چپتیر

چپتیر

من از بس از بچگی و نو جوونی کیرمو تو شلوار چپکی گذاشتم , کیرم کج شده به سمت چپ شدید . انقدر که اگه کوس و کونی جایی ببینم و بلند شه باید دست چپم و بکنم تو جیب چپم و نگهش دارم که از چپ نپیچه بره تو کونم . طوری که دختر مختر میووردیم بوکونیم , اگه نوبت من بود و بی هوا یکی از بچه ها میمد تو اطاق فکر میکرد من یه وری دراز کشیدم و دارم با کوسه گپ میزنم . غافل از اینکه باید یوری میکردمش . دوران مدرسه هم همش تو مستراب مدرسه میشاشیدم به بغلی وانقدر برده بودنم دفتر واسه این موضوع , که همه معلما هم میدونسن و تا مدیر حواسش نبود انگشت اشارشونو به طرف من اشاره میکردن و کم کم میچرخوندن به چپ و میخندیدن و اسممو گذاشته بودن انحراف به چپ . زمان شاه بود و معلم زنم داشتیم . حتی اونا هم فهمیده بودن و منو میدیدن میخندیدن و به هم میگفتن انحرافیسا !
بزرگتر که شدم خانواده میخواسن واسم زن بگیرن و زورکی منو بردن چندتا خواسگاری و منم هرکدومو علکی یه ایرادی میگرفتم و بهم میخورد تا مارو بردن خواسگاری یه دختره که یه کمی باحجاب بودن و دختره چادر سرش کرده بود و روشو میگرفت . بزرگترا حرفاشونو زدن و گفتن بچه ها برن اون اطاق و با هم حرفاشونو بزنن ببینن به توافق میرسن یا نه !
اقا رفتیم اون اطاق و یکم که حرف زدیم گفتم تو همیشه روتو انقدر سفت و سخت میگیری ؟ گفت نه . گفتم په وا کن ببینم چیو دارم میگیرم . گفت اخه ! گفتم اخه بی اخه . وردار چادرو !
چادرشو که ورداشت عجب مالی بود و محو کس و کونش شدم و چشام تو سینه های برجسته زیر لباسش بود که یهو صورتشو که نگاه کردم دیدم . ای بابا طرف چپه . چپول بدجورا ! دوتا چشاش چپ بود به طرف چپ شدید . اما خیلی بانمکش کرده بود و ادم دلش واسش ضعف میرفت . همینطور که داش منو نیگاه میکرد سیاهیای چشماش به طرف حیاط بود . دیدم سرشو انداخت پایین و غمناک شد . دستمو بردم زیر چونشو سرشو اووردم بالا و گفتم اینکه عیبی نداره من بعدا بهت یه چیزی نشون میدم کف کنی ! گفتم منو نیگا کن . روش بهم بود باز سیاهیای چشاش به حیاط . گفتم داری منو نیگا میکنی ؟ گفت اره . گفتم خارجنده تو ادمارو با سفیدی چشات نیگا میکنی . خندید و گفت تو چقدر روراسی ازت خوشم میاد . گفتم گول رومو نخور بجاش زیرم چپه چپه . خندید . خارکوسه چپچوس بانمک که بود هیچی وختی میخندید تودل بروتر میشد . گفتم بیبین من نجابتت برام مهمه . خاطرم جمع باشه ؟ گفت خاطرت جمع . گفتم خوب حالا اخرین نکته تفاهمی . میخوام کیرمو از همین اول بهت نشون بدم که هیچ نگفته و ندیده ای بینمون نباشه از این اول . گفت اخه بده و نمیشه و من خجالت میکشم و اخه اینجا ! باالاخره گفت باشه . اقا منکه از دیدن کس و کون طرف شق کرده بودم و کیرم دیگه رفته بود تو جیبم , درش اوردمو گفتم نظرت چیه ؟ گفت وای چه بزرگه . گفتم غیر اون . گفت عالیه . گفتم کوسخول کجیشو میگم . گفت اینکه کج نیست . گفتم نیییسست ؟ گفت از اونای دیگه که صاف تره . گفتم کدومای دیگه . تو که گفتی نجیبم . فهمیدم این چپچوسه اشتباهی میبینه . گفتم بگیرش . هی هوارو میگرفت . گفتم کس مشنگ به سمت چپ خلاصه با دوسه تا فرمون بهش رسید و گفت یا علی این بیله ! گفتم په تاحالا چیو میگفتی صافه ؟ فهمیدم تخم راسمو اشتباهی گرفته بوده . گفتم خو حالا چی میگی ؟ گفت با اجازه بزرگترا بله . گفتم مگه از من بزرگترم هست ؟ گفت نه والله . اقا بله برون شد و واسه اولین بار پدرزنمو دیدم . دیدم این خارکوسه برعکس دخترش اونوری چپه . چشاش به راست پیچ داشت . یعنی اگه روبروم میشسن و من ننه هرو میکردم هیچ کدومشون نمیدیدن . هرکدوم به یه طرف انحراف داشت . یه دفه هم شمال اطاق گرفته بودیم و با پدرزن و مادرن شب چارتایی جا انداختیم روزمین خوابیدیم . نصف شب راست شدو زنمو دمر کردم از کون بکنمش که اشتباهی رفت کون مادرزنم و ازون ببعد مادررم رابراه میکردم . تا پسرم بدنیا اومد و پرستار که لای پتو اوردش , پتورو که باز کردیم دیدیم یه پسر توپول و بانمک با چشمای چپ و کیر چپ . واسه همین وقتی رفتم ثبت احوال واسش شناسنامه بگیرم گفت اسمش چیه ؟ گفتم چپکیر . گفت بله ! گفتم چپکیر . گفت اقا نمیشه این اسم بی تربیتیه . گفتم این اسم محلیه . گفت کدوم محل ؟ گفتم عچپ کیر . گفت نمیشه این اسم مورد داره . گفتم چه موردی ؟ گفت توش کیر داره . گفتم پس خارجیا اسم بچشونو میزارن مارکوس مورد داره ؟ مار , کوس داره ؟ گفت په نداره ؟ گفتم نه . گفت پس نرش چطوری میکنه ؟ گفتم راستیا ! یهو گفت ای اقا وقتمونو نگیر نمیشه مورد داره . خلاصه اخر اسمشو گذاشتیم چپتیر .

نوشته: الف . ع

دکمه بازگشت به بالا