تحقق یک رویای چندین ماهه

سلام
اسم من رضا هستش
۲۸ سال دارم
بچه جنوب  شهرم
شهرری
صبح ها ساعت هفت با مترو میرم شهید حقانی
عصرها هم ساعت هفت از حقانی سوار میشم میرم شهرری
مدتی بود که یه احساس عجیبی داشتم و البته هنوز هم دارم
احساس سکس کردن با یه نفر
احساس اینکه مزه کیر چطوریه
لمسش چه حسی به آدم میده
خلاصه اینکه این فکرا هشت ماهه منو روانی کردن
روز  و شب این فکرا من رو ول نمی کردن
هشت ماه به جلوی شلوار آقایون نگاه میکردم و هزار جور فکر از سرم می گذشت و هزار جور حسرت توی دلم تلنبار شده بود
سوار مترو میشدم و زمانیکه مترو شلوغ میشد میرفتم لای ازدهام جمعیت و کون خودم رو میچسباند به یکی
گاهی طرف خودش رو میکشید کنار و فاصله می گرفت
و گاهی هم هیچ عکس العملی از طرف نمی دیدم و حس نمی کردم

تا اینکه هفته پیش جواب همه این فکرا و تصورات رو تجربه کردم
تجربه ای شیرین و جذاب و خواستنی همراه با یه دنیا لذت
روز ۱۴۰۰/۰۲/۲۱
ساعت هفت شب سوار مترو شدم بیام خونه
خسته بودم
نشستم روی صندلی
مثل همیشه یواشکی به جلوی شلوار آقایون نگاه میکردم و فکر میکردم
یه وقت دیدم ایستگاه هفت تیر هست
دو تا خانوم سوار مترو شدن و یواش یواش از لای جماعت اومدن سمت صندلیها
بلافاصله بلند شدم و جام رو دادم به یکی از خانوما
یواش یواش خودم رو از لای جماعت کشیدم جلو و رفتم جایی که بتونم کونم رو به کیر و کمرم رو سینه و شکم یکی تکیه بدم
بالاخره یه نفر پشتم پیدا کردم و آروم آروم بهش تکیه دادم
اولش آقاهه خودش رو کشید عقب تا برای من جا باز بشه
اما من انگاری که ازدهام جمعیت فشارم میده خودم رو دوباره بهش چسبوندم
مترو که حرکت میکرد مردم تکون میخوردم و منم همینطور
اما تکون خوردن من بیشتر برای این بود که بیشتر و بیشتر بچسبم به کیر طرف
آقاهه چسبیده بود به در مترو و منم کامل بهش چسبیده بودم
کم کم  با تکان مترو و فشار مردم من حس کردم کیر طرف داره سفت میشه
خوشحال شدم
هیجان داشتم ولی حواسم شش دانگ به فشار کیر روی کونم بود
طرف دیگه کیرش کامل بلند شده بود و گاهی خودش یه تکون کوچولوی ریز میداد که من خودم رو میزدم به بیخیالی
طوری که خیالش راحت باشه و ادامه بده
ایستگاه امام خمینی دیگه حسابی اوضاع شلوغ تر شد و من خدا خدا میکردم این طرف حالا حالا ها پیاده نشه
هر بار که تکون میخوردم کیر یارو رو که چسبیده بود به کونم کامل حسش میکردم
آقاهه هم انگار اوکی بود از وضعیت پیش آمده
نزدیک ایستگاه خیام دستم رو بردم عقلم
یواش کف دستم رو و انگشتام رو مالیدم به کیرش
خیلی عالی بود
گرم و سفت
انگار دیگه هر دوی ما فهمیده بودیم که چه اتفاقی داره می افته
کیرش رو دیگه با انگشتام و دستم میمالیدم
اون کامل میداد جلو تا بهتر و بیشتر کیرش رو بمالم و لمس کنم
نفس نفس میزد
احساس کردم بدنش داغ شده
قشنگ معلوم بود حشری کرده بودمش
ایستگاه مولوی دیگه با دستش یواشکی کونم رو فشار داد
لپ کونم رو کامل گرفت توی دستش و فشار میداد
باورکن نمیشه
خدا رو شکر میکردم که داره این اتفاق میافته
یه دفعه شنیدم که در گوشم گفت ایستگاه ترمینال رو رد کردیم ایستگاه خزانه پیاده شو
بی اختیار گفتم باشه
حال و هوای عجیبی من رو گرفته بود
فقط به حس گرما و سفتی کیر آقاهه فکر میکردم
خزانه پیاده شدیم
نگاهش که کردم دیدم داره کیرش رو جابجا میکنه
خوب نگاهش که کردم بنظرم حدود چهل ساله بود
میخندید و اینطرف و اونطرف رو نگاه میکرد
گفت شیطونی میکنی !؟
مونده بودم چی بگم
خودش گفت بیا بریم که پدرم رو درآوردی
داشتیم از ایستگاه در میآمدیم گفت بزار یه زنگ بزنم
زنگ زد به طرفش گفت من تا یه ساعت دیگه می رسم خونه آقا اینا
تو هم اسنپ بگیر زود برو تا من برسم
گفت اسمت چیه
گفتم رضا
گفت ترسیدی
گفتم آره ولی زود گفتم چه ترسی
گفتم کمی مضطربم
به شوخی گفت مضطرب چی هست !؟
ولش کن
گفت اسم منم علی هستش
بیا بریم ساندویچ بخوریم تا وقت بگذره و زنه بره خونه باباش
گفت چی میخوری
گفتم هیچی چون استرس دارم
سفارش دوتا همبرگر داد
پرسید تا حالا چند بار دادی !؟
گفتم هیچ وقت ندادم
مسخرم کرد و گفت منم تا حالا هیچکس رو نکردم
گفتم بخدا تا حالا سکس نکردم
اونم با اشاره گفت هیس
بعدآ معلوم میشه
بعد با لحن مسخره و شوخی گفت یه قطره ای توی کمرم دارم که استرس رو درمان میکنه و یجوارایی درمان همه دردهاست
می ریم خونه بهت میدم
و یه آمپولی هم بهت میزنم که کلا” مشتری بشی
ساندویچ خودش رو خورد ولی من نتونستم

اصرار کرد که ساندویچ رو بخور تا حالت بهتر بشه و آروم بگیری
گفتم نمیتونم
فقط نوشابه خوردم
مثل هیولا اون یکی رو هم خورد
دوتا هم نوشابه بعدش خورد
دوباره زنگ زد
خانمش گفت که توی راه هستش
بلند شدیم راه افتادیم
چندتا کوچه رو که رد کردیم رسیدیم خونشون
بلافاصله رفتیم داخل
گفت راحت باش
من دارم میترسم
برم بشاشم و بیام
نشستم روی اولین مبل
رفت و برگشت
گفت پس چرا معذبی!؟
راحت باش دیگه
رضا جون مثل توی مترو راحت باش
خندم گرفت گفتم چشم
گفت دوست داری بری خودت رو بشوری برو
گفتم آره ممنونم
رفتم روشویی و کلی آب به سر و صورتم زدم تا کمی حالم بهتر بشه
اومدم بیرون
دیدم وسط پذیرایی پتو انداخته
لخت خوابیده وسط
و داره با کیرش ور میره
یواش یواش رفتم و نشستم روی مبل کنارش
گفت بابا چرا اینطور رفتار میکنی
بیا دیگه
نشستم
بلند شد ایستاد
کیرش که بلند شده بود رو آورد جلوی صورتم
گفت اگه بخوری حالت خوب میشه
گرفتم دستم
وای خدا
چه حس فوق العاده ای
گرم سفت و کلفتی
آورد جلو سر کیرش رو بوسیدم و گفت بخور
ذهنم رو باز کردم
با لبام کله کیرش رو کمی خیس کردم
حس کردم یه مزه ای داره
گفتم چرا مزه داره
گفت اسپری زدم
دوباره سر کیرش رو با لبام گرفتم
اونم آروم آرم فشار میداد که بیشتر توی دهنم بره
چند دقیقه همینطور داشتآروم آروم  توی دهنم تلمبه میزد
کیر گرم و سفت
دقیقا” همون چیزی بود که مدتها بود فکرش رو میکردم
اینقدر حالم خوب بود که داشتم کیرش رو میک میزدم و تقریبا” تا تهش رو میکردم توی دهنم
خوب خوب بودم
رفت دراز کشید روی پتو
گفت شلوار و شورتت رو هم دربیار و بیا کنارم بشین
بلند شدم
شلوار و شورتم رو درآوردم
نشستم بغل دستش
اون دراز کش روی کمرش بود
من بغل دستش نشسته بودم که گفت دوباره بخورش
با عجله شروع کردم به خورون کیرش
خیلی لذیذ بود و توی دهنم که فشار میداد بیشتر خوشم میآمد
با دستش سرم رو گرفته بود و آروم آروم گاهی تلمبه میزد و میگفت تا تهش رو بکن توی ذهنت
از نظر من خیلی کیر قوی بود
ازش سیر نمیشدم
یه دفعه لپ کونم رو گرفت توی دستش و فشار میداد و نوازش میکرد و شهوتی شده بود
از اونطرف هم تا ته کیرش رو وقتی تلمبه میزد میرفت ته حلقم که باعث میشد گهگاهی عوق بزنم
وقتی عوق زدم گفت نترس طبیعیه
و ادامه دادیم
چند دقیقه ای کیرش رو براش خوردم
وقتی توی دهنم تلمبه میزد حسابی شهوتی شده بود
کرم رو داد دستم
گفت بزنم به کیرش تا حسابی چرب بشه
خودش هم توی دستش از اون کرم مالیده بود
منکه کیرش رو داشتم چرب میکردم
اون هم کرم رو روی سوراخ تون من می مالید
از مالیدن و لمس سوراخ کونم با دستاش قلقلکم میگرفت و خندم میگرفت
گفت پاشو و روی مبل خم شو
خم شدم
گفت نترس و خودت رو شل کن
نمیترسیدم ها ولی یجوری بودم
حس کردم داره سوراخ کونم رو با سر کیرش که کرم زده  میماله
حسش رو دوست داشتم
آروم آروم فشار میداد
اما نمی تونست فرو کنه
گفت خودت شل کن تا اذیت نشیم
دوباره کرم مالید
آروم آروم حس کردم سر کیرش رو توی کونم حس میکنم
بیشتر فرو کرد
دردم گرفت
درد بیشتر شد
با صدای درد من کیرش رو کشید بیرون
دوباره با سر کیرش کرم زد و روی سوراخ کونم منم کرم مالید
گفت لامصب سوراخ کونت اصلا” باز نمیشه
شروع کرد لپ های کونم رو باز کردن و همزمان فشار دادن کیرش به داخل
کاملا داشت کیرش رو فرو میکرد
فرو میکرد و کمی بیرون میکشید
دوباره فرو میکرد و بیرون میکشید
توی کونم اون تهش احساس درد شدید داشتم ولی دردش لذت همه داشت
دیگه کامل کیرش رو فشار میداد داخل و میکشید بیرون
وقتی فشار میداد فرو کنه کیف میکردم و درد میگشیدم
اما وقتی میکشید بیرون کیف میکردم
لذتش عالی بود
همینطور تلمبه میزد
و قوربون صدقه میرفت
با دستاش لپ های کونم رو از شهوت زیاد چنان فشار میداد و کیرش رو تا ته فشار میداد داخل کونم
گفتم علی آقا اگه آبت خواست بیاد
تا ته فشار بده و نگهدار تا آبت اون ته تا قطره آخرش خالی بشه
فشار میداد و فشار میداد
کاملا حس میکردم که کونم رو باز کرده
گفت داره آبم میاد
گفتم تا ته فشار بده داخل کونم و همونجا ونگهشدار تا آخرین قطره اش خالی بشه توش
کیرش شل شد و کم کم لیز خورد آمد بیرون
علی هی میگفت کون معرکه ای کردم و تشکر میکرد
منم گفتم برای اولین بار سکس فوقالعاده ای بود
شماره موبایلش رو داد
گفت بازم همدیگر رو ببینیم
من از خدا خواسته گفتم باشه و حتما”
قربون اون کیری میرم که لذتش رو فراموش نمیکنم

نوشته: Koni1

دکمه بازگشت به بالا