وقتی با یه قزوینی خوابگاه میگیری

چند سال پیش برای دانشگاه از مشهد اومدم تهران ترم اول و دوم خود دانشگاه خوابگاه رو می داد و خوابگاه ما هشت نفره بود و از همه قشری بودن و دود قلیون و سیگار مثل مه تموم اتاق رو پر کرده بود برای همین مثل خر نشستم خوندم و هر دو ترم معدل الف شدم .
برای ترم سوم با علی و جواد اتاق گرفتم بچه های خوبی بودن و اهل دود و دم نبودن و اونها هم خر خون و لاکردارا مثل اسب درس می خوندن و روزهای تعطیل و ایامی که استاد نبود سرکار پاره وقت می رفتن . یه شب به علی شیفت خورد چون قرار داد یه ساله بسته بود باید 50 ساعت در هفته اش رو پر می کرد و برای هر ساعت کار علاوه بر بیمه و یک وعده غذای گرم 9 تا 10 هزارتومن میدادن ولی اگه 50 ساعت در هفته پر نمیشد از حقوق ساعتیشون تا شش تومن کم می کردن .
برای همین پنج شنبه و جمعه علی تمام شیفت بود و جمعه ساعت نه می اومد خوابگاه .
خوابگاه ما پنجره به بیرون نداشت و آخری اتاق تو راه رو کنار حموم بود و سمت چپ اتاقمون راه رو بود.
روز پنج شنبه من تو سالن پام لیز خورد و با کمر خوردم زمین و حسابی خسته و کوفته بودم . رفتم دوش گرفتم و خوب یه شرت پوشیدم و گفتم تا جواد بیاد یه چرت بزنم و بعد لباس بپوشم . خوابیدم و بعد یه مدت صدای در زدن اومد منم کمر گرفته بود و قلنج کرده بودم نمی تونستم تکون بخورم انگار یه چیز حباب شکل بین استخوانام گیر افتاده باشه با هر تکون درد می گرفت . جواد دید که درو باز نمیکنم کلید انداخت و اومد تو وقتی برق و زد دید من مثل یه عنکبوت چسبیدم به زمین خندید و لباس راحتی پوشید و از کشوش یه ویکس در آورد و شروع کرد به مالیدن کردن و کمر وبعد گفت شل کن و شرتم رو در آورد و از شونم تا مچ پام گفت یه رگه باید دوسه مرتبه برم و بیام. اون هفت مرتبه و هر مرتبه یا کیرش رو می مالید یا انگشت میکرد منم که کمر و گردنم آروم داشت میشد چیزی نگفتم که یکباره یک نوع کرم که شفاف ژل مانند بود رو کونم ومخصوصا سوراخ کونم مالید هرچی بود باعث شد بدون اینکه احساس درد و یا بدم بیاد دوتا وبعد کمکم تا موچش رو تو کونم جا بده و وقتی کون بازشد . گفت برای اینکه سریعتر خوب شی و بتونی باید یه دوتا توت تلنبه بزنم تا رگ سیاتیکت بازشه منم نمی دونستم این تیکه داستان دروغه و جز درمانش نیست پس قبول کردم . درد زیادو اشکباری درونم ایجاد شد و شروع کرد به سوختن التماسش کرد سریع تمومش کنه سوختم اما اون ایقد ادامه دادتاسوراخ کونم به اندازه یه مچ واشد و می سوخت وقتی دوباره شروع کرد دستانم را گرفت و ماساژ رو شروع کرد و بعد منو بر گر دوند و به زور وادارم کرد براش ساک بزنم و برام جق زد آبم اومد و اونم آبش رو بدنم ریخت و بعد با دستمال کاغذی مال خودم و خودش رو پاک کرد وبعد من رفتم دوش گرفتم و اونم دوش گرفت. شب هردو تامون شب پیش هم خوابیدیم و چندبار تو من تلنبه زدو بعد مثل بچه ای که بغل مامانش باشه سه چار ساعت شروع به مکیدن سینم کرد . حسش خیلی خوب بود بعدش انگار مایعی شیرمانند اما کم از سینم بیرون چکید و اونم اون رو لیسید.
بعد تا طرفهای ظهر خوابیدیم.

نوشته: حامد ماساژور

دکمه بازگشت به بالا