اولین سکس امیرعلی

سلام من میخوام یه داستان واقعی را براتون بنویسم اسم من امیر علی است 27 سال دارم و قیافه خوب و جذابی دارم چشمانم ابی است و قدم 170 و وزنم 70 بدن ورزشکاری دارم تازه از خدمت اومده بودم و دنبال کار میگشتم با ماشین بابام اینور و انور میرفتم سمت بازار بودم که دیدم یه خانم جوان و خوشگل با یه بچه 5 ماهه کنار خیابان ایستاده دلم به حالشون سوخت و سوار کردم گفتم خانم کجا میرید برسونم گفت ولی عصر اتفاقا مسیر منم ولی عصر بود سوارشون کردم در بین راه با همدیگر حرف زدیم از مشکلاتش بهم گفت گفت که با این سن کمش البته 20 سالش میشد با یه مرد پولدار به سن باباش ازدواج کرده به خاطر پولش. البته خودش راضی نبود به زور باباش ازدواج کرده بود. راستی اسمش میترا بود بعد از کلی حرف زدن من باهاشدوست شدم و رسوندم خونشون اونم شمارش به من داد و رفت منم دیگه بیخیالش شدم رفتم خونه. بعد از 3 یا 4 ماه تو پارک نشسته بودم که یهویی به سرم زد بهش زنگ بزنم بهش زنگ زدم گوشیش رو چواب نداد منم با خودم گفتم سر کاری بود دو روز بعدش دیدم موبایلم زنگ میخوره جواب دادم دیدم خودش میگه کجایی گفتم خونه گفت میای خونه ما . باهات کار دارم گفتم شوهرت کجاست گفت رفته مسافرت خارج از کشور. فوری خودم رسوندم خونشون اخه از خونه ما تا خونه اونها 10 دقیقه راه نبود رفتم در زدم در رو باز کرد رفتم خونشون یه شربت اورد و نشست بعد گفت کجایی این مدت چرا زنگ نمیزدی گفتم سرم مشغول کار بود. کلی باهمدیگه حرف زدیم . یهویی بلند شد و اومد کنارم نشست دستم گرفت تو دستش . دستهاش خیلی گرم بود انگار از تنور دراوردیش گفت دلم خیلی گرفته میخوام ببوسمت اجازه میدی. منم همین جور موندم چه جوابی بدم بهش بعد لبهاش گذاشت رو لبم وایییییییییییییی چقدر گرم بود تا اون موقع من از هیچ دختری لب نگرفته بودم چقدر بهم میچسبید.بعد ددستش میبرد لای موهای سرم و نوازشم میکرد منم داشتم لب میگرفتم ازش.بعد میترا بلند شد رفت یه اتاق دیگه گفت الان میام بعد 5 دقیقه که در باز کرد وای من چی میدیدم یه پری دریایی. لخت بخت بود با بدنی سفید و اندامی عالی من که ماتم برده بود اخه تا حالا یه زن لخت رو جلوی خودم ندیده بودم گفت چیه تعجب کردی هیچی نگفتم بهش دستم گرفت و بلندم کرد و برد اتاق خوابشون و یکی یکی خودش لباسهام دراورد . کیر منم داشت میترکید شق شق شده بود با دیدن کیرم گفت اخجون چه کیر جوانییییییییییییییی ازم پرسید تا حالا سکس داشتم یا نه . منم راستش گفتم گفتم نه گفت بعد این مال خودمی به هیچ کس نمیدم شروع کرد به ساک زدن ای خدا چه حالی میداد با هر ساکی که میزد روح از بدنم خارج میشد. منم داشتم پستونهای خوشگلشو میمالیدم بعد من شروع کردم به خوردن سینه هاشو چه مزه ای میداد مثل اینکه تازه بچه شروع میکنه به خوردن شیر منم میمکیدم و انم با صدای ظریفش دیواه ام میکر د اخخخخخخخخ واییییییی میگفت هی میگفت بکن تو دارم دیوانه میشم ولی من تازه لذت خوردن سینه رو تجربه میکردم . بعد یهویی من هل داد رو تخت خودش اومد روم کیرم گرفت گذاشت لای کسشو نشست رو کیرم وای چه داغ بود کسشششششش کیرم تا ته رفت تو کسش یه جیغ بلندی کشید که من ترسیدم گفتم چی شد گفت جر خوردم اینم بگه که من کیرم کلفته و درازحدود 20 سانتی میشه. بعد شروع کرد به بالا و پایین اومدن رو من وای خدا چه حالی میداد سر کیرم میخورد به دهانه رحم میترا وقتی میخورد اون داد میزد. بعد 5 دقیقه بالا اومدن یهویی لرزید و جیغ کشید منم هاج و واج مونده بودم گفت من تخلیه شدم ابم اومد و بیحال افتاد هی داشت منو بوس میکرد و قربون صدقه ام میرفت بعدش بلند شد و خوابید زیز من و گفت تو هم بزن و خودتو خالی کن منم باز کیرم کردم تو کوس سفید و نازش و شروع کردم به تلمبه زدن حدود10 دقیقه تلمبه زدم یهویی دیدم سر کیرم داره میسوزه گفتم داره ابم میاد گفت بریز تو تو رو خدا همش خالی کن تو کسم منم ریختم تو کسش و افتادم رو ش. و نیم ساعت همدیگه رو بغل کردیم و قربون صدقه میرفتیم بعد بلند شد یه عسل اب اورد و گفت بخور. منم خوردم و رفتیم دوش گرفتیم اونم ناهار پخت و باهم خوردیم و بعد این کار ما شده بود سکس کردن تا دو سال … که یهویی دیدم نیستش رفتند از محله ما بعد دو سال دیدمش با یه بچه دو ساله بعد کلی حرف زدن گفت که این بچه توست دارم بزرگش میکنم گیج و واج مونده بودم گفت برو و دیگه دنبالم نیااااااااااااا امیدوارم از داستان واقعی من خوشتون اومده باشه.

نوشته:‌ امیرعلی

دکمه بازگشت به بالا