معلم و شاگرد

سلام اسمم فایزه ۳۵سالمه معلم زبانم توی شهرستان ۵سالی هس ازدواج کردم داستانی که پارسال اتفاق افتاد و کاملا واقعیه بدون هیچ بلفی همه این صحنه ها مث عذاب وجدان چند وقته باهامه
۱۶۵قد دارم ۸۰سینه نوک قهوه ای کم رنگ به شدت سفیدم کونم تو چشمه ولی آویزون نیس مث سینه هام پای تو پری ام دارم لبای صورتی قلوه ای هیکلم تو پره
۱۰سالی هست تدریس میکنم مقطع راهنمایی توی شهرستان ما مدرس زبان بسیار کمه به همین خاطر مدارس پسرونه به‌خصوص غیردولتی از کمبود دبیر مرد برخورد دار بودن ۲سالی بود از یه مدرسه غیردولتی پیشنهاد کار داشتم ولی فکره این که با پسرا سره کله بزنم دیوونم میکرد تااینکه امسال به دلایل شخصی قبول کردم تا فقط پایه نهم اون مدرسه قبول کنم
۲تا کلاس نهم داشتن روزی که وارد مدرسه شدم نگاه تمااااام پسرای مدرسه روم بود نهمی ها سر از پا نمیشناختن تا من برم کلاسشون معلم های با شخصیتی داشتن دانش آموز خوب ام بود خیلی هاشون به هر حال غیردولتی بود ولی خب چندتا دانش اموزه تیکه بنداز و شر داشتن یه بار پشت در کلاس واستاده بودم که حرفشون به گوشم خورد
_وای دیدی چه سفیده اونروزی پاچه شلوارش بالا رفته بود مچ پاش انقدرررر سفید بود
+اوه توام دیدی ۲بار جق زدم بااون پا
_کونشو بگو زیر مانتو چه تکونی میخوره

یه حالی بهم دست داده بود که پسره کلاس نهمی فکرش چیشده به جای درس چی تو سرشه
این حرفا به صراحت میشنیدم و خودمو به کوچه علی چپ میزدم سعی میکردم ماسک بزنم همیشه که صورتمو خیلی نبینن جوراب بلند بپوشم مانتو گشاد بپوشم واقعا عذاب بودم
۲تا دانش آموز داشتم که واقعا کرمو بودن تو کلاس های من کلا بیرون بودن بخاطر تیکه انداختنشون یه بار از کوره درفتم مدیرم حالمو دید به مادراشون گف اومدن مدرسه منم به مادراشون گفتم ترم اول زبان صفرن از من گفتن بود اوناام عذرخواهی میکردن ولی خب تموم شد و امتحانا ترمو گرفتمو برگه این۲تا صحیح ام نکردم نفری یه ۵ بهشون دادم مادره یکیشون اومد مدرسه التماس که پسره من غلط کرده ببخششو اینا هفته بعدم مادره اونکی اومد
اوناام از جلسات بعدی ساکت بودن ولی هیچی از زبان نمیفهمیدن هیچیییی من به مدیر گفتم مدیرم بخاطر اینکه مدرسه دولتی بود بیشتر پیگیر بود سریع اطلاع داد به خانواده هاشون مادره یکشون اومد مدرسه صحبت کردیمو گف کلاس خصوصی باهاش بزارم هزینشم اصن مهم نیس
ولی من درجا رد کردم که این۲تا هیز چجوری میشه تحمل کرد توی خونه
شب تو خونه گرم صحبت با شوهرم بودم گوشیم زنگ خورد
_الو سلام من عبدالهی هستم مادره آرش شاگردتتون
+اها بله خوبید بفرمایید این وقت شب!
_راجب درس آرش شمارتون از مدیر گرفتم
+اها بله در خدمتتم…

یه ربعی فک زد که منو راضی کنه کلاس خصوصی بزارم منم گفتم هفته بعدی بیاید مدرسه راجبش حرف میزنیم
هفته بعد خودش به همراه اونکی مادر که باشه مادره شروین اومدن ۲تایی گفتن کلاس بزارم براشون
گفتن اینا از بچگی با هم بزرگ شدنا خوب باهم میسازن منم با یه قیمت خوب قبول کردمو قرار شد۲روز درهفته برم خونه آرش اینا که شروینم بیاد بهشون درس یاد بدم آرش و شروین شبیه هم بودن تقریبا قد بلند لاغر پوست شفاف و سفید دوران بلوغ بودن ولی خیلی صاف بود پوستشون
جلسه اول رفتم خونشون یه آپارتمان بزرگ و خوب و تمیز ۲تایی تو اتاق منتظر بودن من درسو شروع کنم منم لباس عادی میپوشیدم ترجیحا پوشیده تر بودم
از همون دقیقه اول نگاه سنگین اون۲تا روی پاهامو سینم حس کردم ولی خب هیچی نگفتم هیچ حواسشون به درس نبود فقط منو با چشم میخوردن
یه بار شانس گند من از خونه خواهرم میومدم لباس شیک و ارایش داشتم که تنگ تر از حد معمول بود جورابم نداشتم تازه
اون۲تا روانی شده بودن کاملا پاهای منو و سینمو میدیدن
کلافه بودم سرشون داد زدم و گفتم
_چیههه همش نگاه نگاه درس گوش کنید دیگ خستم کردید
اوناام انگار برق گرفته بودشون دهنشون بسته بود لال شده بودن
گفتم من میرم سرویس برگشتم جواب اینارو نوشته باشید
رفتم مادرشون تو حال بود وضعیتو پرسید منم گفتم سر به هوا هستن حواسشون نیس اصن یکم حرف زدیمو بعدش رفتم برم سمت اتاق دم در رسیدم واستادم داشتن حرف میزدن
دیدی از حال نداشت به اتاقا مادرش منو نمیدید
آرش: پسر پاهاشو میبینی چه انگشت هایی داره
شروین: شیطونه میگه لختش کنی از هیچی ام نترسی
آرش: وای سینشو دیدی امروز چه گنده تر شده بود
شروین: ناموسا بیا یکاری کنیم لاعقل یکم نگاش کنیم پا بده در این حد
آرش: کسخل شوهر داره بعد بیاد به ما بچه پااا بده؟
شروین: خوشبحال شوهرش چنین اسبی میکنه

پشت در یه حالی داشتم از اینکه ۲نفر انقدررر مشتاق بدن منن یه حس شهوت و خجالت
جلسه بعدی در همون تیپ اومدم وسط درس دادن به شروین گفتم
چیه شروین چرااینجوری نگاه میکنی توروخدا بس کنید بخدا به مادرتون میگما
شروین و آرش بهم نگاه کردن یکم مکث شروین گف خانم حق بدید توروخدا اخه جای ما نیستید که
آرش تعجب کرده بود از این حرفه شروین
گفتم چیه مگه منم آدمم دیگه
شروین گف خانم اخه شما بهترین چیزی هستید که تو عمرمون دیدیم
گفتم واقعا که یه ذره تربیت خرجت نکردن
نگاهم برای اولین بار رف سمت کیره جفتشون تو شلوار خونگی هاشون که باااد کرده بود معلوم بود سیخ کرده بودن
یه حس واقعا عجیبی اومد تو دلم سریع رفتم سمت سرویس با خودم فکر کردم ۱۰روزه شوهرم ماموریته شهوت دیوونم کرده این۲تا انقدر تو کفه منن شل کنم یکم منو بمالم بعد دوباره از آبروم ترسیدم که تو مدرسه پر میکنن بعد دوباره گفتم نه کجا میخوان ثابت کنن بزار یکم بمالن هم اونا حال کنن هم من
کلی کلنجار رفتم در اخر گفتم۲تا بچه کلاس نهمی که کاره زیادی از دستشون بر نمیاد مرد هم نیستن حس خیانت نداشتم ازشون تصمیم گرفتم شل کنم براشون کاری ام نداره برا ۲تا بچه ۱۵ساله فقط کافیه لباستو دراری ولی مادره آرشدچی پس…
رفتم سمت اتاق نمدونستم از گجا شروع کنم گفتم خیلی گرمه مانتومو درارم یه پیرهن با طرح خارجی داشتم تنگ بود و سین هام واضح تر بودن و بازوم کاملا مشخص اونا دیگ نمدونید چجوری نگاه میکردن
یه ذره درس دادم دیدم نمتونم کل اتاق شهوت گرفته
گفتم چیو نگاه میکنید
شروین گف هیچی خانم چقدر شما خوبید من دارم روانی میشم
آرشم گف اره بخدا
من یه لبخند ریز زدم گفتم اگه دهنتون قرص باشه میزارم نگاه کنید ولی به شرطی که دیگ اینجوری نگاه نکنید
اونا انگار لاتاری برنده شده بودن گفتن باشه باشه خانم چشم هرچی شما بگی
گفتم آرش مادرت نیاد یوقت
رف سمت در آروم قفل کرد نشست دست انداختم پیرهنمو درآوردم با شالم موهام لخت قهوه ای روشن یه سوتین بنفش هم بسته بودن آرش چشاش ۴تا شده بود شروین آروم با دست اومد جلو من هیچی نمیگفتم یکم خجالت کشیدم ولی شهوت غلبه میکرد روش که مگه من چقدر خوبم این۲تا اینجوری نگاه میکنن
تو همین حین دست شروین ممه چپو رو سوتین گرف یه نفس ریزی زدم
گف خانم باورم نمیشه
گفتم زودباش هرکاری میخوای بکن
شروین به ارش گف بدو برو اون اسپری تاخیری باباتو بیار
من ساکت بودم درو آروم باز کرد بعد بستش رف یه اتاق دیگ
به خودم اومدم دیدم سره شروین وسط سینه هامه بند سوتین باز کردم نوک سینمو کرد دهنش یه اهههه اروم کشیدم سینمو داشت میمالید و میخورد در باز شد ارش اومد تو
گفتم مامانت نیاد؟!
گقتم نه فیلم میبینه
شروین درازم کرد رو زمین رف گردنم لیس میزد طوری که رگ گردنم باد کرده بود یکم گذشت ارش گف پاشو منم بخورم
اسپری داد شروین
شروین: خودت زدی؟
آرش: اره زیاد بزن
من حواسم نبود به ارش دیدم لخت کامله کیرش خیلی کوچیک بود۱۲سانت مثلا نازک بچگونه شروع کرد سینمو خوردم نوکش حسابی باد کرده بود
شروین گف خانم اروم تر مامانش شک میکنه
راستم میگف گه‌گاهی ریز اه بلند میکشیدم
نگاهم رف سمت کیر شروین ۱۵سانت میشد کلفت نسبت به سنش بود
گفتم تاحالا کسیو کردید؟
شروین گف من کس کردم آرش نه
آرش گف من دوس‌دخترمو از کون میکنم ولی شروین زن گاییده
شروین داشت شلوارمو درمیاورد پاشدم سرپا شلوارمو درآوردم با شرت طوسی همزمان
شروین گف کونشووو نگاه
ارش گف اروم حیوون مامانم میفهمه
شروین کونمو میلرزوند و میمالید
منو خوابوند کف اتاق رف لای پاهام کسمو کرد دهنش میخورد خیلی حرفه ای نبود ولی حشریم میکرد آرشم سینمو داشت از جا میکند حسابی داغ کرده بودم گفتم زود باشید بسه پاشید نوبتی بکنید بره
پاشد به ارش گف بیا تو بکن من حواسم هس کسی نیاد ارش تنظیم کرد ولی مبتدی بود خودم سره کیرشو تنظیم کردم گفتم فشار بده کیرش کوچیک بود به اون بیشتر حال میداد ۵دقیقه روم بود من صدای نفسام تند شده بود ولی نه اینکه آبم بیاد
آرش گف داره میاد
گفتم توش نریزی رومم نریز
یهویی دراورد ریخت رو دستش
شروین گف خانم پاشو سرپا از پشت بزارم تو کست سرپا شدم یکم پاهامو باز کردم کونمو گرفته بود و میلرزوند بعد تنظیم کرد گذاشت توششش
یه اه گفتم اونم دست میکشید روی رونم کونمو میمالید سینمو از جلو میگرف کمرمو لیس میزد
من: آهههههه اروم تر صداش میره بیرون اههه اروم شروین
شروین: خانم چه کونی داری بخواب قمبل کن
داگی شدم از پهلو و کونم گرفته بود میکرد اسپری روی کیر شروین جواب داد بود من چشام بسته بود اه میکشیدم خیلی اروم کامل خوابیدم زمین افتاد روم داشت میکرد اون خیسه عرق بود دم گوشم نفس نفس میزد
منم اههه ریز میکشیدم
گفتم آبتو بیار دیره
گف پاشو بشین رو میز کامپیوتر
پاشدم آرشو دیدم انگار از جنگ برگشته بود بیحال افتاده بود رفتم نشستم سره میز پاهامو باز کرد خیلی از کردنش خوش اومده بود سینه هام بالاپایین میشدن سفت بغلش کرده بودم اههه میکشیدم خیلی خوب بود دم گوشش میگفتم
اااای خوبه همینجوری بکن تا اخررر ببر اووف اونم تو کسم تلمبه های ریز و اروم میزد
پاهامو پشتش قفل کرده بودم با هر تویی که میزد یه تکون رو میز میخوردم گفتم آبتو بیار دیره چرا نمیاد؟!
شروین: چون همکاری نمیکنی همه کارو من میکنم
من: چی کنم؟
شروین:نمدونم
یهویی سرشو گرفتم لباشو کردم تو دهنم د خوردن بااینکار جون تازه ای گرف گردنشو حسابی مک زدم جوری که واقعا داشت بهترین حس دنیا تجربه میکرد کیرش سفت شده بود ۲دقیقه تو این پوزیشن بودیم سینه هام بالاپایین میشد
گف داره میاد
درآورد نشستم زیره کیرش سینه هامو گرفتم تو دستام گفتم بریز روش سرمو گرف کیرشو نزدیک سینم کرد
همشو خالی کرد رو سینه هام
آرش کف کرده بود درجا گف چرا گفتی من نریزم روت پس؟
هیچکی جوابشو نداد
شروین با چند داد ریز تمام آبشو روی سینه هام ریخت اومد بره عقب کیرشو گرفتم کردم تو دهنم براش خوردم تخماشو لیس زدم رف عقب با دستمال پاک کردم من هنوز سیر نشده بودم آرش که سیخ کرده بود باز اومد سمتم گفتم بیا اینجا بخورم دعواتون نشه
کیرشو گرفتم براش خوردم سرمو گرفته بود اهه میکشید گف خانم باز میخوام بکنمت رفتم عقب کونمو سمتش کردم گفتم بیا بدو آرش از عقب گذاشت تو کسم از کونم گرفته بود مث یه سگ میکرد سوارم شده بود نگاه کردم شروین گفتم براتو سیخ شد بیا گف الان میام آرش گف داره میاد همین که گف نتونست کنترل کن درآورد همشو روی کمرم ریخت خودشم سریع با دستمال پاک کرد شروین اومد سمتم کیرشو کرد تو دهنم موهامو جمع کرد تو دستش گف بخور محکم کیرشو حسابی خوردم رفت پشتم موهامو میکشید میکرد کونم صداش بلند شده بود انگار نه انگار ننه آرش تو خونس حسابی داشتیم حال میکردیم
شروین گف بیا بچرخ پاتو بزار رو شونم اینکارو کردم یه پامو گذاشت رو شونش کرد تو کسم میکرد دستش روی سینم بود انگشت پامو یهویی کرد دهنش داشتم ارضاء میشدم گفتم همینجورری بکنن ااهههه محکم تر ااااییییی بکن واااییی چشام بسته بود اون میکرد نوک سینمو میکشید پامو تو دهنش کرده بود یهویی دستشو گذاشت رو کسم یه اهههه بلند کشیدم
گف هیییس اروم خانم دستمو جلو دهنم گذاشتم فشار میدادم
ولی دست خودم نبود گفتم بکن تند تر اونم محکم داشت میکرد یه دقیقه بعد یه لرزش شدید کردم شروین خوابید روم گف حال داد؟
گفتم اره بکن
اونم خوابیده بود روم میکرد ۲دقه نشد گف داره میاد رو صورتت بریزم؟
گفتم بریز پاشد آبش کم بود ولی بازم ریخت رو صورتم گذاشت لب دهنم که بخورم منم براش حسابی تمیزش کردم
پاک کردم صورتمو خواستم بپوشم نوبتی اومدن یکم سینه هامو خوردن و کبودش کردن
لباسامو پوشیدم انقدر از کردن شروین خوشم اومده بود که موقع رفتن یه لب اساسی باهاش گرفتم اونم گردنمو حسابی خیسش کرد
وقتی رفتم خونه احساس پشیمانی بهم دست داد طوری که گریه کردم به حال خودم بعده اون کلاسارو لغو گردم مدرسه ام بزور تا اخر سال درس دادم
به آرش ۱۵ به شروین ۱۸دادم اخر سال بااینکه تو برگه هیجی ننوشته بودن
دیگ ام بهشون محل ندادم و تاالان ندیدمشون زندگیتون سره یه ساعت شهوت خراب نکنید

نوشته: معلم

دکمه بازگشت به بالا