سکس بخاطر دیه قتل

سلام خدمت همه کسانی که نمیدونم کی هستن اما وقت گذاشتن تا این خاطره رو بخونن، برای همه آدم ها پیش میاد که یک بار هم شده مورد دست خوردن يا تعرض قرار بگیرن اما مال من خیلی فرا تر رفت و میشه هرگز نمیتونم فراموش کنمش، سخته توی سینت نگه داری و دم نزنی. تصمیم گرفتم اینجوری بازگو کنم هم نا شناس میمونم هم گفتم و خالی شدم، من اسمم سلیمه ست اما خب تغییر دادم و شدم فریبا
32سالمه و یه دختر 7ساله دارم و قدم یک و شصت و 70 کیلو ام، میشه گفت درشت هستم سینم 80 و رون و باسن درشتی دارم چیزی که ارث ماست این درشتی اندام، و سفید هستم با موی مشکی و چشم مشکی
شوهرم 40سالش و اسمش نويد و از نسبتا خوبه و راضی ام عالی نیست اما خوبه، سکسش هم بدک نیست سعی میکنم باهاش راه بیام، تیپم هم معمولی مذهبی نیستیم، همه چی از جایی شروع شد که برادر کوچیکم توی یه دعوا خیابونی و بچه بازی مرتکب قتل شد، نمیدونیم اون زد یا نه اما گردن اون بود، و این وسط یه پسر سرباز تلف شد، این یه شوک عظیم برای همه ما بود، حامد 6 ماه بود که زندان بود و ما به هر دری زدیم اونا رضایت ندادن که ندادن
مادرم داشت آب میشد شب و روز گریه میکرد، قرار بود 250‪بدیم تا رضایت بدن اما خب جور کردنش واقعا سخت بود، تمام تلاشمون و کردیم 190‪تومن جور کردیم ولی برادر بزرگ مقتول گفت یا 250‪ یا اعدام
آخرین بار که رفته بودیم پیشش به پاش افتادیم اما قاطی کرد گفت این سری یا پول یا نیاید
فکر و ذکر ما شده بود حامد، تا اینکه اون روز رسید . بچه دخترم ناهار داده بودم و طبق معمول داشتم سریال نگاه می‌کردم که گوشی ام زنگ خورد، جواب دادم دیدم حامد هستش من بال در آوردم و قربون صدش میرفتم اما دیدم عین ابر بهار گریه میکنه. بهم گفت اونجا یه پسره هم بندی اش بود و همون صبح اعدام شده، حامد داشت التماس می‌کرد، منم گریه میکردم و میگفتم نترس جور میشه
قطع کردم نفهمیدم چم شد، لباس پوشیدم و سریع رفتم سمت مغازه طرف
داداش طرف یه آقا 38ساله بود با شکم گنده سیاه سوخته دهاتی کله کچل، طرف صافکاری داشت
عین روانی ها فقط رفتم اونجا نشسته بود رو صندلی همین رسیدم خوابیدم رو زمین پاش و ماچ کردم و التماس کردمش، عین بز نگاه می‌کرد منو، یادمه فقط گریه کردم، اصلا متوجه نبودم چکار میکتم، منو بلند کرد نشوند رو صندلي گفت آروم باش حرف می‌زنیم، رفتارش عجیب بود رفت در و بست برام آب آورد آروم که شدم گفتم جناب همتی یه راه جلو پام بزار اون بچه داره سکته میکنه و…
وسط حرف هام گفت یه راه داره گفتم هرچی باشه قبول، گفت چند سالته گفتم 32
داشت با چشمش نگاه می‌کرد منو، نگاهش سنگین بود و هیزی می‌بارید
بلند شد دست رو صورتم کشید من شوک شدم گفتم چکار میکنی گفت نظرم عوض شه تمومه به ارواح خاک داداشم
من شوکه بودم و داشتم نگاهش میکردم
نه گذاشت نه برداشت گفت ببین من ازت خوشم اومده خوب‌ گوشتی هستی
من چشمم گرد شده بود دست کشید رو پام دستش و رد کردم. نشست جلوم پرو پرو گفت بجای 60تومن 6 بار باهام باش
گفتم چی داری میگی با خودت چه فکری کرذی من بچه دارم شوهر دارم، گفت مهم نیست برام
گریه ام گرفت گفتم نامردیه گفت نامردی اینه داداش من بره زیر خاک
گفتم نه و پاشدم که برم دستمو گرفت گفت 4بار
دستش و رد کردم خاستم برم که صداش اومد گفت دو بار و باید سنگ تموم بزاری. نمیدونستم چی بگم
گفت هر بار 30ملیون خودتم میدونی بهترین کس جهان هم اینقدر نمیگیره
نمیدونستم چی بگم، یهو گفت پاتو که گذاشتی بیرون دیگه محال رضایت بدم، برگشتم گریه میکردم گفتم من شوهر دارم. گفت منم زن دارم ربطی نداره
گفتم هیچ راهی نداره؟؟؟ یهو دست انداخت رو کونم و فشار داد من لال شدم گفت نه راهی نیست خیلی گوشتی و باید بکنمت
گفتم بزار فکر کنم
گفت فردا ظهر ساعت 1 میای اینجا و شروع میکنیم و اگر نیای یعتی جواب منفی و برو لباس سیاه بخر
گفتم دستت و بردار از بدنم. خندید و چنگ زد فقط گفت جوون
ول کرد و من داشتم میرفتم دم در زد در کونم گفت خوب فکر کن، کسی متوجه نمیشه نترس
من رفتم خونه و عین دیونه ها شده بودم، نمیدونستم چکار کنم، اون شب تا صبح داشتم فکر میکردم اما دیدم یا باید سکس کنم یا داداشم اعدام میشه
بلاخره تصمیم گرفتم و فردا شد
نمیدونستم چی در انتظار منه، بچه رو گذاشتم خونه همسایه و رفتم، ساعت‌ 1 شد و دم در بودم. قدمم جلو نمی‌رفت
اما رفتم، منو که دید خندید داشتم آب میشدم. اومد جلو و در مغازه و بست، بهم گفت راندی 30 تومن قبول؟  با سر گفتم‌ آره
دست انداخت لپم و گرفت گفت 30ملیون میدم که مال من باشی عین برده پس قیافه نگیر بگو بله قربان، من بخدا هنگ کردم نگاهش میکردم گریه ام گرفت. دوباره گفت نشنیدم؟ با من من گفتم ب ب بله قربان
منو برد تو اتاقک و هول داد داخل گفت زود باش رو کن ببینم چی داری. با چشم گریون شروع کردم لخت شدن. اون نشست رو یه تشک که کنارش یه گاز دستی بود و رو‌ش یه کتری. هی میگفت جوون و داشت از رو شلوار کیرش و می‌مالید، دونه دونه درآوردم لخت شدم اشاره کرد که يه چرخ بزن. منم زدم گفت چهار دست و پا شو و بیا سمت کیرم.
یا خدا این منو با پورن اشتباه گرفته، عین سگ رفتم سمتش گفت درش بیار
دست انداختم زیپ شلوار آبی که کثیف بود و باز کردم یه چی افتاد بیرون واااااای، یه کیر فوق العاده کلفت و دراز و بی نهایت زشت. سیاه سیاه بود. موها منو گرفت کیر شو مالید بهم. ممانعت میکردم میگفت بالا بری پایین بیای الان جنده منی. اولش خیلی ناراحت بودم بخاطر رفتارش، گفت بخور، منم دست گرفتم کیر گندش و. خیلی سفت بود و گنده آروم زبون زدم بهش، شور بود اما بخاطر داداشم ادامه دادم، هی لیس زدم. دیدم داره از زیر فرش سیخ و سنجاق میاره. قشنگ موادش و آماده کرد و شروع کرد به کشیدن
بهم اشاره میکرذ بی کار نمون و بخور، تو دهنم داشتم ساک میزدم عق میزدم که موها منو گرفت فشار داد
عققققققق میزدم. می‌گفت جون بخور بخورش جنده، داشتم خفه میشدم توی حلقم بود چنک میزدم زمین و
شروع کرد به تلنبه زدن واااااای که دهنمو گایید، سرمو میرد به کیرش، دوسه دقیقه تلنبه زد و موها منو ول کرد. عق میزدم هی. نگاهم کرد و اشاره کرد تخماش بخورم، گفتم نه بسه گفت بخوررررررر. رفتم تخم شو لیس میزدم. میدونستم جرم میده، تا تونستم فقط لیس زدم وتخم خوردم و به زور اون و اجبار هی میگفتم جون چه کیری و…
یه ساعتی گذشت قشنگ، گاز و خاموش کرد پاشد، زد در کونم گفت اوف چه گندس، عین وحشی ها هول داد منو و خوابید زمین کیرش و شق نگه داشت گفت بیا روش
رفتم روش کیرش و گذاشتم دم کسم نوکش و کردم داخل اااااااااااخ خدا، گفت یه ضرب تا خایه
گفتم نمیتونم. بی شرف یه سیلی زد بهم گفت ساکت شو
منم با اشک نشستم. جیییییییغ بلند کشیدم وااااااااااییییییییی رحمم، جر خوردم خدایا. منو محکم گرفت و بدون هیچ کاری شروع کرد وای خدا، تند تند تلمبه میزذ و من گریه چپ راست سینه هام و سیلی میرد
کسم داشت میترکید. اااااااااخ خدا کسم، اصلا توجه نمی‌کرد و آه آه کنان تلنبه می‌زد، کسم داااااع شد، باد داشت میکرد، کلی منو گایید وسط این درد و تحقیر کسم داشت حال میکرد، گفت پاشو، پاشدم داد دهنم منم داشتم ساک میزدم تصمیم گرفتم سعی کنم حال کنم و اونم حشری کنم آبش بیاد
امممممممممم تند تند ساک میزدم
هی میگفت جووووووون، منو بلند کرد رو به دیوار رو در رو کرذ تو کسم
وااااای خدا بغلش کردم اونم پام و گرفت منو آورد رو خودش و ده بکن وااااااااااییییییییی درد شدید و لذت، هی توف میکرذ تو صورت و دهنم.
هی میگفت جنده من کیه منم باید با عشوه میگفتم من
اصلا راضی به این کار نبودم اما خب مجبور بودم
وای خدا چقدر بد می‌کرد با دستش داست کونمو چنگ میزد، یهو گفت کون دادی تا حالا؟ گفتم چند بار فقط. گفت میخام جر بدمش، گفتم تورو خدا نه. اشغال توف کرد تو صورتم گفت هه محال ازش بگذرم
منو آورد پایین انداخت زمين منو
گفت برگرد. منم دمر خوابیدم و قلبم داشت میزد، آخه کون بده نبودم من، شاید شش ماه يه بار اونم 10دقیقه
رفت پشتم نشست و چپ راست چک میرد منم جیغ
گفت هیس صدات در نیاد. وای خدا کونم سرررررررخ شد
گفتم بسه کیود میشه شوهرم میفهمه
می‌خندید
لاش وا کرد گفت جووووووووون چه کونی، من هق هق می‌کردم، یه کرم و یه وازلین و پرت کرد جلوم گفت تنها محبت من اینه که تو انتخاب کنی، منم وازلین و دادم بهش
داشت کیرش و چرب میکرد گفتم نمیخای اول انگشت کنی؟ گفت نه مزه اش به جیغته
کیرشو گذاشت دم کونم گفت سفت کنی از رصایت خبری نیست، منم شل نگه داشتم و خدا براتون نیاره، فششششششار داد. دردی که از ته دل داشتم عر ميزدم. حس میکردم داره جر میده تا نوکش بره
عربده میزدم و اون عین وحشی ها فقط هول میداد، سرش که رفت فقط یه لحظه حس کردم با زور داره جا میده بخدا چشمم سياهی رفت حس کردم کونم قاچ خورد، عین عقده ایی ها زوری فرو میداد، دو طرف کونمو گرفته بود و فشار میداد تو کونم، یکم آروم آروم عقب جلو کرد من داشتم گریه میکردم
یهو حس کردم شکمم پاره شد نگو اون یهو سر داده تا ته
خوابید روم دهنم گرفت، از ته دل گریه میکردم، میگفت وااایییییی از اون که فکرش کردم بهتره کونت. لیس میرد منو
میگفت جون فقط درد بکش، میرد در گوشم، شروع کرد به کردن واااای خدا کوووونم، کوووونم جررررر خورد، شق شق شق. شق تلمبه
توف میکرذ رو لبم و صورتم، موها مو گرفت کشید عقب و نوک سینم و چنگ میزذ
سخت‌ترین سکس عمرم بود خودمو خر کردم که تجاوز شده بهم و راهی ندارم.
نفس نفس میزد، چرا آبش نميومد لعنتی آخه
وای کونم وای حس میکردم تو روده هام و جر داده
تند تند میگایید، کشید بیرون کرد دهنم، وای خدا عققققققققققق
کونم داشت پاره میشد از درد. با گریه التماس میکردم منو بکن میگفت نه، پاش و ماچ می‌کردم کیرش بوس میکردم خلاصه عین برده
دروغ چرا کسم خیس شدخ بود، همینجور که تریاک می‌کشید گفت بشین روش
کسمو گذاشتم رو کیرش و نشستم وااااااااااییییییییی
درجا خیس شدم قلبم تند میزد زد در کونم گفت جنده از کون بشین
باند شدم و سرش و وگذاشتم دم کونم و اررررروم تا ته رفتم
من اروم آروم داشتم بالا پایین میکردم اونم می‌کشید و گاهی میزذ در کونم
واااییییییی کونم پاره شد نفسم در نميومد اما انگار اولین بار کون دادن منه
وای دیگه نمیتونستم ادامه بدم چرا آبش نمیومد
قشنگ نیم ساعت کارم کون دادن بود، تا اینکه پاشد، داشتم نگاه‌اش میکردم با مظلومیت که پام و گرفت برد لبه یه مبل کثافت پام و بالا گرفت و جمع کرد تو شکمم و رفت از بالا کرد کونم وااااای خدا ااااااااااا جیییییییغ
عین یه جنده داشت منو میکرد تند تند تند تند صدای شق شق شق مبومد کمرم ترکیییییییید، نگاهش میکردم از بالا نگاه می‌کرد منو و توف مینداخت رو کونم ، چه کیف خاصی داشت،
وای چقدر سرعتی میکرذ تنددددددددددددد منم فقط دست پا میزدم
داد میزد کون گنده کونی چاقال جنده.  کیرش و درآورد منو هول داد انداخت زمین بلندم کرد قمبل کرد رو مبل و کرد توم
هی کیرش و درمی‌آورد میکرذ کسم و کونم هی عقب جلو، منم تسلیم بودم و هیچی نمیگفتم، دوباره کرد تو کونم، تنددددددددددددد تنددددددددددددددددددد وحشیانه میگایبد منو
موها منو کشیده بود عقب و هر کاری دوس داشت می‌کرد
توف پرت میکرذ سمتم و منم باید میگفتم مرسی آقا
خیس عرق بودیم آه آه می‌کرد و کیرش و کشید بیرون موهامو گرفت کرد دهنم عووووووووق. تو حلقم میزذ واقعا بالا داشتم میاوردم و گفت ااااااااههههههههه حس کردم آبش اومد و با فشار ریخت تو حلقم
سرمو به کیرش فششششششششاذ مبداد منم دست و پا میزدم ابش اومد رفت تو معدم  واااایییییییییییییی
کیرش و کشید بیرون و منو پرت کرد اونور
گفت اوفففف آفرین جنده، من عق میزدم و اشک پاک میکردم
گفت سیگار روشن کن بزار دهنم
دراز کشید منو هم برد کنارش، گفتم من برم گفت واسا الان میری
داست سیگار می‌کشید گفت سه روز دیکه ساعت 1 با ارایش غلیض و فوق سکسی با لباس فوق سکسی میای و آب منو شوهر خواهرم و میاری
گفتم قرار این نبود، گفت ناراحتی پاشو گمشو
گعنم منو کرذی گفت خفه شو، گفتم فقط خوذت بکن گفت میای دو دوله میکنیمت و شنبه صبح می‌آید دادگاه پول و بیارید رضذیت و بدم
گفتم باشه
پاشدم لباس پوشیدم در و باز کردم رفتم ساعت 5 بود
نمیشد راه برم و بزور رفتم خونه

سرتون درد نیارم خلاصه میکنم
رفتم خونه تا صبح درد داشتم، و بخاطر داداشم سر موعد که شد ارایش کردم و يه شرت کرست قرمز پوشیدم و چون میدونستم کون میکنن از شب قبل روغن زدم و یه هویج کردم
رفتم همونجا، فقط اینو بهتون بگم که از ته دل جیغ زدم و جر خوردم. خوری که تا تموم شد درجا رفتم دارو خونه قرص ضد بارداری خوردم
تمام شرتم از جلو و عقب آب منی بود.
شنبه که شد رضایت داد و الان داداشم آزاد شده، هر بار یادم میاد میگم ایراد نداره ارزش داشت، کسی خبر نداره و فکر میکنن رحم کرد
اما هیچکس نمیدونه چه دردی کشیدم زیرش تا جور شد

هدفم این بود خالی شم. نظر آزاد
فریبا

نوشته: فریبا

دکمه بازگشت به بالا