تريسام رويايي با مانا و مليكا
سلام آريا هستم و خاطره اي كه ميگم كاملا واقعي هست راستش من تا 2-3 سال پيش مثبت ترين بودم و معدلم هميشه بالاي 19 بود اما اتفاقهاي بد پشت سر هم باعث تغيير شديدم شد و منو تبديل كرد به يه آدم ديگه كه با اون آدم قبلي از همه لحاظ فرق داشت خاطره اي كه ميخوام بگم مال 1 ماه پيشه كه خونه يه شب خالي بود،قبل اين اتفاقم سكس داشتم اما هميشه دوست داشتم تريسام (سکس سه نفره) داشته باشم
حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود و نيم ساعت از خالي شدن خونه گذشته بود،منم حوصلم سر رفته بود بدون اينكه حتي فكرشو كنم براي امشب چه حالي قراره بكنم از خونه زدم بيرون و رفتم جايي يه گل سم گرفتمو برگشتم به سمت خونه كه بشينم و تنهايي رول كنمو بكشم،سر كوچه كه رسيدم يادم افتاد پيپر ندارم براي همين رفتم تا دكه كه پيپر بگيرم همزمان با رسيدن من يه 206 سفيد با دوتا سرنشين دختر روبرو دكه اونور خيابون نگه داشت،اومدم دم دكه و گفتم يه بسته ocb بده و فيلانو بيسار،دختره كه اومده بود سيگار بگيره وقتي كه من حرف پيپرو زدم نگام كرد و يه نيشخند ريز زد و داشت ميرفت سوار ماشين دوستش بشه و منم در كمال پر رويي رفتم پيشش و گفتم شما ام گل باز تشريف دارين؟گفت آره گهگاهي ميكشيم و فيلان بيسار،گفتم ميخواي الان يه رول باهم بزنيم؟دوستش كه پشت قرمون بود گفت اگه مجاني باشه اوكي،سواره ماشينون شدم و معرفي و … و بعد را افتاديم،جفتشونم هم سنشون از من بالاتر بود و هم سرتر از من بودن واسه همين داشتم به اين فك ميكردم بحثو چجوري به اين بكشونم كه يه جوري ببرمشون خونمون،تو اين فكرا بودم كه مليكا(مستعار) كه پشت فرمون بود گفت كه تو ماشين نميشه كشيد چون هاتباكس ميشه و باباش ميفهمه و فيلان بيسار كه دوستش مانا(مستعار) ام تاييد كرد،منم اينو شنيدمو تو كونم عروسي شد :)) گفتم بريم خونه ي ما بكشيم اونام كه فكرشم نميكردن آخرش قراره بهم بدن قبول كردن،راه افتاديمو رفتيم سمته خونه تو راه يه سري مزه هم خريديم چون يه نصف باتل رد ليبل خونه داشتم رسيديمو رفتيم بالا اينا رفتن تو اتاق منم رفتم دسشويي،جلو آينه وايسادم گفتم فرصت بهتر از اين برات پيش نمياد آريا،دو تا كس خوب يه گل سم سه كام فراري و جاني واكر،ميتوني همون تري سام اي كه آرزوشو داشتي بكني،،،
خلاصه يخورده اعتماد به نفس دادم به خودم كه حركت اشتباهي نكنم اومدم از دسشويي بيرون كه ديدم اينا دارن پكو بو ميكنن و ميگن ااااا هم رخش سمه هم بوش منم گفتم كجاشو ديدي آريا گلايي كه ميزنه و پاسايي كه ميده ناابه(700 مگاوات) و خنديديم باهم،گذشت كه من نصف پكو شيك كردم و به پيپر به كلفتي كير رستم:)))) پيچيدم و رفتم سه تا گيلاسم آووردم كه بعدش جانيو بخوريم،جويتو زدم زيرش و حدود 7-8 دقيقه طول كشيد كه تموم شده،رفتم فيلرو انداختم توالت و برگشتم ديدم دوتا زامبي با چش شهلا رو تختمن گفتم خوبين بچه ها باهم با يه صداي لش گفتن آره خودمم خيلي چت بودم ولي خودمو نگه ميداشتم،بهشون آبميوه دادم كه از كويري دران و بعد ساقي شدم و پيك ميريختم،نفري 4 پيك ريختم و رفتيم بالا يكي يكي با سلامتياي كس شر،رفتم ليوانارو بزارم آشپزخونه موقع اومدن متوجه صحبتاشون شدم كه بيشتر كس خنده(گلبازا ميدونن چي ميگم) بود،لابلاش چيزي كه نظرمو جلب كرد اين بود:مانا رو تخت لش كرده بود و با خنده ميگفت مليكا حشرم زده بالا مليكام رو مبل لش كرده بود و فقط ميخنديد،اومدم تو رفتم بغله مانا رو تختم نشستمو سرمو گذاشتم رو سرش و رو هم لش كرديم،كم كم شروع كردم جاهاي حساسشو پيدا كردن چون ميدونستم اگه رو مانا حركت بزنم مليكا هم مياد،خلاصه كه بعد از دست كشيدن رو چندجاي بدنش رون پاي چپشو مالوندمو ديدم با خنده آه كشيد،كارمو ادامه دادم و اونم حشري تر ميشد،30 ثانيه رونشو مالوندمو لبمو يهو گذاشتم رو لبش اونم كه ديگه بي اختيار شده بود خودشو كامل در اختيارم گذاشت و بعد از چند دقيقه لببازي و گردن و همزنمان لباساشو درآوردن شورتشو كشيدم پايين يه كس بي مو و فوق العاده شروع كردم به خوردنش بعد از اينكه كسشو و خوردم و اون داشت ساك ميزد ازش پرسيدم پرده داري گفت نه رفتم از جاسازم يه كاندوم خاردار واداشتم گذاشتم رو توني و آروم آروم فشار دادم تو و يه آه بلند كشيد،كم كم شروع كردم به تلمبه زدن و بعد از بيشتر از 10 دقيقه تلمبه زدن مليكا با صداي آه آه مانا از توهم پريد و متوجه صحنه شد با يه لحن دلقكي گفتم سلام اونم كه صحنرو ديد و پشماش ريخت با صداي لش گفت چيكار دارين ميكنين گقتم ميخواي توام بياي گفت آره شروع كرد لباساشو در آوردن منم مشغول مانا بودم كه از صداهاش فهميدم داره ارگاسم ميشه مليكام داشت لباساشو درآورد واييي چه ممه هايي داشت اندازه هندونه بود منم كه تمام حواسم به ممه هاي مليكا بود نفهميدم مانا داره ارضا ميشه كه شد و منم فهميدم و كيرمو كشيدم بيرون،آبش ريخت رو تخت و منم كاندومو درآوردم اين وسط يهو مليكا اومد و از مانا لب گرفت مانا سمت راستم و مليكا سمت چپم بود داشتن از هم لب ميگرفتن نميدونين چه حالي ميداد و چقد تحريكم ميكرد تو اين پوزيشن مونديم كه مليكا با ور رفتن با كيرم ارضام كرد منم از ترس اينكه نتونم مليكارو بكنم بعده اينكه راست شد ايندفه كاندوم تاخيري زدم و افتادم رو مليكا و شرتشو دراوردم كسش خوب بود ولي به مانا نميرسيد بدون اينكه بپرسم پرده داره كيرمو فشار دادمو تلمبه زدم و فهميدم مليكا هم حلقويه،خلاصه كه مليكارم ارضا كردم و قبل اينكه آبم بياد كاندومو دراوردمو ريختم تو دهن مانا آبمو… بعدشم كه خودشونو شستن و موقع لباس پوشيدن مانا گفت بهترين سكسي بود كه تاحالا داشتم مليكا ام گفت منم همينطور،از شنيدن اين جمله ها احساس غرور كردم و موقع رفتن شماره هاشونوم ازشون گرفتم،هنوزم باهاشون در ارتباطم ولي فرصتش پيش نيومد بازم بكنمشون،اگه خوشتون اومد بگين بازم بنويسم
راستي Its Always 420 Somewhere:))
آريا