سکس در جنوب

سلام به همگی
کوتاه بگم 4 سال پیش برای خرما میرم جنوب . اونجا زن ها کار بسته بندی و… خرما رو انجام میدن . 9 تا زن برام خرما تمیز و بسته بندی میکردن
با یکیشون بنام مستعار فرشته که 4 سال از من کوچکتر بود صمیمی شدیم . برام نهار میاورد از 8 صب تا 1 ظهر و از 3 تا 7 عصر کار میکردن
خلاصه 3 ماهی که اونجا بودم حسابی صمیمی شدیم . تازه گوشی آندروید خریده بود و شبها چت میکردیم
شوهرش در و پنجره ساز ولی معتاد بود
اینم خیلی زن گرم و جذابی بود
چون شهر کوچکی بود و خونه هم مال من نبود نشد کاری بکنیم
فصل پاییز بود ولی هوای بهاری و دلسچبی داشت . عید همون سال با مادرم برای مسافرت سمت بندرعباس و قشم رفتیم . در راه بازگشت با تعریفهای من به شهر فرشته سر زدیم . بهش فکر میکردن خیلی تحریک میشدم . ضمنا چت کردنهامونم کاملا سکسی شده بود
2 روز اونجا موندیم روز سوم که قرار بود فرداش برگردیم فرشته و پدرش ما رو به روستای خودشون که نیم ساعتی فاصله داشت دعوت کردن بعد رسیدن پدرش برای خرید و… بیرون رفت . مادرم تو باغ که براش تازگی داشت و پر از درخت خرما و نارنگی صادراتی بود میگشت . قرار شد فرشته غذای محلی قلیه ماهی درست کنه . به مادرم گفتم من زیاد باغ دیدم تو حسابی بچرخ من میرم داخل خونه باغ کمک فرشته . قبلش ترامادول انداخته بودم . رسیدم یکم کمک کردم و غذا رو توضیح داد. بعد سر صحبت رو باز کردم . هر 2 با خجالت حرف میزدیم فرشته یه شلوار محلی خوشگل تنش بود خلاصه وقتی خم شد از کابینت ادویه و رب انار برداره من پریدم و بهش چسبیدم . نذاشتم سرپا واسه . میگشت دیوونه مامانت میاد آبرومند میره ولی لامبورگینی سکس خلاف بدور تحریم کرده بود . گفتم از اینجا دیده میشه جلو خونه هم شن ریختن کسی بیاد صدایی پاش میاد . خلاصه شلوارش خیلی راحت تا زانو پایین کشیدم و یکم تف زدم کمی تنگ بود یکم عقب جلو کردم تا ته رفت
خیلی گرم و تنگ بود میگشت 3 ماهه سکس نداشتن . بدور تحریک شده بودم حدود 5 دقیقه بعد ارضا شدم تاره بکر دستمال افتادم دیدم سطل زباله اونجا ست . زود کشیدم بیرون رفتم سمت سطل و…
شلوارش کشید بالا و گفت خیلی خری فکر میکردن تو چت کردن شوخی میکنی
حال عجیبی داشتم . واقعا ترامادول هیچ غلطی نکرد. رفتم بیرون ببینم چه خبره و یه سیگار بکشم . برگشتم دیدم خیلی خجالت میکشه و گفت من تا حالا با کسی این کارا نکرده بودم و…
با اینکه ارضا شده بودم ولی هنوز دلم میخواست . بخاطر واریکوسل و مشکل زانو خیلی وقت بود 2 بار ارضا نشده بودم . گفتم ساک میزنی گفت نه کردی تو کسم کثیف شده خلاصه دوباره از پشت گرفتمش این دفعه خوابوندم زمین طوری که در ورودی دیده بشه و خیالش راحت باشه
شلوار زرد محلیشو کشیدم پایین . این بار کمتر مقاومت کرد فقط میگفت نکن زشته و… با خیسی کوسش کردم تو . بدور داغ بود چند بار بوسیدمش . لب نمیداد . ولی تحریک شدن از چهرش مشخص بود متاسفانه نمیدن چرا این بارم 5 دقیقه ای ارضا شدم . شاید تازگی فرشته و چند ماه تجسم کردنش و هیجان باعثش بود . یه دستمال کهنه برداشته بودم ریختم داخلش یکم خوابیدم روش و گفتم 2 بار ارضا نمیشدم تو خیلی عالی هستی و اینکه خیلی سفید و خوش اندامی جیگر . باورم نمیشد صورت و دستاش سبزه بود ولی بدنش سفید و بدون مو بود
خلاصه بلند شدیم . یه موز با چندتا خرما داد گفت برو بیرون مامانت شک میکنه بگو تا یه ربع غذا آمادس . 20 دقیقه بعد هم پدرش اومد جاتون خالی غذای خوشمزه ای بود. بعدش 4 نفری چندتا باغ دیگه و مناظر زیبای اطراف رو دیدیم برگشتیم چند سیخ جوجه هم کشیدیم چندتا عکس یادگاری گرفتیم و برگشتیم اینم خاطره من از عید سال 93
اگه کوتاه بود ببخشید . امیدوار خوشان بیاد ولی عین واقعیت بود .

نوشته: امید

دکمه بازگشت به بالا