثابت و درامد دارم گفتم شما اینجا مسافر هستید و واسه شما سخت
گفت کارم خوب باشه من از اراک نقل مکان میکنم به اینجا چون شیراز زندگی کردم اشنایی با این شهر دارم
دیدم خیلی حرف میزنه گفتم باشه(پیش خودم گفتم یه مصاحبه سوری باهاش میکنم میفرستمش که بره میگم خبرت میدم)وقتی اینوگفتم تا زمانیکه رسیدیم خیلی حرف زد و گفت نیاز به کار داره داخل خرج زندگیش مانده ویه دختر کوچک داره و …. پیش خودم گفتم حالا با این مصاحبه میکنم با بقیه هم مصاحبه میکنم کار بلد بود واسه ثواب شده بهش سمت منشی میدم
داخل ماشین پرسیدم مدرکتون گفت لیسانس مدیریت دارن اما تاحالا حای مشغول به کار نشدن
اما مدرک اکثر برنامهاروداره دوره کامل دیده اما همسرش اجازه کار بهش نمیداده
گفتم کار با سیستم و برنامه گفت تاحدود زیادی بلدم
گفتم الان میتونید با سیستم کار کنید
(چون منشی های که میومدن واسه مصاحبه باید تست کار با سیستم و برنامه میدادن)گفت بله شرایطش دارم که ما بین حرفها رسیدیم به شرکت گفتم ماشینتون پارک کنید بیایید طبقه هفت واحد ۱۴
چون ساختمان شرکت بودم هر طبقه دو واحدی بود
من تا پیاده شدم گفت بایستید من همینجا پارک میکنم(دوبل پارک کرد)
و پیاده شد من تا اینجا فقط صورت سارا دیده بودم اصلا توجه به اندامش نکرده بودم
زمانیکه پیاده شد اینور ماشین امد تازه متوجه شدم قد ۱۸۰
و اندامش باز داخل مانتویی که تنش بود درست دیده نمیشدچون مانتو عبایی بود
وارد شرکت شدیم به اتاق خودم راهنماییش کردم و گفتم بنشینید و در مورد کار بهش توضیح دادم که کار شرکت از چه قرار و …. یک دفعه افکار شیطانیامدم به سروقتم گفتم اما اینجا یه قانون خاص خودش داره اونم اینکه تمامی پرسنل مرد کت وشلوار کروات
پرسنل خانم پیراهن وکرات با شلوار و کفش پاشنه بلند
اینو گفتم مکثیکردگفت من مشکلی ندارم
اما شاید نشه پرسیدم اما جیزی نگفت
پرسید کی میشه با سیستم کارکنم
گفتمالان میخوام از شما برنامهای کاربردی و کار با سیستم امتحان بگیرم
گفتم خب الانفکرکنید شما استخدام شدید فرم کاریتون باشید(افکار شیطانی باز امد سراغم)گفت الان نمیشه گفتم جرا گفت چون پیراهنندارم تاپتنم گفتم ایرادی نداره امروز کسی نیست استخدام شدید پیراهن سفید شلوار کفش مشکی باید بپوشید
بلند شدم به سمت خارج از اتاقم برم که سیستم هست دیدم بلند شد امد گفتم باز همینجوری هستید گفت کجا میتونم لباسم عوضکنم گوشه درب ورودی نشونش دادم که اینه کنسول و اویزرخت هستش گفتم انجا میتونید خودم به بهونه اینکه برم تا اتاقم گوشیم بیارم گفتم عوضکردید سیستم روشن کنید
روشنشد خبرم بدید
دودقیقه ای شد که صدامزد روشن نمیشه(محافظ روشن نکرده بود)زمانیکه رفتم از روی صندلی پشت سیستم بلند شد تازه دیدم چه جواهری این (سینه سایز ۹۰)اما گرد بالا ایستاده
اما اصل داستان باسنش بودکه زمانی امد از پشت سیستم کنار من ببینم عیب کجاست متوجه اش شدم که چقدر بزرگ و طاقچه ای (اینجا دیگه خونبه مغزمنمیرسید)
خودم به زورکنترل کردم پشت سیستم نشستم دیدمبله دکمه محافظ روشن نکرده
بهش توضیح دادم که دکمه محافظ خاموش بوده و …چند دقیقه ای که زمان میبرد محافظ روشن بشه فاصله کمتر از یک متری من ایستاده بود من یه اندام فوقالغاه عالی میدیدم وحالا این دفعه من بودمباهاش حرف میزدم اون خجالت میکشید
تا اینکه صدای روشن شدن محافظ امد سیستم روشنکردم
برنامه هارو معرفی کردم که سریعتر از من روشکار باهاشونبهمگفت
دیدمبلده ورسیدیمبه برنامه ورد وافیس گفت یخوردهدست به تایپم ضعیف که من بهش یه متنی دادم تایپ کنن
بلند شدم که بشینن مستقیم رفتم تو اتاقم(گفتم همین خوبه اصلا نمیشد از این چهره وبدن گذشت)
با چند نفری که قرار گذاشته بودمبیانتماسگرفتمگفتم فعلانیایید بهتون اطلاع میدم
برگشتم ببینم کارش به کجا رسیده دیدم دوخط تایپ کرده و خیلی کند تایپ میکرد یه دستی و با یه انگشت تایپ میکرد
که بهش گفتم سارا(خانم دیگه نگفتم)کند تایپ میکنید و روش صحیح تایپکردندو دستی و به این روش که دستهاش گرفتم روی کیبورد قرار دادمهمینلحظه نیم خم به جلو شد روی میزچون جفت دستاش روی کیبورد بودمنم پشت صندلیش قرار داشتم از بالا سینهاش باز دیدبیشتری داشتم که باز خیلی حالم بدکرد از یه طرف میترسیدم اشتباهی بکنم و حرکتی بزنم چون شناختی نداشتم میترسیدمدردسر درست بشه از طرفی خونبه مغزمنمیرسید
همین که یادش دادم گفتم صبحانه خوردید گفت بله منم به سمت ابدارخونه رفتم قهوه وکیک خوردم
(یادقلیونتوی شرکت افتادم چون من قلیون زیاد میکشم و اینکه واسه چیدمان شرکت تا دیر وقت شب با دوستم شرکت بودیمواسههمین قلیون و گلیم فرش و دوتا پتو وبالشت داشتیم چون صبح میومدیم تا شب اینجا بودیم واسه استراحت اینارواورده بودیم که تازمانی کار تمام میشه جا واسه استراحت پاشته باشیم حتی دوشب همانجا خوابیدیم)
اینارو داخل اتاق مهندس فنیگذاشته بودیم چون تجهیز اوناتاقواتاقمنکامل بود و فقط قفسه اتاق منشی و اتاق حسابدار مانده بود
بهشونگفتم من میخوامقلیونبکشم تا شما تایپمیکنید
گفت منم کم و بیش قلیون میشکم
پیش خودمگفتم این یا خیلی پررو یا خیلی ساده مگه من گفتم تو قلیون میکشی خلاصه من سریع زغال گذاشتم و تنباکو گذاشتم وقلیون چاق کردم (گفتم بهترین موقعه الان)دوتا لیوان ابمیوه ریختم داخل اتاق رفتم گلیم فرشکه وسط بود کشیدم گوشه دیوار یه پتو واسه زیرپا پهنکردم و دوتا بالشت به فاصله ده سانتی هم گذاشتم واسه تکیه بدیم بهشون
رفتم سر بزنم دیدم خیلی خوب تایپکرده تقریبا سه چهار خط مانده
گفتم کارت خوب
تایپت تمام شدپرینت بگیر با خودت بیار ببینم چکار کردی رفتم توی اتاق مشغولقلیونکشیدن بودم دیدموارداتاق شد گفت این پرینت از متن که باید تایپ میکردم
دیدم کارش خوبه تعریف کردم ازش وبهشگفتم تنها مشکلت کندی تایپکردنت گفت یک هفته مهلت بدید تمرینمیکنمویاد میگیرم گفتم باشه خوشحال شد رفت که تمرینکنه گفتم کجا میرید گفت میخوام تمرین کنم
گفتم بیایید بشینید تا راجب حقوق و تایم کاری و مزایا حرف بزنیم اوکی بودین برید امد روبرو من نشست گفتم اینجا بالشت گذاشتم بشینید امد نشست بهش گفتم حقوق ماهیانه ۵میلیون ساعت کاری ۸تا۳هست شاید بعضی روزها اضاف کاری باشید که طبق اداره کار پرداخت میشه روزهای کاری شنبه تا پنج شنبه هست و روزهای تعطیل رسمی هم تعطیل هستید
خوشحال شد گفت باشه بلند شد بره تمرینکنه
گفتم بنشینید مگه نگفتید قلیون میکشید گفت اره میکشم گفتم خب بگشید مردد شد اما قلیون گرفت چند پکی زد و قلیون ابمیوه تعارفش کردممردد بود که بخوره من خوردم دیدم اونم برداشت نمیخوره فهمیدممیترسه ابمیوه خودمبهشادمگفتم اگر بدتون نمیاد ابمیوه منوبخوریدکهخندید من ابمیوه خودشون خوردماونمابمیوهمنو وقلیون میکشیدیم حرف میزدیم میگفت ادمخوبی هستید وبا سنکمیدارید با شخصیت هستیدو…. که من دستیسمتش بود اوردمبالا سرش گرفتم اوردم توی سینه ام و بغلش کردم گفتم شما لطف دارید (اینکار ناخوداگاه یک دفعه )انجام دادم دیدمعکس العملی نشون نداد و منم لپش گرفتم شروع به قلیون کشیدنکردم همینلحظه موبایلش زنگ خورد دوستش یود تازه بیدارشده بود(ساعت۱۰صبح بود)گفت سارا کجایی گفت من امدم بیرون کار کنم یخورده با اسنپ کار کنم شبی فرشته میخوامببرمبیرون پول داشته باشم تو این حین حرف زدن من دستم به سینهاش رسونده بودم چون خودش تو بغلم کاملاولوکردهبود موقعه حرف زدن منم از فرصت استفاده کردم دستم جوری گذاشته بودمکه بالای دوتا سینهاش تو دستم بودم قسمت لخت سینهاش احساس میکردم اما تکون نمیدادم که تلفنش قطع شد امد حرف بزنه بلند بشه دستم کامل از بالا تاپس رفت داخل و سینه سمت راستش امد تو دستم امد دستم در بیاره گفتم چکار میکنی همینجور توی بغلم باش تا قلیون بکشیم حرف بزنیم گفت باشه اما دستت بدجای گفتم مگه کجاست(خودم به اون راه زدم) گفت داخل تاپ من اینجا از عمد سینه که تو دستم بود فشار دادم گفتم عه اینجا کی رفت دست من گفتم حالا که رفته جاش خونه من ناراحت نیستم توهم نباش خنده کرد گفت اخه نمیشه گفتم حالا شده پس چیزی نگو تا قلیونمون بکشیم همینجور که قلیونمیکشیدیم دیگه جسارتم زیاد شده بود کامل سینهاش میمالیدم دیدم چرخ خوردبا کمر خوابید سرش گذاشت رو پاهام دستم باز گذاشتم رو تاپش گفت داری حالم بد میکنی گفتم بگذار بشه من یکساعت حالم بد شده گفتاره امدی محافظ روشن کنی متوجه شدم (اینجا به بعد دیگه یخورده پررو شدم)گفتم اونباسنیکه من دیدم کلا هوش از سرمن برده برگشت گفت واسه همینبود گفتم اخه من مشکلی ندارمامانمیتونم لباس فرمبپوشم واسه همین لباس گشاد میپوشم چون اعتماد بنفسمگرفته لباس تنگ میپوشم همه نگاهم میکنن تکه میندازن اعتماد بنفسم از بینرفته گفتم دیونه این خودش ارزوی هر مردی همچین چیزی زیرش باشه زن دیگه ای بجای تو اینزیبای و باسن و قد وسینه داشت بازم مردها همچین میکردن
اینجا یخورده ارومشد و منم دیگه علنیهمه جاش میمالیدم و سینهاش فشار میدادم قلیون کلا فراموشکرده بودیم امدم بگذارم کنار گفت قلیون داره گفتم نه اما یه قلیون بهتر میدمبکشی منظورمفهمیدخندید من همینکه پیراهنمداشتم دکمه هاش باز میکردمدر بیارم دیدم کمربندم بازکرد دکمه و زیپشلوارم بازکردگفت یخورده خودت بگیر بالادیدم شلوار و شرت ازپامباهم در اورد باز سرش گذاشت روپاهام کیرم گرفت تو دستش میگفت واقعا بزرگه فکر نمیکردم اینقدر کیر داشته باشی اگرمیدونستم هماناول بهت میدادم بدونیکه حرف بزنم دیدم شروع به ساک زدنکردجوری میخوردکه ته دلم ضعف میرفت
منم شروع با بازی با سینهاش و مالیدن کس و کونش از روی شلوار میکردم که احساس کردم میخواد ابم بیاد گفتم سارا بلند شو میخوام لختت کنم گفت میخوام باز بخورمگفتمباشه لخت بشوبعد بخور اخه اگرتودهنش میکردابممیومد لعنتی بسکه خوب میخورد بلند شد سریع لخت شد جلوی من گفتم پشت کن کونتوببینم اصلا انگار نصف وزنش فقط توکون و سینهاش بودن گفتم یوری شو باز ببینمت اینجا بود که صحنه قشنگ میشد کونبزرگ و طاقچه ای
سینه سفت سربالا جالبیش اینجا بود نوکش کوچولو یه دکمه ریز صورتیبود شکم خیلی خیلی کم داشت اما پهلو نداشت
دستشگرفتم اوردمش توی بغلم حالا نوبت لب گرفتن و مالیدن بود محکم بغلش کردم ولب از همدیگه میکرفتیم جوری همدیگه میخوردیم که کل صورت دوتامون خیس شده بود وقتی گوش وپشت گوشش میخوردم جوری ناله میکرد انگار داری همزمان کس و کونش میکنی زبانم تو گوششمیکردم و نفسممیزدم توی گوشش دیگه جیغ میزن(دوستان امتحان کنید زبان تو گوش طرف مقابل کنید و تکون بدید ونفس بزنید واسه تحریک طرف مقابل عالی)بهش تذکر دادم یواش واحد بغل شرکت صدا میره دیدمتوجه نمیکنه بیخیال گوشش شدمامدم گردن ورسیدم به چیزی کهدوست داشتم سینهاش شروع کردممثل گرسنها خوردن و مالیدن بقدری اینکار کردمکه جفت سینهاش قرمز شده بودن دیگه خودش سرم ودستان ازاونا برداشت گفت دیگه بسه دارممیمیرماینجا بود که گفتم حالا شد چون دوست دارم طرفم توی اوج شهوت باشه نه اینکه سریع دست به کار بشی وسکس کنی اعتقادم اینکه خال قبل از سکس خیلی مهم
شروع کردم به شکمشو خوردن ودست کشیدن و زبان تونافش کشیدن تا رسیدم به بالای کس خوشکلش این بدن اصلا هیچ مویی نداشت (بعد کهپرسیدم گفت مادرزاد مو زائد ندارن )بالای کسشومیخوردم و دو وررونهاش تا باز شروع به جیغ زدنکرد بازگفت نمیتونم دست خودمنیست باید جیغ بزنم (گرفتار شده بودیم تواوجشهوت همچینبشیاونم سرکار )تودلم کلی بد وبیراه بهش گفتم اخه یهکس خوشکل صورتی و کلوچه ای بزرگی داشت اصلا نمیشد از این گذشت ونخورد که خودش گفت بیا 69بشیم تو کس منو بخورمنم کیرتو بخورم تا اینجوری صدام در نیاد کلی حال کردم من خوابیدم اونامد روی من نشست و کسشو گذاشت رو دهنمنو شروع کرد به ساک زدن کرد منم کس میخوردم و انگشت تو کس خوشکلش میکردم بدجور خیس شده بود دیدم داره میلرزه و یک دفعه همه کیرم تا ته تو دهنش کرد و محکم کسشو رو صورتم میکشید و پاهاش سفت کرده بود و ارضا شد که از ته گلو داد میزد خوشبختانه کیرم تو دهنش بود خیلی صداش بلند نبود خفیف بود ارضا شد بلند شد از روی من بیحال کنارم به پشت افتاد (تازه اینجا من کونش دیده بودم تو این حالت چقدر قشنگو بزرگتر از هر حالت دیگه ای)
بلند شدم خوابیدم روش کیرم لای کونش میکشیدم که برگشت گفت جلو هرکاری میخوای بکن اما دست به باسنم بزنی اینجا روروی سرممیگذارم اصلا نمیتونم از عقب بهت بدم منم ضدحال خوردم داشت کیرم میخوابید که گفت چرا شل شد گفتم بخور تا باز شق بشه که سریع چرجید من نشستم روی سینهاش شروع کرد به خوردن لعنت بهش انگار این فقط واسه ساک زدن ساخته شده بود دو دقیقه نشده بود سیخ شد شد کیرم که خودش کشید بالا کیرم لای سینهاش گذاشت گفت بالا پایین کن سینهاشم دست کمی از باسنش نداشت بسکه بزرگ و سفت بود چند دقیقه انجا بالا پایین میکردم که سرکیرم از بالا سینهاش باز تو دهنش میکرد یا زبانمیزد باز نزدیک بود ارضا بشم که از لای سینهاش کشیدمببرون گفتم نوبت کسته الان باید بهم کس بدی گفت باشه امامیخواستم یخورده شهوتمبخوابمگفتم من میخوام چکارت کنم(اخه اگر همانلحظه داخل میگذاشتم دوتا تلمبه میزدمیا نمیزدم ابممیومد دوساعت بود که منو شهوتی خودش کرده بود )گفت باید کس سارا بگذاری باید منو جربدی باید جوری منو بکنی که نتونم راه برم و دیدم الانوقتش که بکنمش کیرم که کشیدم رو کس سارا دیدمباز جیغ زد که خودش دستش گذاشت رودهنش تازه فعمیدم گوش و کوسش کاملا نقطه ضعفش
کیرم فشار میدادم که بره داخل دیدم بهزور وبدبختی سرش رفت داخل سارا قرمزقزمزشده بود معلوم بود داره جرمیخوره کیرم نگه داشتم دیدم انگار سرکیرم داری با دست فشار میدی که قطعش کنی خیلی درد میکرد اینعوضیخیلی تنگ بود تو اینفکربومچجور زایمان کرده که خط سزارینش دیدم کیرم که کشیده بودمبیرون بهش گفتم سارا یه لحظه تحمل کن کیرم تا نصفه میکنم داخل نگه میدارم اینجوری نمیشه که با سر تکون دادگفتباشه هنوزجلوی دهنش گرفته بود که بازکیرم با اب دهنم خیس کردم کشیدم روکسش یک دفعه فشار اوردم خودم خوابیدمروش کیرم تا ته رفته بود داخلش که دیدم دستش برداشت شروع کردبه لب گرفتن تازه حالا داشتم متوجه میشدم چه جواهری زیرمخوابیده همینکه امدم تکونبخورم گفت صبرکن خودم میگم بهت که شروع کردیمبهلب گرفتن و سینهاش میخوردم و میمالیدمکهگفت حالا یواش یواش تکون بده که همینکار کردم که دیگه کم کم عادی شد شروع کرد به اخ و اوخ کردن داشت ارضا میشد که منم داشتم ارضا میشدمکهکیرمکشیدمبیرون دیدم گفت چرا همچینکردی من داشتم ارضا میشدم
گفتم میخواستم پوزیشن عوضکنم نگفتم داشتم ارضا میشدم(اخه حیف بود رویهمجین کسی زود ارضا بشی)قمبل کرد تازه چیزی که میخواستم زیرم داشت میومد وقتی چهار دست و پا شد تازه سوراخ صورتی کسو کونش داشت خودنمایی میکرد کس تنگش اندازه یه نخند باز شده بود که ایندفعه با ضرب محکم کیرم داخلش کردم و شروع به تلبمه زدن میکردم موهاش تو دستم میگرفتم ومیکشیدم ازکنترل خارج شده بودم شهوتمرسیده بود به صد که دیدم ارضا شد و میشد برق رضایت تو صورتش دید
چرخید به کمرخوابید پاش دادبالا گفت اینجوری بکن تا توهمارضا بشی منم شروع کردمبهکردن و سارا قربان صدقممیرفت نزدیک بهده دقیقه بود که یکوب میکردم تااینکه ابمامد و همینکه میخواستم ارضا بشم پاهاشو دورمقفلکردباهم ارضا شدیم و تمام ابم داخلش خالی کردم وقتیکه ارضا شدم دیگه رمقی واسم نمونده بود سارا پاشد خودش تمیز کرد و شرت و صوتینش پوشید ادرس سرویس گرفته رفت امد من رمق بلند شدن نداشتم که نصف ابمیوه بود خوردم امد توی بغلم گفت توی ۹سال زندگی مشترکش تاحالا همچین سکس نداشته و دلیل جدایی از همسرش بغییر از اینکه سردمزاجبوده و کیر دوازده سانتی بارک بودت که درست اونم راست نمیشده و زود ارضا بوده و اینکه بداخلاق و خرجی نمیداده که باعث جدایشون شده کلی باهم حرف زدیم و قرار شد من واسشون خونه رهنکنم بیان شیراز وبجای اینکه منشی من بشه دوست دخترم بشه و ….که در قسمت های بعد باز سکسهای که داشتیم و اتفاقهای که افتاد بهتون توضیح میدم
بدون کوچکترین کم و کاستی یا بزرگنمایی داستانم بهتون نوشتم دوستون دارم هومن
نوشته: هومن