معلم حشری و شاگرد شوخ
سلام دوستان این خاطره ای که می نویسم عین حقیقته. من 33 سالمه و تو دبیرستان ریاضی تدریس میکنم.این نکته رو بگم که تو کلاس همه از من حساب میبرن و کسی جرات جیک زدن نداره چون خیلی سخت گیرم و دست به نمرم خیلی بده و خلاصه به راحتی نمره نمیدم.
قضیه بر میگرده به سه سال قبل که تو یه دبیرستان دخترونه تدرس میکردم. یه شاگردی داشتم به نام فریبا 20 ساله پیش دانشگاهی میخوند که خیلی خوش استیل و اندام توپ و رنگ پوستش برنزه بودو خیلی اکتیو و شیتون و شوخ بود که به خاطر همین چند بار از کلاس بیرونش کردم. ولی اینو بگم که تو کلاس همیشه یواشکی نگاش میکردم و خیلی دیونش بودم آخه سینه هاش و کونش خیلی معرکه بود خلاصه دوست داشتم بکنمش. یه امتحان میان ترم گرفتم از کلاس که فریبا از 5 نمره 0.25 گرفته بود. یه روز بعد کلاس اومد پیشم گفت توررو خدا برا امتحان کمکمون کنید منم از خدا خواسته ولی هرچی با خودم کلنجار رفتم که شمارشو بگیرم از ترس آبروم نونستم و بهش گفتم نه هرچی تو برگه بگیری همو نمرت خواهد بود. بعد که اومدم خونه به خودم فحش دادم که چه فرصت خوبی رو از دست دادم.
کم کم ترم داشت تموم میشد و من روز به روز عطشم نسبت به فریبا بیشتر میشد. چون میدونستم دوباره میاد سراغم یه امتحان پایان ترم خیلی سخت گرفتم. و بالاخره روز امتحان پایان ترم ، قلبل از امتحان تو راهرو اومد پیشم باز خواهش و تمنی که تورو خدا کمکم کنید منم از خدا خواسته دل رو زدم به دریا گفتم میخوای تلفن منو داشته باش ببینم چه کار میتونم بکنم، فقط قول بده به کسی نگی و الا نمره نمیدم بع واسه اینکه از دستش ندم گفتم یه تک زنگ بزن شمارتو سیو کنم و تک زنگ زد و نمیدوننین چقدر خوشحال شد بعدش کلی تشکر کرد و رفت سر جلسه منم مست خر کیف شده بودم ولی خودمو زدم به کوچه علی چپ و جدی گفتم ولی قول نمیدم. بعدش فریبا رفت سر جلسه امتحان منم بعد از شروع امتحان رفتم سر جلسه.تو جلسه پاشو انداخته بود رو پاش منم داشتم یواشکی زاغ سیاهشو چوب میزدم. شب بعد از بهم زنگ زد و گفت امتحانش رو خراب کرده منم گفتم هنوز برگتو صحیح نکردم بعدش چون موقعیت فراهم نبود بهش گفتم خودم بهت زنگ میزنم بیا ببینم چیکار میتونم بکنم. پیس فردای اون روز هیچکس خونمون نبود خودم زنگ زدم به فریبا و آدرس خونه رو دادم بهش و گفتم سریع بیا ببینمت اونم خوشحال شد و گفت باشه.منم رفتم سریع دوش گرفتم و بدنمو شیو کردم و ادکلن زده و مرتب. بالا خره اومد و بردمش اتاقم گفتم برگت افتضاحه چیکار کنم گفت تورو خدا کمک کنید گفتم برگت سفید چیزی ننوشتی میخوای بدم برگتو پر کنی همین که اینو شنید خوشحال شد و با عشوه گفت وای مرسی. بهش گفتم فقط یه شرط داره گفت چه شرطی من گفتم فقط باید بذاری لا پاتو بخورم اینو که شنید گفت وای از همین می ترسیدم منم گفتم قول میدم فقط بخورم گفت یعنی اگه این کارو نکنم نمره نمیدین گفتم نمره میدم ولی لطفا بذار کستو بخورم.
خلاصه راضی شد و شلوارشو درآوردم، نمیدونین چه حسی داشتم یه شورت سکسیه سفید پوشیده بود شورتشو در آوردم وای چه کس خوشکل و نازی داشت از یه طرف خیلی استرس داشتم هر لحظه ممکن بود یکی بیاد خونه شروع کردم به خوردن کسش آخ که چه حالی میداد. بعدش شلوارمو کشیدم پایین گفتم برام ساک بزن همچین ساک میزد که مغز سرم سوت میکشید و آبم ریخت تو دهنش فکرشو کنید دختری که تا قبل از این جریان ازم میترسید آبم که ریخت تو دهنش بهم گفت خاک تو سرت منم خندیدم. بعدش بهش گفتم که الان یکی ممکنه بیاد خونه تو برو فردا اگه شد میگم بیا خونه بنویس ورقتو. بعد فریبا رفت منم اون روز تا صبح تو فکرش بودم و مزه کس خوشکاش تو دهنم مونده بود ولی ناراحت بودم که چرا از ترس اینکه کسی بیاد نتونستم کامل حال کنم.دو روز بعدش خانوادم رفتن خونه مادر بزرگم و میدونستم که تا شب نمیان منم گفتم کار درم و به محض رفتنشون زنگ زدم به فریبا گفتم الان وقتشه سریع خودتو برسون ورقتو بدم بنویسی. و دمش گرم نیم ساعت بعد فریبا اومدش و منم طبق معمول دوش گرفته بودم و صاف و صوف کرده بودم، این بار اصلا مجال ندادم سریع لختش کردم, بعد سوتینه مشکیشو باز کردم وای عجب سینه های سربالا و زیبایی داشت الان که مینویسم راست کردم شرو کردم شینه هاشو خوردن اونم از فرط حشر گوشمو زیر گردنمو میلیسید. بعد به پشت خوابوندمش و همین که شلوارشو در آوردم شورتش هم با شلوار جینش در اومد اوف این با به انداره کافی وقت داشتم پاهای سکسیشو شرو کردم از انگشتای پا ساق پا تا روناش به بوس کردن انصافا پاهای برنزش ازخود بیخودم کرد بع شروع کردن به خوردن کسش عجب کسی داشت توش صورتی بود که حاکی از جون بودن و شاداب بودن کسش بود هی بو میکردم کسشو هی میخوردم بع ازش خواستم شلوار منو در بیاره,بعدش شورتمو در آورد گفتم شاک بزن گفتس باشه ولی به شرطی که قول بدی آبتو نریزی دهنم گفتم باشه لا مصب همچین کیرمو ساک میزد انگاری بار صدهزارمش بود بعد تخمامو میکرد تو دهنش اوفففففففف. بعد گفتم بیا 69 بشیم و 69 شدیم و من کسشو میخوردم گفتم فریبا تو هم بخور و فریبا شروع کرد به خوردن کیرم یه چیزی من خیلی دوست دارم دخترا با کونم بازی کنن(البته کونی نیستم) گفتم نه سوراخ کونمو لیس بزن یکم نه و نو کرد گفتم خواهش میکنم بخور سوراخ کونمو اونم به خاطر نمره هم که شده شروع کرد به لیس زدن سوراخم (البته من همیشه موهای کونمو شیو میکنم و به تمیزی کونم اهمیت میدم و توشو با صابون میشورم) و ازش خواستم زبونشو تند تند بکن تو کونم در بیاره آخ که زبونشو میکرد تو کونم و منم داشتم از شدت حشر پس میفتادم بعد گفتم به شکم بخواب تا از عقب بکنمت بدون مقاومت کردن این بار قبول کرد، بعد گفتم فریبا کیرمو ساک بزن تا خیس بشه بعد اول با انگشتم سوراخ کونشو ماساژ دادم و با انگشت میکردم تو سوراخش خداییش سوراخش خیلی تنگ و ترو تمیز بود انگار میدونست میخوام بکنم توش تمیز کرده بود سوراخشو, بعد کیرمو گداشتم دم شوراخش و هل دادم تو جیغ کشید و گفت ای بکش بیرون دیگه نمیام پیشت گفتم ببخشید کیرمو از تو کونش کشیدم بیرون وا یکم با انگشتم با کونش ور رفتم و این بار خیلی آروم کیرمو کردم تو سوراخ کونش و هل دادم تو ودردش کمتر شد، همین طور که تو کونش میکردم با دستم سینه هاشو می مالیدم اونم از شدت حشر چشماش شهلا شده بود و داشت حال میکرد بعدش همین طور که داشتم میکردمش با دستم کونشو آوردم بالا و به روش سگی کونش گداشتم اونم با کونش ضربه میزد به کیرم خلاصه آبمو ریختم تو کونش.بعد بلند شد و خودشو تمیز کرد گفتم حالا بیا ورقتو بنویس و نوشت منم بهش بیست دادم. فریبا کلی خوشال شد و گفت این محبتتو جبران کنم منم بوسیدمش و گفتم جبران کردی و خندیدیم. بعد از این جریان هردفعه خونه خالی میشد سریع زنگ میزدم فریبا میومد حال میکردیم. یه روز بهم گفتش که(( سکس با شمارو خیلی دوست دارم چو شما واردی)). بعد از فریبا تعداد زیادی از دانش آموزامو کردم که تو داستان های بعدیم براتون مینویسم. امیدوارم لذت برده باشید لطفا نظر بدین