آخرین گی تو حموم عمومی

سلام من رضا هستم 18 سالمه نمیدونم از کجا شروع کنم تقریبا سه هفته پیش بود که برای مسافرت به شهرستانمون رفتم و وقتی میخواستم برگردم با اتوبوس های ترمینال برگشتم و تو اتوبوس یه پسر جوونی و دیدم که صندلی پشتی من بود که خیلی هیکل ردیف و سکسی داشت و عالی بود من از همون اول که تو اتوبوس دیدمش به فکر این بودم که چطوری بتونم یه ترفندی اجرا کنم و با هاش طرح دوستی ببندم و من همش بر میگشتم پشت سر و نگاش میکردم به طوری که نگاه های من باعث شد بهم جلب توجه کنه و مثل اینکه اونم از من و هیکلم خوشش اومده بود تا اینکه به ذهنم رسید شماره خودمو رو موبایل بنویسم و شاید اون ببینه و برداره و بعد دو دقیقه دیدم یه شماره ناشناس به موبایلم زنگ زد و از کدش فهمید احتمال زیاد باید خودش باشه و و برگشتم نگاش کردم لبخند زد و فهمیدم اون بود و از خوشحالی بال دراوردم بعدش بهش اس دادم که باهم بیشتر اشنا بشیم و اون بهم اشاره کرد بیا پیش من بشین رفتم پیشش با هم یه گپ زدیم و از همه چیز زندگیمون برا هم گفتیم اون اسمش بهرام بود و اومده بود کرج برا کار بنایی و ازم قول گرفت که یروز حتما برم کرج پیشش
بعد دو هفته که پشت سر هم به هم اس میدادیم و حرفهای سکسی میگفتیم و اون میگفت چطوری میخوای باهات حال کنم و من دو دفعه پشت تلفن با حرفاش ارضا شدم و یه روز صبح راه افتادم رفتم مترو کرج و اونجا با هاش قرار گذاشتم و اون وسیله برا حموم اورده بود با هم رفتیم یه حموم عمومی برا دوش گفتن بعد اونجا تو حموم لخت شدیم و زیر دوش اب گرم همدیگرو سفت بغل کرده بودیم و لب همدیگرو میخوردیم و من براش ساک میزدم و کیرش 20سانت بوده و خیلی حال میداد و لاله گوشامو میخورد و بو میکرد خیلی حال میداد صدای اه اه من بیشتر اونو وحشی میکرد و بیشتر این کارو انجام میداد و اون کیر کلفت درازشو کرد تو سوراخم اول یکم درد داشت بعد انقدر حال داد که دردش از بین رفت و سوراخم گشاد شده بود و من جیغ میزدم و همون موقع از لذت اینکه کیرش تو سوراخ کونم بود ابم اومد و بعد پنج دقیقه اب بهرام هم اومد و اون ابشو ریخت روی کمرم و اخرسر دوش گرفتیم و اومدیم بیرون من رای مترو شدم و به خونه برگشتم و الان چند روزه که بهم زنگ میزنه میگه بیا منم هنوز بهش جواب ندادم که میام یا نه ولی در هر صورت بهترین سکس زندگیمو با بهرام انجام دادم اگه بد بود ببخشید اولین بارم بود که داستان سکسمو مینویسم اگه خوشتون اومد بگین بقیه داستان هامم بنویسم

نوشته: رضا

دکمه بازگشت به بالا