لادن

من امیرم داستان چندتا نوشتم ، ماجرام با شبنم – شهرزاد و مریم …
امروز میخوام یه خاطره داغ داغ داغ بگم البته شاید هنوز خاطره نشده باشه چون 1ساعتم نگذشته !

لادن یکی از دوستامه که 2 سالی هست همو میشناسیم ، تیپش از این دختر ساده ها اصلا چاق نیست ولی حسابی تو پره … رون و کون حسابی و سینهاشم شاید از 85 بزرگتره ، ایروبیک کار میکنه … شنا میکنه و … خلاصه کلی جالبه واسه خودش
از خودمم بگم … که قیافم خوبه ولی قدم زیاد بلند نیست … کیرمم زیاد بزرگ نیست اما فرمش خوبه … هیکلمیم معمولیه اما زیاد ورزش میکنم …
چند دفعه ای قبلا خونه من اومده بود اما الان 6-7 ماه میشد که من اصرار میکردم اونم میگفت نه بیام باز اونوجوری پیش میادو این حرفا … !
این دفه از در دوست داشتن و علاقه وارد شدم یه 3 ماهی طول کشید تا به امروز رسید … دیروز میگفت من سرما خوردمو بدنم درد میکنه … نمیام … !
منم کلی گفتم باشه نیا استراحت کن و از این حرفا … بعد اخرش راضیش کردم بیاد من خوبش کنم … گفتم بیا ماساژت میدم … کلی چرب زبونی قبول کرد …
ساعت 10:30 بود که رفتم دنبالشو مستقیم آوردمش خونه … کلی بهش قول داده بودم که سمت سکس اینا نرم ! فکر نکنم خودشم باور کرده بود اما مجبور بودم مقدمه بچینم یه عالمه …
براش از این ویتامین سی خریدم که سرما خورده براش خوبه و مشغول خوردن و صحبت شدیم ، باهم رو مبل نشستیم و اونم اومده بود تو بقلم … از در و دیوار تعریف کردم ، از اینکه خیلی دلم میخواسته دوباره بقلش کنم ماچش کنم … چند بارم رفتم سمت لبش اما راه نداشت … خلاصه بعد از یه ربع که به موهاش ور رفتم و هی ور زدم ، تونستم لبرو ازش بگیرم … کم کم لبامون تو هم قفل شد و من سرشو گذاشتم رو مبل و لباشو میخوردم … خیلی به هدفم نزدیک شده بودم … اما جرات نداشتم به سینهاش دست بزنم … یه ذره همون جوری ادامه دادم دیگه نفس کشیدنش تغییر کرده بود … بهش گفتم برو رو مبل دراز بکش برم وسایل کرم بدن بیارم ماساژت بدم …
لادن رفت دراز کشید منم سریع اومدم تو اطاقو کرمو برداشتم چندتا پیسم از لیدکایین زدم به کیرم که داشت بلند میشد برگشتم تو سالن …
تاپشو دادم بالا و سوتینشو باز کردم شروع کرم مالیدن پشتش … خیلی آروم این کارو میکردم اونم داشت لذت میبرد … تاپشو از سرش در آوردم و ادامه دادم یواش یوش دستمو با بقلای سینشم میزدم … دیگه لادن هیچی نمیگفت کامل در اختیار من بود …
بعد 10 دقیقه ای ماساژ دادن بدون اینکه مقاومت کنه شلوارشو با شرتش از پاش در آوردم و شروع کردم از مچ پاش ماساژ دادن تا بالا … حسابی همرو شیو کرده بودو تر و تمیز … روناشو مالیدم … اما کونشو سفت کرده بود که مثلا چیزی دیده نشه … منم دستم چرب بود … کم کم کردم لای پاش و شروع کردم مالیدن کس و کونش … دیگه شل شل شده بود … کسشم حسابی خیس شده بود … برگشت سمت من و شروع کردم لباسامو سریع در آوردم اومدم لای پاش جوری که کیرم درست چوچولشو قلقلک بده … شروع کرم لب گرفتنو مالوندن اون سینهای باحالش … اصلا تو حال خودش نبود … با یه دست سینه با اون یکی کسشو میمالیدم … یکمم گاهن انگشتمو تو سوراخ کونش میکردم که یواش یواش جا باز کنه چون پرده داره …
اب کسش حسابی اومده بود منم میمالیدم به هم دگه اونم فقط صدای نفسش میومد … رفتم پایین و بالی چوچلوشو با زبونم شروع کرم لیس زدن … دفعه قبل نمیزاشت اصلا این کارو بکنم اما این دفعه حسابی قاطی کرده بود وقتی میخوردم کسشو فقط کمر میزد آه ه ه ه میکشید … با یدستمم دیگه 2 تا انگشتمو جا داده بودم تو کونش …
لادن ساک نمیزید … کیره منم بی حس آماده بود … بهش گفتم قنبل کن … گفت نه درد داره … ! خوشم نمیاد و از این حرفا … گفتم یه ذره فقط مواظبم (الکی) … تا کونو داد بالا ته دسته جا کرم اون تو … یه جیغی زد و خودشو داد پایین ،
گذاشتم دردش یه کم بیفته بعد کشیدمش بالا شروع کردم آروم آروم تلمبه زدن … صداش یه جوری میومد که انگار گریه میکنه اما داشت تحمل میکرد تا روون بشه …
یه 10 دقیقه تلمبه زدم دیدم دیگه داغونه … برش گردوندم … یه ذره کرم لای سینش زدم گفتم سینههاشو نگه داره … یه 2-3 دقیقهای لای سینهاش تلمبه زدم … اما همکاریش خوب نبود شل گرفته بود … دوباره اومدم پایین و همونجوری فرقونی چپوندم تو کون توپول لادن و پاهاشو جمع کرم اومدم روش تلمبه میزدم همزمان لب میگرفتم و سینهاشه سفت ماساژ میدادم … که دیگه لرزشرو کردو حسابی ارضا شد … منم سرعتمو زیاد کردم … یه پاش تو دستم بود … تلمبه میزدم و دیگه کم کم داشت آبم میومد … کشیدم بیرون یه سر لای چاک کسش دادم و همه آبمو خالی کردم لای کسشو رو شیکمش …
یه لب حسابی دیگه گرفتمو … بعد از شستشو و جمع اوری آثار جرم دوتایی از خونه زدیم بیرون …
وقتی رسیدم دفتر گفتم بذار سریع تا داغه تعریفش کنم … … الانم میرم یه چیزی بخورم حالم بیاد سره جاش …
امیدورام زیاد بد تعریف نکرده باشم …
20/6/90

نوشته:‌امیر

دکمه بازگشت به بالا